نگاهي به كتاب «ميدانم كه هيچ نميدانم؛ گفتوگوهايي در باب سياست، فيزيك و فلسفه»
چكيدهاي سره از انديشه «كارل پوپر»
كتاب «ميدانم كه هيچ نميدانم؛ گفتوگوهايي در باب سياست، فيزيك و فلسفه» براي پنجمين بار منتشر شد. اين كتاب 152 صفحهاي، چكيدهاي سره از انديشه «كارل پوپر» است و شايد بتوان با مطالعه آن، دليل پرهوادار بودن آثار او را به ويژه در ايران دريافت.-
در واقع، مخالفت پوپر با توتاليتاريسم از انديشهاي كلي در ذهن او نشات ميگيرد كه همان مخالفت با «جباريت» است. پوپر اراده و تصميم انسان را تنها تعيينكننده مسير زندگي و تاريخ ميداند.
تلاش همه فيلسوفان به نوعي در جهت پاسخ به پرسش «حقيقت چيست و چگونه ميتوان به آن رسيد» است. كارل پوپر از ميان فلاسفه معاصر، جزو فيلسوفاني است كه به طور مستقيم به اين مساله پرداختهاند.
او معتقد به حقيقتي عيني است اما همواره تذكر ميدهد كه انسانها تنها تصوراتي از حقيقت دارند و هرگز نميتوانند مطمئن باشند كه به حقيقت دست يافتهاند. او راه «آزمون و خطا» را بهترين روش براي نزديك شدن به حقيقت معرفي ميكند و از همين رو، دانش انسان را دانشي «پنداري» ميداند، دانشي كه از پندارهاي ما درباره حقيقت شكل ميگيرند و تزلزل و ابطالپذيري بزرگترين ويژگي آن است.
اين عقيده پوپر به خوبي در بخشي از كتاب پيداست، آنجا كه ميگويد: «حقيقت وجود دارد و قابل دسترسي است، اما ما هرگز يقين كامل نداريم كه آيا به آن دست يافتهايم يا نه. همواره امكان تصحيح و تكميل وجود دارد و اين امر، مهمترين اساس نظريه شناخت است.»
پوپر از نسبي بودن دانش انسان و نياز هميشگي آن به كامل شدن سخن ميگويد، زيرا حقيقت را نسبي نميانگارد و همواره بر نسبيگرايان ميتازد. در بخشي از اين كتاب ميخوانيم: «من يكي از مخالفان سرسخت نسبيتگرايي هستم. نسبيتگرايياي كه حقيقت عيني و مطلق را نميپذيرد. دغدغه واقعي نسبيگرايان واقعا كشف حقيقت نيست، بلكه آنها تحت تاثير مد روز قرار ميگيرند و آن را تبديل به فضيلت ميكنند.»
خوشبيني پوپر ويژگي بارز ديگر اوست. او جامعه ليبرال غربي را در ايجاد صلح و امنيت موفق ميديد اما تصويري كه او از غرب ليبرال ارايه ميداد، به مراتب متفاوت از غرب كنوني است كه با جنبشها و اعتصابات تودهها روبهروست. بايد ديد اگر پوپر زنده بود، درباره حمله آمريكا به افغانستان و عراق چه نظري داشت و نسبت به بحرانهاي مالي و در پي آن جنبشهاي 99 درصدي مردم غربِ امنِ ليبرال چه واكنشي نشان ميداد.
باور پوپر به بازار آزاد با خوشبين بودنش به نظام ليبرال در همتنيدهاند. او بازار آزاد را ميپسندد، نه از آن جهت كه لزوما نظامي برتر است، بلكه از گسترش قدرت حكومت و در نتيجه استبداد جلوگيري ميكند. او بازار آزاد را در برابر اقتصاد كمونيستي قرار ميدهد و به اين دليل از آن حمايت ميكند كه زمينه ديكتاتوري و تحديد آزادي را فراهم نميآورد.
در اين ميان، توجه به يك نكته ضروري است، اين كه پوپر نظامهايي مانند ليبراليسم و بازار آزاد را تنها به اين علت ترجيح ميداد كه در شرايط معاصر، آنها را داراي منافات كمتري با آزادي انسانها ميديد. خوشبيني پوپر به حكومت غربي را نبايد به معناي سرسپردگي و شيفتگي او نسبت به غرب يا دولتمردان آن دانست. او نظام ليبرال را در برابر نظام كمونيستي قرار ميداد و معتقد بود كه ليبرالها احترام بيشتري براي آزادي انسانها قايلند.
درونمايههاي انديشه پوپر با وجود چالشهايي كه ليبراليسم با آن روبهروست، كماكان قابل ستايشاند، زيرا او تمام نظرياتش را در راستاي مخالفت با استبداد و تماميتخواهي و همچنين دفاع از آزادي بشر استوار كرد.
از سوي ديگر، تزلزل نظامهاي مورد پسند پوپر، امري است كه خود او بارها به طور غيرمستقيم آن را پذيرفته بود. وي معتقد بود كه در راه رسيدن به حقيقت، دانشي را به دست ميآوريم كه هر آينه ممكن است توسط نظريات بعدي باطل شود و به همين دليل همواره اصرار داشت كه «ميدانم كه هيچ نميدانم.»
كتاب «ميدانم كه هيچ نميدانم» را ميتوان چكيدهاي از انديشه پوپر در حوزههاي فكري او دانست. دو بخش از اين كتاب كه عمده مطالب آن را تشكيل ميدهند، در قالب مصاحبهاند. همين امر، مطالعه كتاب را براي مخاطبان، پركشش و جذاب ميكند.
البته خواندني بودن اين اثر تنها به دليل قالب ارايه آن نيست، بلكه سادهگويي پوپر در بيان مطالب فلسفي را نيز بايد به آن افزود. او از مدافعان سادهگويي در فلسفه بود و همواره بر فلاسفه آلماني به دليل اصرارشان بر پيچيدهگويي خرده ميگرفت.
بخش سوم كتاب نيز دو سخنراني از او درباره درباره اعتقادات غرب و همچنين دموكراسي و تامگرايي را شامل ميشود.
چاپ پنجم كتاب «ميدانم كه هيچ نميدانم؛ گفتوگوهايي در باب سياست، فيزيك و فلسفه» با ترجمه پرويز دستمالچي در شمارگان 1650 نسخه، 152 صفحه و بهاي 35000 ريال از سوي انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما