اما آنچه براي برايان سلزنيك رخ داد كاملا واقعي و آشكار بود. روزي كه كمپاني جي كي فيلمز با او تماس گرفت هم از پروژهاي اقتباسي براي دو سال آينده و هم از نام سازنده آن نام برد؛ مارتين اسكورسيزي.
سلزنيك ميگويد: كتاب هنوز منتشر نشده بود! براي من باور نكردني بود. آنگاه كه كتاب را مينوشتم، حتي نميدانستم آيا بچهها حاضر ميشوند داستان من درباره سينماي صامت فرانسه را بخوانند؟ ابتدا، برايم بسيار تعجبآور بود كه اسكورسيزي به دنياي ادبي داستانهاي كودكان قدم گذاشته است تا آنكه سرانجام به خودم گفتم اگر يك نفر بتواند اقتباس خوبي از آن بسازد، خود مارتين اسكورسيزي است. چرا كه نه تنها يك كارگردان بزرگ است بلكه عاشق سينماست و جنگجوي آماده نبرد براي حفاظت از ميراث سينما است.
يك زندگينامه
جالب آنكه بدانيم برايان سلزنيك جوان از بستگان دور ديويد اُسلزنيك تهيهكننده مشهور «بر باد رفته» و «ربهكا» است. اين آثار از نخستين فيلمهايي بودند كه اسكورسيزي جوان را در سالهاي دور به سينما كشاندند. اين بار نيز برايان سلزنيك ندانسته داستاني نوشته است كه گويي اتوبيوگرافي مارتين اسكورسيزي است.
سلزنيك ميگويد: بعدها فهميدم اسكورسيزي خود را در قهرمان من يافته بود. همانند او، هوگو در تلاش براي بيرون كشيدن سينماگراني از پرده فراموشي است كه يكباره كنار گذاشته شدند. سرشناسترين آنها مايكل پاول (كارگردان بريتانيايي) بود كه پس از فيلم «تام چشمچران» همه او را فراموش كردند.
نوبت كه به سينماي سه بعدي ميرسد. گرايش فراواني در نقد سينمايي وجود دارد كه اسكورسيزي را كارگرداني تك بعدي و نماد يك گونه سينمايي خاص خودش ارزيابي ميكند.
به باور سلزنيك، اگر آنها (منتقدان) دقيقتر به كار اسكورسيزي دقت كنند درمييابند او گرايش زيادي به دست زدن به تجربيات جالب و حتي شكستهاي تلخ دارد. «نيويورك نيويورك» يك كمدي موزيكال با بازي رابرت دنيرو و ليزا مينلي، از مشهورترين آثار اين طيف است. براي اسكورسيزي سينماي سه بعدي وسيلهاي براي روايت يك قصه به شيوهاي تازه است. او مانند رنه كلر كه سال 1930 براي نخستين بار كاربرد صدا را در فيلم «زير سقفهاي پاريس» تجربه كرد، به سينماي سه بعدي قدم گذاشته است.
كتاب «اختراع هوگو كابره» به مدد تصاوير زيبايي كه بخش تكميلي داستان براي تكوين دنياي فانتزي كودكان هستند، يك فيلم سينمايي است. اما فيلم اسكورسيزي خود يك كتاب است. نه از آن رو كه اسكورسيزي همانند كتاب ساختار دوگانهاي به فيلمش بخشيده است بلكه تلاش زيادي كرده است آن را آنطور كه هست بر روي پرده به نمايش بگذارد. بر روي صحنه نيز هرگز از متن تخطي نكرده و برخي صحنهها را عينا از تصويرسازيهاي كتاب سلزنيك به عاريت گرفته بود. سلزنيك ميافزايد: او حتي احساس ورق زدن كتاب داستان را در صحنههاي ديدني فيلم بازسازي كرده است!
اسكورسيزي تا آنجا در اين اثر اقتباسي وفادار به متن باقي مانده است كه وقتي قطار از روي هوگو رد ميشود، به جاي گرفتن يك پلان-سكانس كه معمولا انتظار داريم، آمدن لوكوموتيو را به چهار پلان در حال بزرگ شدن تبديل كرده است! دقيقا همانطور كه در كتاب تصوير شده است.
نظر شما