نویسنده کتاب «بیولوژی نص» در نشست بررسی این اثر گفت: من در تفسير قرآن با نظريه قبض و بسط و هرمنوتيك مخالفم. طبق این دو نظريه معنايي كه از متن به دست ميآيد تنها به دانستههاي بشري بستگي دارد، اما من ديدي رئاليستيتر دارم و بر اين باورم كه بايد زمينهاي را فراهم آورد كه معنا در آن ظهور يابد./
حجتالاسلام علي رضا قائمينيا، نويسنده كتاب، عبدالله نصري، عبدالله صلواتي و مهدي كمپاني زارع از نويسندگان و محققان حوزه فلسفه در اين نشست حضور داشتند. مالك شجاعي جشوقاني نيز دبيري نشست را برعهده داشت.
شجاعي در ابتداي نشست گفت: مطالعه كتاب حاضر، اين تصور را به ذهن ميآورد كه ميتوان با استفاده از لوازم فلسفه زبان، مطالعهاي تطبيقي با فلسفه اسلامي انجام داد.
سپس قائمينيا گفت: هنگام تحصيل در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) و استفاده از كتابخانه اين مركز، با كتابهاي لاتين در حوزه نشانهشناسي آشنا شدم. امبرتو اكو يكي از نويسندگان بود كه كتابهاي او را مطالعه کردم. در این مدت مباحث نشانهشناسي غرب را در ذهن خود با معارف اسلامي تطبيق ميدادم و در همين جريان ايدههايي در ذهنم شكل گرفتند و به اين فكر افتادم كه تفكر اسلامي را ميتوان با استفاده از دانشهاي جديد مانند زبانشناسي و نشانهشناسي بازسازي كرد.
وي موضوع كتابش را در حوزه معرفت ديني دانست و گفت: سعي كردم در اين اثر نظريهاي را به صورت مبسوط در باب معرفت ديني ارايه كنم و در اين نظريه بر قرآن متمركز شدم، زيرا قرآن در معرفت ديني اسلامي، جايگاه اصلي را دارد.
وي به عنوان كتاب اشاره كرد و افزود: انتخاب اين عنوان از رويكردی که در كتاب اتخاذ کردهام ناشي ميشود. من رويكردي تطبيقي را در این اثر دنبال كردم به اين معني كه در پي تطبيق مباحث جديد با مباحث سنتي بودم. عنوان «بيولوژي نص» كه تركيبي از دو واژه غربي و اسلامي است نيز همين تلفيق را به ذهن ميآورد. ادعاي من در اين كتاب اين است كه دلالتهاي متون ديني در فضاهاي مختلف بشري رشد ميكند و از اين طريق دلالتهاي جديدي به وجود ميآيند. يعني اين دلالتها از بيرون تحميل نميشوند و از درون فضاي ديني شكل ميگيرند. آشنايي با فلسفه، فضاي نشانهشناختي جديدي را در اختيار مفسر قرار ميدهد تا به اين ترتيب دلالتهاي پنهان فلسفي متن را كشف كند.
عبدالله نصري نيز درباره اين كتاب گفت: مباحثي كه نويسنده كتاب مطرح كرده است در شرايط فرهنگي امروز ما اهميت ويژهاي دارد.
وي در ادامه سخنانش به لزوم بررسي تخصصي حوزههاي مختلف علوم انساني اشاره و عنوان كرد: متاسفانه علوم انساني در كشور ما بيش از ساير علوم مظلوم واقع شده است، زيرا هنوز شكل تخصصي پيدا نكرده است و بسياري از افراد خود را در اين حوزه صاحب نظر ميدانند.
