به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، نشست رونمایی كتاب «فرجام نیچه» نوشته هارتموت لانگه، با حضور محمود حدادی، مترجم این كتاب و علی عبداللهی، مترجم زبان آلمانی، عصر دیروز (یكشنبه، پنج آذر) در كتابفروشی «افق» برگزار شد.
در مجموعه «فرجام نیچه»، پنج داستان گنجانده شده است. در چهار داستان از كتاب، نویسنده با تمركز بر بحرانهای روحی، اجتماعی و فرهنگی بزرگان آلمانی، میل جاهطلبانه و سرشار از نبوغ تغییر جهان را، در ذهن فیلسوفانی چون نیچه، فون کلایست، زایدل، فیلسوف چپگرا و گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، روایت میكند.
در اين نشست، حدادی با تاكید بر نهضت روشنگری در آلمان، آن را مدخلی مناسب برای بحث درباره كتاب «فرجام نیچه» دانست و گفت: در قرن هجدهم میلادی یك دوره خوشبینی نسبت به انسان و فرجام تاریخ وجود داشت كه آن را نهضت روشنگری مينامیدند. این دوره خوشبینی خیلی دوام نیاورد و با گسترش دوره رمانتیك در اندیشه اروپایی كمكم به افرادی چون فروید رسیدیم كه مسایل ناخودآگاه بشری و غرایض حاكم بر رفتار انسانها را مطرح كرد؛ چنین موضوعاتی بود كه نهضت روشنگری را كنار زد و ديدي نو را در جهان به وجود آورد.
این مترجم در ادامه به قرن نوزدهم میلادی اشاره كرد و گفت: زمانی كه این خوشبینی در جایی دیگر تكرار شد. به دلیل گسترش پیدا كردن انقلابهاي صنعتی، انسانها گمان كردند با رشد پزشكی و صنعت میتوان جوامع بشری را متحول كرد. در ادامه همین اتفاقات بود كه فیلسوفی به نام شوپنهاور به میان آمد؛ فردی كه نگاه بدبینانهای به فرهنگ و ذات بشر دارد و بعد از او نظرات فردی چون نیچه مطرح شد.
حدادی درباره دلیل انتخاب كتاب «فرجام نیچه» برای ترجمه توضيح داد: شوپنهاور و نیچه بر نویسندهای چون توماس مان تاثیر گذاشتند و من در مطالعاتم از این نویسندهها به لانگه برخوردم. انگیزه دوم برای ترجمه كتاب این بود كه پیش از این، از یكي از قهرمان این كتاب اثری ترجمه كرده بودم.
وی لانگه را نویسندهاي خوب ولي ناشناخته دانست و گفت: این نویسنده در دورهای از زندگیاش در آلمان شرقی بود و بعد به آلمان غربی سفر كرد و این جابهجایی و تغيير در آثارش هم نشان داده میشود. همین شرایط برای نویسندهای چون ویرجینیا وولف هم پیش آمده است؛ هرچند او به شهرت رسید و لانگه در گمنامی باقی ماند.
مترجم كتاب «فرجام نیچه» به داستانهای كتاب پرداخت و از گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، نام برد. حدادی گفت: شیوه هراسآمیز زندگي خانوادگي گوبلز و داستان كوتاهی را كه در آخر كتاب میآید میتوان داراي درونمايههاي عرفانی دانست. راوی كه به نظر میآید خود نویسنده است در دنیایی كه مشخص نیست رویا است یا واقعیت، یك سرباز ارتش را میبیند كه زنی یهودی را كشته است. این دو در جهانی فراسو با هم ملاقات میكنند و به هم دلبسته میشوند. نویسنده درصدد است نشان دهد با رسیدن به ابدیت، دیگر مسایل انسانی پیگیری نمیشوند و مفاهیم جدیدی در پی میآید كه همان نیروی آشتی و عشق است.
علی عبداللهی نيز در ادامه سخنان خود را با توضيحاتي درباره اختصاصات ترجمه حدادی آغاز كرد و گفت: آقای حدادی در كتابهایش با مقدمه و موخرهای كه مینویسد مخاطب خود را با موضوع آشنا میكند و او را به فضای داستان میبرد. حدادی به مانند خودش ترجمه میكند و دنبالهروی شخصی نیست. او از زبانی نخبهگرا و پیراسته بهره میبرد كه البته ممكن است هر مخاطبی آن را نپسندد.
وی با بیان اینكه در این كتاب یك نخ نامرئی تاريخ، داستانها را به هم ربط میدهد، افزود: با این حال نمیتوان این آثار را داستانهایی تاریخی دانست زیرا به رویدادی خاص در زندگی انسان اشاره دارند، مثلا «فرجام نیچه» برشهایی از ذهن نیچه را به مخاطب اثر نشان میدهد.
عبداللهی دغدغه جاودانگی را از دیگر موضوعات مطرح شده در این داستانها دانست و افزود: تمام مفاهیم مدنظر نویسنده، در داستانی چند صفحهای بیان شده. در یكی دیگر از داستانهای كتاب، شخصیت موسیقیدانی احضار میشود و به زمان حال میآید. نویسنده در این اثر میخواهد قدرت موسیقی را نشان دهد كه با اين قدرت میخواهد بر بدیها غلبه كند.
عبداللهی با اشاره به اينكه دو داستان پایانی كتاب با وجود حجمی كم، مفاهیمی عمیق را برای مخاطب بيان میكنند،گفت یكی از این داستانها اشاره به اين دارد كه مناسبات دنیای زندگان و مردگان میتواند تغییر كند. در واقع مجموع این كتاب نشان میدهد باید نگاه جدیدی به روشنگری داشت و شخصیتهای این كتاب خود را منتقد روشنگری دانستهاند و از همین رو است كه موضوعی كه نویسنده بدان پرداخته میتواند جالب توجه باشد.
سپس حدادی با اشارهای گذرا بر شخصیتهای داستان گفت: دانایی رنج میآورد و نابغه بودن اغلب با ضعف جسمانی توام است. چهار شخصیتی كه در این كتاب هستند هم تاییدی بر این نگاهاند.
درپايان جلسه نیز حدادی درباره نثر لانگه و ترجمه آن گفت: مترجمی میتواند موفق باشد كه اثری از نویسنده هم نثر خود را ترجمه كند. من بارها ترجمه آثاری از برخی نویسندگان را آغاز كردهام، اما از آنجایی كه نثرم با آنها متفاوت بود، در میانه ترجمه كتاب، آن را رها كردهام.
امیرحسین خورشیدفر، منتقد و از اعضاي تحريريه نشر افق نيز در اين جلسه با بیان اینكه باید آثاری از كشورها و فرهنگهای مختلف را در كشورمان ترجمه كنیم، گفت: در شرایطی كه ترجمه از زبان انگلیسی به كشور ما هجوم آورده، دیدن ترجمهای از زبانهای دیگر جای امیدواری دارد. با عمومیشدن ترجمه از زبان انگلیسی، سلیقه علاقهمندان ادبیات به سوی آثار و تفكر انگلیسی و آمریكایی گرایش پیدا كرد. در همین حال ما از كشورهای دیگر غافل شدیم و گسستی عظیم را تجربه كردیم.
هارتموت لانگه در سال 1937 میلادی در برلین به دنیا آمد و در رشته فیلمسازی تحصیل كرد. او كارش را با نوشتن نمایشنامه آغاز كرد و بعدها به رمان نویسی روی آورد.
یکشنبه ۶ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۶
نظر شما