خسرو باقري، نويسنده كتاب «علم ديني» گفت: دين، مجموعهاي از پيشفرضهاي فلسفيگونه را به ما ارايه ميدهد كه اگر با دارا بودن آنها سراغ شناخت واقعيت برويم، به نوعي از علم ديني ميرسيم. بنابراين، علم ديني با قيچي كردن نظريات غربي براي جدا كردن بخشهاي اسلامي و غيراسلامي آنها به دست نميآيد.-
وي افزود: انگيزه تدوين اين اثر را ميتوان جرياني دانست كه در چند سال اخير در حوزه علوم انساني كشور مطرح شده است. تحول علوم انساني و بازتعريف آن بر مبناي اسلام، بحث داغ اين روزهاي عرصه علمي ايران محسوب ميشود. در گفتوگوهاي اين كتاب، بررسي كردم كه آيا امكان داشتن علوم انساني اسلامي مانند روانشناسي اسلامي وجود دارد يا اين عناوين، تركيبهايي بيمعنايند. بررسي اين مساله، امري ضروري و پيچيده است و ما نياز داريم كه از طريق رفع سوءفهمها، راهي عملي و معنادار براي حل اين مساله پيدا كنيم.
وي مصطفي ملكيان، علي پايا، حاتم قادري، عباس نبوي، مهدي گلشني و حجتالاسلام مهدي ميرباقري را از جمله كارشناساني معرفي كرد كه در كتابش با آنها گفتوگو كرده است.
باقري افزود: دو نكته اساسي را درباره علم ديني مد نظر دارم كه همين دو امر، محور برخي چالشهاي اين كتاب قرار گرفتهاند. من در عرصه علم ديني با دو مبحث مخالفم. نخست آنكه علم ديني را نميتوان به صورت استنباطي به دست آورد، به اين معنا كه نميتوان علوم انساني اسلامي را از راه استنباط و تفسير متون ديني سامان داد. انتخاب اين راه، سرانجامي جز بنبست ندارد، زيرا علوم انساني در پي شناخت واقعيتهايند. اين فرآيند، پيچيدگيهاي بسيار دارد و بنابراين، نميتوان با يك تفسير ساده از متون اسلامي به آن دست يافت.
باقري به رويكرد ديگري در تبيين علوم انساني اسلامي اشاره كرد كه به زعم وي اشتباه است. وي گفت: عدهاي بر اين باورند كه ميتوان علوم انساني معاصر را تفسير كرد تا نقاط اشتراك و اختلاف آن را با اسلام دريافت و سپس نقاط مورد وفاق آن با اسلام را علوم انساني اسلامي قلمداد كرد. اين در حالي است كه هر نظريهاي ساختار خاص خود را دارد و نميتوان با قيچي به جانش افتاد و بخشهايي از آن را پذيرفت و بخشهاي ديگري از آن را رد كرد. من به طور كلي با ايدئولوژيك شدن علوم مخالفم اما اين امر به آن معنا نيست كه به علوم انساني اسلامي اعتقادي ندارم.
وي توضيح داد: من با ديدگاههاي پوزيتيويستي(تحصيلگرايي يا اثباتگرايي) كه معتقدند دين هيچ نسبتي با علم ندارد، مخالفم زيرا اين ديدگاهها تنها بر پايه مشاهدات شكل ميگيرند. من بر اين باورم كه دين، مجموعهاي از پيشفرضهاي فلسفيگونه را به ما ارايه ميدهد و ما با همين پيشفرضها به سراغ شناخت واقعيتها ميرويم و نظريهپردزاي ميكنيم. آنچه را از اين جستوجو حاصل ميشود ميتوان نوعي علم ديني دانست.
باقري درباره ديدگاه ايدئولوژيكي درباره علم گفت: اين تفكر به طور ضمني در جامعه ما طرفداراني دارد. اين افراد فهم خودشان از دين را به عنوان مسلمات در نظر ميگيرند و آن را چارچوب قلمداد ميكنند. اين رفتار، همان برخورد ايدئولوژيك با دين است و به اين معناست كه مسلمات ذهنيمان را چارچوبي براي فعاليتهاي علمي قرار دهيم.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران، درباره فرآيند شكلگيري علم ديني گفت: پيشفرضهاي فكري و فرهنگي، فهمي را براي ما به وجود ميآورند كه اين فهم، فرضيههاي را ما در مواجهه با واقعيت تعيين ميكند. فهم با دارا بودن دو جنبه، علم ديني را براي ما به ارمغان ميآورد. علم ديني هم ناظر به واقعيتهاست و هم بر پايه پيشفرضهاي ديني شكل ميگيرد. با اين تعريف ميتوان تصور درستي از علم ديني به دست آورد كه هم با تفسيرهاي فلسفه علم همخواني دارد و هم اينكه دين را تنها منبع علم در نظر نميگيرد.
باقري در پايان گفت: كتاب «علم ديني» به زودي از سوي انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي منتشر ميشود.
نظر شما