نصری توجه توامان قائمينيا به معارف اسلامي و مباحث جديد غربي را مثبت ارزيابي كرد و گفت: او با مطالعات تطبيقي در اين كتاب به خوبي از دانشهاي زبانشناسي، فلسفه زبان، و نشانهشناسي استفاده كرده است. همانگونه كه قائمينيا تاكيد دارد، نشانهشناسي حوزهاي بسيار گسترده را دربر میگیرد و در عرصههاي مختلف حضور دارد. بنابراين مهم است كه بدانيم در چه مواردي از اين مبحث استفاده كنيم، زيرا در غير اين صورت به بيراهه خواهيم رفت.
وی افزود: در تمام حوزهها نبايد به بررسيهاي كلي اكتفا كنيم، بلكه بررسي مصداقي ميتواند به فهم بهتر ما در مسايل مختلف كمك كند. يكي از آثار بررسي تفسير قرآن از منظر نشانهشناسي تنقيح تفسير قرآن است. نشانهشناسي به ما كمك ميكند تا نظام معنايي قرآن را كشف كنيم. نويسنده اين كتاب در كشف نظام معنايي موفق عمل كرده است.
سپس كمپاني زارع نوشته شدن چنين كتابهايي را بسيار مبارك دانست و گفت: نويسنده اين اثر به لزوم بازسازي علوم انساني براساس دانشهاي جديد غربي اشاره ميكند و اين بدان معناست كه اهالي انديشه ما نظريههاي مدرن را پذيرفتهاند و به ضرورت بازخواني علوم انساني بر اساس اين نظريهها واقف شدهاند.
وي سپس به بخشهايي از كتاب اشاره كرد و گفت: نويسنده از پنهان بودن برخي از دلالتها سخن ميگويد كه با پيشرفت دانش بشري به تدريج آشكار ميشوند، اگر اين نظر را بپذيريم به طور تلويحي پذيرفتهايم كه بسياري از دلالتهاي پنهان قرآن معطل دانش بشرياند.
قائمینیا در ادامه بحث افزود: من در تفسير قرآن با نظريه قبض و بسط و هرمنوتيك مخالفم و در اين موضوع رئاليستی فكر ميكنم. در اين دو نظريه، متن، بيطرف تصور ميشود. یعنی معنايي كه از متن به دست ميآيد تنها به دانستههاي بشري در مكان و زمان خاص بستگي دارد، اما من ديدي رئاليستيتر دارم زيرا معتقدم كه متن بيطرف نيست. در اين دو نظريه مفسر معناي متن را ميسازد، اما من در كتاب «بيولوژي نص» بر اين باورم كه بايد زمينهاي را فراهم آورد كه معنا در آن ظهور يابد.
وی ادامه داد: من متن را مجموعهاي از نشانهها ميدانم كه دلالتهايي دارند و اين دلالتها با يكديگر و همچنين با فضاهاي ديگر درگير ميشوند. پروژه اصلي من نشان دادن رابطه ذهن، زبان و دين است و در واقع نشانهشناسي متن كه در اين كتاب به آن پرداختهام مقدمهاي براي اين پروژه به حساب ميآيد.
سپس صلواتي گفت: نويسنده در كتاب پيشين خود ادعا كرده، روابط درونمتني را بررسي ميكند تا اصولي را براي تفسير قرآن ارايه كرده باشد. ادعای نويسنده براي ارايه اصولي براي تفسير قرآن بايد مورد بررسي قرار گيرد، من با اين ادعاي او موافق نيستم زيرا نويسنده برخي از مؤلفهها را در بررسي روابط درون متني مغفول گذاشته است. وي رابطه وجود با متن را نديده گرفته و تفسير را تنها تلاشي براي كشف دلالتها دانسته است. اين برداشت صحيح است اما درباره قرآن بايد مؤلفههاي ديگري را نيز در نظر گرفت. در واقع نويسنده با نديده گرفتن رابطه وجودي با متن يكي از حلقههاي مهم حيات ما مسلمانان را ناديده انگاشته است.
بيست و پنجمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران تا 23 ارديبهشت ماه در مصلاي امام خميني (ره) برپاست.
نظر شما