شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۶
اینجا کتابی برای دخترم نیست

فاطمه به عشق خرید رمان و کتاب‌های علمی به نمایشگاه کتاب آمده بود، اما این دختر سیزده ساله به همراه مادرش نتوانستند کتابی که مناسب او باشد از میان هزاران کتاب نمایشگاه پیدا کنند، زیرا او یک روشندل است. آن‌ها مانند سال گذشته با ناراحتی و احتمالا چشم‌های خیس نمایشگاه کتاب را ترک کردند.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، نمایشگاه کتاب امروز، جمعه 15 اردیبهشت، یکی از روزهای پرازدحام خود را می‌گذراند. خیل جمعیت به سختی راهش را میان غرفه‌ها باز می‌کند و بسیاری از مردم نگاهی گذرا به کتاب‌ها می‌اندازند. نگاه کردن به پیشخان غرفه‌ها، مقدماتی‌ترین کار برای خرید کتاب است، هرچند بعضی از بازدیدکننده‌ها تنها یک یا دو کتاب کوچک شاید درباره ماسک‌های صورت یا تناسب اندام می‌خرند اما به هر حال همان‌ها را هم با دیدن و گشتن میان غرفه‌ها انتخاب کرده‌اند. در میان این جمعیت، دختری با عینک دودی در حالی که دستان مادرش را گرفته است نظرم را جلب می‌کند و این سوال را به ذهنم می‌آورد که او در میان غرفه‌هایی که هیچ‌کدام از آن‌ها را نمی‌بیند دنبال چه می‌گردد؟ مگر برای او هم در این نمایشگاه، کتابی هست؟

همین سوال را از مادر فاطمه علیمرادی، دختر روشندل می‌پرسم. مادر فاطمه حالش عادی نیست و اندکی پریشان به نظر می‌رسد. وقتی به او می‌گویم خبرنگارم و می‌پرسم آیا توانسته است کتابی برای فاطمه پیدا کند يا نه، اشک به چشمانش می‌آید، انگار درددل‌هایش راهی برای فرار پیدا می‌کنند، با صدایی بغض‌آلود می‌گوید: «فقط یک کتاب شامل ادعیه روزانه. دختر من و دوستان روشندلش دوست دارند مانند بقیه افراد جامعه به نمایشگاه کتاب بیایند و کتاب‌های موردعلاقه‌شان را بخرند. روشندلان این مملکت هم حق دارند از نمایشگاه کتاب استفاده کنند. دخترم امروز با اشتیاق زیاد از من خواست او را به نمایشگاه بیاورم، اما آمدیم دیدیم غرفه مخصوص نابینایان فقط یک کتاب دارد!

مسؤولان مرکز نابینایان رودکی می‌گویند کتاب‌های بریل چون قطور و سنگینند نمی‌توانند آن‌ها را به نمایشگاه بیاورند. آیا واقعا این‌قدر امکانات کم است که مسوولان نمایشگاه نمی‌توانند امکان آوردن چند کتاب حجیم به نمایشگاه را فراهم کنند؟ پس این همه کتاب‌های حجیم دیگر از کجا آمده‌اند؟

وي ادامه مي‌دهد: دختر من به امید تهيه رمان و کتاب علمی به نمایشگاه آمده است، بالاخره او و بقیه نابینایان هم حق مطالعه دارند. از صبح که به نمایشگاه آمدیم، پرس‌وجو کردیم و فهیمیدیم که فقط مرکز نابینایان رودکی مخصوص روشندلان است، اما غرفه این مرکز غیر از عصای سفید و یک عنوان کتاب دعاهای روزانه چیز دیگری برای عرضه ندارد. مسوولان این مرکز می‌گویند برای دریافت کتاب ابتدا باید سفارش بدهیم، اما موضوع اینجاست که روشندلان مخصوصا بچه‌ها دوست دارند در جمع بقیه مردم و مانند آن‌ها کتاب‌هایشان را تهیه کنند و خود را از جامعه جدا ندانند. بچه‌هایی مثل فاطمه در عین این‌که در اقلیتند، جامعه کم‌جمعیتی نیستند و تمام آن‌ها دوست دارند به چنین مکان‌هایی بیایند و از جامعه دور نباشند، اما جامعه در برخی موارد به آن‌ها میدان نمی‌دهد. 

