محمدحسن حسيني در بررسي موضوع «روستا» در آثار اميرحسين فردي و محمدرضا بايرامي عنوان كرد: در آثار اين دو نويسنده همه چيز از جنس روستاست و از المانها و شخصيتپردازيهاي زيبايي برخوردارند اما به دليل ويژگيهاي منحصر به فرد، هريك از آنها تفاوتهايي با هم دارند./
وي با بيان اينكه در اين زمينه چند عنصر مشخص شده اند كه ميخواهيم اين عناصر را در آثار اين دو نويسنده بررسي كنيم، عنوان كرد: بررسي جاندار كردن عناصر روستايي، ساخت شخصيتهاي روستايي، آداب و رسوم و مذهب روستايي، حيوانات روستا، استفاده از ضربالمثلها، عشق در روستا، كنايهگويي و صحنه مرگ، از جمله مباحثي به شمار ميآيند كه در آثار دو آينه اين نشست بررسي ميشوند.
حسيني درباره موضوع جاندار كردن عناصر روستايي گفت: در آثار اميرحسين فردي توصيفها جاندار و زنده اند و همه چيز از جنس روستاست و در اين توصيفها از تكنيكهايي استفاده ميكند كه لطايف زيبايي به كارش ميبخشد. در آثار آقاي بايرامي نيز اين كارها با قدرت تمام خود را نشان ميدهند و پيدا كردن المانهاي روستايي در آثار او كار دشواري نيست.
وي درباره مبحث شخصيتهاي روستايي افزود: شخصيتها در داستان اين دو نفر بسيار ماندگارند و از ذهن پاك نميشوند اما شخصيتهاي آثار «فردي» لطيفتر از شخصيتهاي داستانهاي «بايرامي» اند زيرا متن «بايرامي» رسميتر است و به فكاهي بودن شخصيتهاي روستايي دقت نميكند اما شخصيتهاي داستان وي هميشه درد و رنج كشيدهاند.
اين شاعر و نويسنده ادامه داد: در زمينه حيوانات در روستا نيز درباره گرگهاي «بايرامي» بسيار صحبت شده و «فردي» نيز از عنصر حيوانات روستا بسيار هوشمندانه استفاده كرده است اما حيوانات «فردي» لطيفترند ولي «بايرامي» تا حدودي از وحشت در عنصر حيوان استفاده ميكند؛ مثلا گرگهاي خاكستري كه به صورت وهمآلودي در گرگ و ميش هوا ميآيند يا كلاغهايي كه در داستانهاي او هستند هميشه پيامآور يك اتفاقند.
مساله ديگري كه در اين نشست عنوان شد، استفاده از ضربالمثلهاست. حسيني در اين زمينه گفت: «بايرامي» بر استفاده از ضربالمثلها بيشتر اصرار دارد و گاهي ضربالمثلهاي تركي را به همان صورت و گاهي به صورت ترجمه شده آورده است. اين هنر استفاده از ضربالمثلها خوب است اما فكر ميكنم ترجمه مثلهاي تركي قدري به متن آسيب ميزند. «فردي» نيز از ضربالمثلها استفاده ميكند اما به نسبت «بايرامي» كمتر اين كار را كرده است.
شاعر «کتاب باغ» ادامه داد: در آثار هر دو اشاره به آداب و رسوم و مذهب در روستا زياد است؛ در آثار «بايرامي» شخصيتها نماز ميخوانند و به حلال و حرام اعتقاد دارند و در آثار «فردي» شخصيتها نماز اول وقت ميخوانند و زماني كه آب ميخورند، حتما بر امام حسين(ع) سلام ميدهند.
عشق در روستا نيز موضوعي بود كه در اين نشست مورد توجه قرار گرفت. حسيني در اينباره گفت: در آثار «فردي» اصليترين عنصر عشق است و ستون خيمه نويسنده محسوب ميشود اما در آثار «بايرامي» اين موضوع ديده نميشود.
اين منتقد ادبي درباره كنايهگويي و مرگ در آثار اين نويسندگان گفت: كنايهگويي در آثار هر دو نويسنده وجود دارد اما مرگ در آثار «فردي» خيلي غير منتظره است. در آثار بايرامي نيز از اين عنصر استفاده شده است اما او درد و رنج و سختي هنگام مرگ يك نفر را تشريح ميكند اما به مراسم كفن و دفن و عزاداري در آثارش كمتر پرداخته است.
امير حسين فردي در ادامه اين نشست ضمن تشكر از برپايي اين برنامه گفت: در اين دوره كمتر منتقدي آثار نويسندگان را از روي علاقه اينقدر دقيق مطالعه و چنين نكات ظريفي را از ميان آنها استخراج ميكند.
بايرامي نيز اظهار كرد: مطالعه «آشيانه در مه» يكي از شيرينترين خاطرات كتابخواني من است. آن زمان كه اين داستان در مجله كيهان بچهها منتشر ميشد، هر هفته انتظار ميكشيدم تا ادامه اين داستان را بخوانم.
سومين نشست «آينههاي روبهرو»، عصر ديروز (15 اسفندماه) در تالار انديشه(2) حوزه هنري برگزار شد.
نظر شما