«گردان قاطرچيها» رماني نوجوانانه از داوود اميريان است كه مثل بيشتر داستانهايش، موضوعي طنزآميز دارد. اين كتاب را كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان منتشر كرده است.
اين رمان، اثری متفاوت و بسیار جذاب در حوزهي ادبیات دفاع مقدس است و به دليل پسزمينهي طنز و داستانی پرکشش ميتواند براي مخاطبان نوجوان جذاب باشد.
اميريان در اين كتاب از شيوههاي مختلف داستاننويسي به خوبي استفاده كرده است؛ گرهافکنی و ایجاد افت و خیزهای معمول در داستاننویسی به نويسنده كمك كرده است تا ارزشهای دفاع مقدس را به مخاطبان اين گروه سني منتقل كند.
داستان با معرفي رزمندهي نوجواني به نام سياوش آغاز ميشود:
«ميگن توي جهنم مارغاشيه چنان بلايي سر اهالي نامحترم اونجا ميآره كه ملت از دستش به عقربهاي جرار پناه ميبرند. ما هم داريم از دست سياوش تبريزي به اين سرنوشت شوم دچار ميشيم!
اين رمان طنز با بيان ماجراهاي چند رزمنده ادامه مييابد كه سرپرستي يك گردان قاطر را در دست ميگيرند و ماجراهاي طنزآميزي ميآفرينند. يكي از ماجراهاي خندهدار كتاب را با هم ميخوانيم:
قاطرها که آسوده در حال استراحت و یا خوردن علف و نان خشک بودند، یک آن وحشی شدند. سیاوش دوید طرف «کوسهي جنوب» و یک لگد به شکم او زد و هوایی شلیک کرد. «کوسهي جنوب» هم نه گذاشت و نه برداشت و یک جفتک سهمگین درست به تخت سینه سیاوش شلیک کرد! سیاوش شوت شد و هنوز در هوا بود که «قُزمیت» هم او را مهمان جفتک خود کرد. سیاوش به طرف دیگر پرت شد و باز هم در هوا، «پیکان» یک کلهي جانانه به شکم سیاوش کوبید. سیاوش قبل از این که روی زمین پر از سِرگین و خیس ادرار و علفهای خیس بو گرفته سقوط کند، از هوش رفته بود!»
«گردان قاطرچيها» با شمارگان 15 هزار نسخه و به بهاي 3200 تومان براي مخاطبان گروه سني «د» و «هـ» منتشر شده است.
داوود اميريان را از زبان خودش بشناسيد: «در پنجمين روز بهار 1349 با به دنيا آمدنم، عيد خانواده را به هم ريختم. انگار تقديرم اين بوده كه هميشه در جاهاي شلوغ و پلوغ سروكلهام پيدا بشود و باعث جنجال شوم.
كودكي و نوجواني پرماجرا و رشك برانگيزي در دوران انقلاب و جنگ پشت سرگذاشتم، هشت سالم بود كه انقلاب شد و 10 ساله بودم كه جنگ شروع شد. افتخار داشتم كه در نوجواني به جبهههاي نبرد بروم.
سال 69 خيلي اتفاقي فهميدم كه ميتوانم بنويسم. از آن به بعد تا حالا حدود 35 جلد اثر را به تنور چاپ فرستادهام.»
نظر شما