محمودرضا رحیمی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: به طور کل چاپ کتاب تخصصی در حوزه تئاتر در برنامههای رسمی جشنواره فجر قرار ندارد و این مقوله را بیشتر جشنواره تئاتر دانشگاهی انجام میدهد، اما به هر حال کتابهایی در جشنواره به طبع میرسد که بیشتر با رویکرد تالیف و گردآوری مقالات است. از دو یا سه دوره پیش طی فراخوانی موضوعاتی طرح شده و از عدهای دعوت میشود تا مقالاتی را با این موضوعات بنویسند و سپس آن مقالات را در یک مجلد منتشر میکنند.
مصاحبه خبرنگار «ایبنا» با محمودرضا رحیمی در پی میآید.
- به نظر شما جشنواره فجر در دورههای متعدد خود توانسته است در زمینه چاپ کتابهای تخصصی موفق عمل کند؟
به نظر من ما در یک ازدحام بیدلیل گرفتار شدهایم؛ واقعا نیازی نیست که حتما یک جشنوارهای کتاب هم چاپ کند یا به طور کل نیازی نیست که یک جشنواره تعداد بسیار زیادی بخش جنبی داشته باشد. به نظر من اگر در طول سال به تدریج بخشی از این کارها انجام شود قطعا ارزشمندتر و ماندگارتر خواهد بود تا اینکه ظرف یک مدت 6 ماهه عدهای دعوت به کار شوند و در ظرف مدت کوتاهی کارهای بسیاری انجام دهند. متاسفانه اکثر کارهای ما، حتی در زمینه نوشتن و انتشار کتاب و مقاله، شتاب زده است. من میتوانم بسیاری از نویسندگان را مثال بزنم که تا 300 مقاله نوشتهاند در حالي كه در هیچ جایی از جهان نمیتوان نویسندهای را پیدا کرد که این تعداد مقاله داشته باشد!
- اما به نظر میتوان از فرصت جشنواره و جهشی که در این راستا به وجود میآید در راستای چاپ منابع مکتوب و آشنایی با دستاوردهای روز تئاتر جهانی استفاده شایانی کرد.
زمانی که هرچیزی دچار کثرت شود اهمیت خود را از دست خواهد داد. شرایط جشنوارهای معمولا شرایط عجولانهای است و حتی اگر دو سال هم برای برگزاری یک جشنواره زمان داشته باشیم، در نهایت باز هم مجموع عملیات مثبت در همان لحظات آخر شکل میگیرد و دلایلش هم کاملا مشخص است؛ نبود ثبات در مسایلی چون مدیریت، امکانات مالی و در تصمیمگیریها. میدانید که این شرایط به هیچ عنوان مناسب انتشار کتابهای تخصصی نیست. کتاب یک جریان پویا و کاملا زنده را به خود منتسب میکند به گونهای که یک کتاب همیشه زنده، قابل گشایش و قابل ارجاع است و ما برای اینکه بتوانیم به شرایط این چنینی برای کتاب برسیم باید از یک سیستم کاملا دینامیک و پویا استفاده کنیم. نخستین پایههای این جریان در سازمانهای تئاتری و سپس در پژوهشگاههای دایمی تئاتر (که خلا نبودن این پژوهشگاهها به شدت حس میشود) شکل میگیرد.
این سیستم پویا را چگونه باید فراهم کرد؟ و چرا تاکنون فراهم نشده است؟
ما نیاز به پژوهشکدههای دایمی برای تئاتر داریم تا متخصصان تئاتر در آن مشغول به تحقیق و پژوهش شوند. پژوهش یک امر سنگین است و نیاز به حمایتهای مادی و معنوی بسیار دارد. البته در این راستا نیاز به آزمون و خطا هم حس میشود، مسالهای که ما جماعت تئاتر هنوز دولتمردان را به آن عادت ندادهایم و چون ما برای رسیدن به نتایج درست آزمون و خطا نکردهایم شما ملاحظه میکنید که ساحت تمام جشنوارهها یک ساحت صرفا اجرایی است که به آن نمیتوان شبکه فرهنگی گفت. جریان تئاتر یک جریان میراست و همزمان با پیدایش از بین میرود و به تبع نمیتواند پژوهشها را در دامنه خود حفظ کند. همینطور بسیاری از اندیشمندان تئاتری در ایران از خود کتابی به یادگار نگذاشتهاند و این بدان معنی است که در این سالها پشتوانه مکتوب کردن تجربیات تئاتری در ایران ضعیف بوده است اما در کل به نظر من کتاب یک ساحت متفاوتی با برگزاری یک جشنواره دارد و اینکه یک جشنواره در حاشیه خود مقالاتی را هم چاپ میکند خود جای تشکر دارد، البته به شرطی که آن مقالات متمرکز و مفید باشند.