سراغ غرفه مرکز نابینایان رودکی مي‌روم تا درباره این‌که چرا کتابی به نمایشگاه نیاورده‌اند سوال کنم. یکی از کارشناسان این مرکز که خود روشندل است و در غرفه حضور دارد، به سوال‌ها جواب می‌دهد. او می‌گوید این مرکز اصلا برای فروش کتاب بریل به نمایشگاه نمی‌آید و این حضور علت دیگری دارد. وي مي‌گويد: کار ما در این غرفه اصلا عرضه کتاب نیست. ما اطلاع‌رسانی می‌کنیم، یعنی با ناشران وارد مذاکره می‌شویم و با توضیح درباره فعالیت‌هایمان اعتماد آن‌ها را جلب می‌کنیم تا با این کار، کتاب‌هایشان را از آنان خریداري كنيم، فایل حروفچینی را به خط بریل دربیاوریم. وقتی ناشر فایلش را می‌دهد یعنی همه زندگی‌اش را می‌دهد، بنابراین باید از نزدیک با کار ما آشنا شود. امسال سال سوم است که به نمایشگاه می‌آییم و این حضور تاکنون تاثیر زیادی در پیشرفت کار ما داشته است. 
کتاب‌های این مرکز به صورت امانی به متقاضیان ارایه می‌شوند. درباره کتاب‌های گویا هم نمی‌توانیم 3 هزار لوح فشرده را در نمایشگاه عرضه کنیم، بنابراین لیستی را به متقاضی می‌دهیم تا از روی آن به ما سفارش بدهد. 

کاری که مرکز نابینایان رودکی در نمایشگاه کتاب انجام می‌دهد در نوع خود ستودنی است. در واقع این مرکز در حد توانایی‌اش به فکر کتابخوانی روشندلان است. اما سوال این‌جاست که همان مسوولانی که این همت را داشتند که توانستند مصلا را به نمایشگاه کتاب تبدیل کنند، قادر نیستند تسهیلاتی را نیز برای جمعیت نه چندان زیاد نابینایان برای کتابخوانی آنان در نمایشگاه فراهم کنند؟

خانم حسینی که یک روشندل است، برخلاف فاطمه و مادرش انتظار زیادی از نمایشگاه کتاب ندارد، چون وقتی از او می‌پرسم آیا به عنوان یک روشندل فکر نمی‌کند بهتر بود مسوولان نمایشگاه فکری هم به حال این قشر از جامعه بکنند، پاسخ می‌دهد: شرایط کتابخوانی برای نابینایان خیلی متفاوت است. کتاب‌های خط بریل خیلی حجیم‌اند و چند برابر کتاب معمولی جا می‌گیرند. برای امثال ما حدود سه هزار عنوان کتاب در مرکز رودکی داریم که حتی جا دادنشان در کتابخانه دشوار است.

با وجود این اختلاف عقیده، به نظر می‌رسد حق با فاطمه و مادرش باشد. نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برخلاف بسیاری از نمایشگاه‌های معتبر جهان، جایی برای بازاریابی و انعقاد قراردها میان ناشران نیست یا حداقل چنین کارکردی برای آن تعریف نشده است، بلکه ویترینی 10 روزه برای فروش کتاب است و قطعا معلولان جامعه مانند نابینایان نیز باید حقی از این خرید و فروش داشته باشند.

از میان مسوولان مستقیم و غیرمستقیم نمایشگاه، توانستم با علی شجاعی‌صائین، مدیرعامل خانه کتاب صحبت کنم. وی فراهم کردن امکان خرید کتاب برای نابینایان را پیشنهاد خوبی می‌داند و معتقد است تاکنون از این امر غفلت شده، اما او فراهم آوردن چنین امکانی را در حوزه اختیارات خانه کتاب نمی‌داند و می‌گوید: می‌توان این موضوع را در قالب پیشنهاد به مدیران نمایشگاه گفت. همچنین می‌توان این مساله را با برخی ناشران مطرح کرد و از آنان خواست محصولاتی را برای این عزیزان تدارک ببینند. در کل پیشنهاد خوبی است و حتما باید به آن توجه شود. خانه کتاب هم به سهم خودش درباره این موضوع با مسوولان نمایشگاه صحبت می‌کند. 

با وجود تمام انتقاداتی که هر سال تکرار می‌شوند، برگزاری نمایشگاه کتاب با این ابعاد و گستردگی کار دشواری است که تلاشی چندین ماهه را می‌طلبد و به هر حال کاری با این وسعت نمی‌تواند از هر لحاظ کامل باشد. همین‌که مسوولان نمایشگاه این انتقادات را می‌پذیرند و برای رفع آن‌ها می‌کوشند جای دوصد امیدواری است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها