برگرفته از نامه
توكيو، اوت 99
حق اين است كه شاملو را براي نسل جوان امروز بايد «تجزيه» و «تحليل» كرد. ممكن است در اين تجزيه خيلي از محسنات او تبديل به نقاط ضعف شود ولي به هر حال، از اين كار گريزي نيست. اين كار را آيندگان با بيرحمي خواهند كرد. اگر جوانان امروز بدانند كه شخصيت ادبي آقاي شاملو چگونه تشكيل شده است، هرگز اينگونه عمر خود را صرف شعر، آن هم شعر اينطوري – كه در روزنامهها ميبينيم – نخواهند كرد. تو بهتر از هر كسي ميداني كه آنچه ا. بامداد يا احمد شاملو را ميسازد اگر به صد جزء تقسيم شود، پنجاه تا شصت درصدش ربطي به شعر ندارد. اين شهرت و اعتبار نتيجه پنجاه شصت سال حضور مستمر در روزنامهها است. مدتي حزب توده او را بزرگ ميكرد، بعد سلطنتطلبها، بعد چريكها، حالا هم ناراضيان از اوضاع كنوني. و اين بزرگ كردنها به هيچ وجه صددرصد به شعر او مربوط نيست، مربوط به موقعشناسي اوست و به قول خودش – با الهام از تعبيري از ماياكوفسكي - «سفارش زمانه» را پذيرفتن. نه اخوان، نه فروغ، نه نيما، نه سپهري، هيچ كدام اين طوري سفارش زمانه را نتوانستند بپذيرند. در تهران كه بودم، يكي از دانشجويان علوم اجتماعي صد شماره مجله آدينه را براي يك مطالعه فرهنگي تحليل كامپيوتري كرده بود. ميگفت: در اين صد شماره، در تمام شمارهها – جز چند مورد استثنايي – نام شاملو آمده است و در تمام موارد با القابي از نوع «شاعر بزرگ ميهن ما» «شاعر بيهمتاي»... عناويني كه الآن به يادم نمانده و راست ميگفت. عكسها و تفضيلات و اخبار درباره او. اما در همين صد شماره اسم نيما و اخوان و فروغ فقط نيما و اخوان و فروغ هستند بدون هيچگونه صفت و به قول فرنگيها اپيتتي epithet اما او هميشه با عنوان شاعر بزرگ قرن، شاعر بزرگ ميهن مان و [...] پنجاه سال شب و روز، در وسيعترين نشريههاي سياسي و فرهنگي، درباره شاطر عباس صبوحي اگر تبليغ شده بود حالا جايزه نوبل را به اولاد و احفاد شاطر عباس ميدادند، شاملو كه جاي خود دارد.
صفحه 526 / با چراغ و آينه؛ در جستجوي ريشه هاي تحول شعر معاصر ايران / نوشته محمدرضا شفيعي كدكني / تهران، نشر سخن / 1390 / 768 صفحه / 27000 تومان
دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۰۸:۰۰
نظر شما