-چقدر از فرصت جشنواره برای ارتباط و تعامل با گروههای مطرح در سطح جهانی و مکتوب کردن دستاوردهای آنها و همینطور معرفی مکتوب نمایش ایرانی به آنها، استفاده میشود؟
دلیلی ندارد که برای این امر تعجیل کنیم چرا که تئاتر در ایران صرفا صد سال عمر دارد و این عجله کردن، که در طول تاریخ ما به آن دچار بودهایم، باعث شده است که همیشه رادیکالی عمل کنیم و این باعث شده است که مدام تخریب کنیم و در عمل چیزی را به جای آن بنای تخریبی آباد نکنیم. از تاسیس تماشاخانههای تئاتری در ایران صد سال میگذرد و از ترجمه تئاتری در ایران و اقتباس از نمایشنامههای غربی هم 90 سال، بنابراین نمیتوانیم پا به پای تجربیات جهانی عمل کنیم. تئاتر ما در حال حاضر نیاز به سالن های بسیار دارد، چرا که تئاتر متعلق به همه مناطق است و نه یک سری از مناطق خاص. باید در هر منطقهای بر اساس نیاز سنجی یکسری تئاترهایی بر اساس مشخصات همان منطقه به وجود بیاید که همانها باید کتابهای مخصوص به خود را در همان زمان و همان مکان چاپ و منتشر کند؛ که این نیازسنجی را باید پژوهشکدههای تئاتری انجام دهند. در راستای پرسش شما هم باید گفت که در این دوره قدمهای مناسبی برای تعامل با گروههای مطرح جهانی و تئورسینها برداشته شد. ما عدهای از تئورسینهای مطرح حال حاضر در جهان را برای ورکشاپ به ایران دعوت کردیم که از میان آنها عدهای آمدند و کسانی هم نمیتوانستند بیایند برای ما مقاله فرستادند.
- کارگاههای آموزشی را چگونه برگزار کردید؟ آیا کتابی از دل آنها قرار است چاپ شود؟
در حین برگزاری کارگاهها ضابطهای مرکز گزارش کار مینوشتند که این متخصصان چگونه کارگاههای خود را برگزار میکنند و اینها ميتواند ویرایش شده و به عنوان یک روش متدیک در نشریات به چاپ برسد و در این راستا 6 مقاله به بخش کتاب ارایه کردیم که مسوولیت آن بر عهده آقای مهدی نصیری بود. این حرکت جدیدی بود که در این دوره به انجام رسید، البته شاید جرقههای این حرکت از دورههای پیش زده شد، به عنوان مثال در چند دوره قبل در حاشیه جشنواره آقای خسرو محمودی از «روبرتو چولی» یک مجموعه مصاحبه گرفت که به صورت کتابی با عنوان بداهه پردازی در تئاتر منتشر شد، اما در هر صورت این حرکات شخصی بود. در این دوره دکتر رحمت امینی به محض انتصاب به سمت دبیری جشنواره به بنده اعتماد کرد و من چون خودم معلم هستم این فکر را پیاده کردم که از معلمان مطرح تئاتر در جهان دعوت کنم و سپس با آنها برخورد علمی داشته باشم، یعنی به آنها بیان کردم که به بنده به عنوان مدیر برگزاری ورکشاپها، طرح درس بدهند. شما اگر اطلاعیه دعوت نامه را ببینید ملاحظه خواهید کرد که ما راجع به هر کارگاه 4 یا 5 صفحه توضیح دادهایم، یعنی راجع به متدها صحبت کردیم و این شاید به دغدغههای من به عنوان یک معلم برگردد، چرا که میدانم دانشجویان من چه میخواهند. دانشجویان امروز بیشتر به دنبال استدلال هستند و من سعی کردم این مسایل را با جزییات در اختیار آنها قرار دهم.
- پیشنهاد شما درباره چگونگی تشکیل پژوهشگاههای مخصوص تئاتر چیست؟
در این رابطه نیاز به روابط بین سازمانی است، باید دفاتری تشکیل شوند که روابط بین سازمانی را گسترش دهند. در این راستا باید مابین مرکز هنرهای نمایشی از یک طرف، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش یک تعامل بین سازمانی به وجود بیاید، چرا که این سه مجموعه هستند که میتوانند در کنار هم برای تئاتر کشور تصمیم بگیرند و این تصمیمات هم توسط وزارت کار تایید شود. به نظر بر این اساس است که میتوان دامنهای را ایجاد کرد چرا که آموزش و پرورش بر این اساس جریان تئاتر را در مدارس شکل میدهد و وزارت علوم در دانشگاهها و مرکز هنرهای نمایشی هم جریان تئاتر حرفهای را سازمان خواهد داد. این مقوله منجر به یک جریان پویای آموزشی و پژوهشگاهی خواهد شد که بر اساس آن میتوان آموزشهای تئاتری را هم یک دست کرد که به آن نیاز مبرمی داریم. در انتها وزارت کار هم باید بپذیرد که تئاتر یک شغل است، اگر این مساله مورد پذیرش قرار گرفت آنگاه میتوان پژوهشها را شروع کرد.
سهشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۰
نظر شما