«تابستان زاغچه» اثر «ديويد آلموند» برندهي جايزهي هانس كريستين اندرسن 2010 است. اين كتاب يكي از آخرين آثار آلموند است كه بهتازگي با ترجمهي «شهلا انتظاريان» منتشر شده است.
انتظاريان كه مدتي پيش مشغول ترجمهي «تابستان زاغچه» بود دربارهي موضوع كتاب گفت: «بيشتر كتابهاي ديويد آلموند فضاي رئاليسم جادويي دارند اما اين كتاب با ديگر آثارش كمي متفاوت است و فضاي داستان بيشتر واقعگرايانه است. تمام ماجراي كتاب در تابستان ميگذرد و تعطيلات عدهاي نوجوان را در يك روستا روايت ميكند. در اين كتاب كه از اسمش پيداست، تابستان با تعقيب يك زاغچه توسط «ليام» و «مكس» شروع ميشود و با همان هم به پايان ميرسد.»
اين دو نوجوان زاغچه را تعقيب ميكنند اما نميدانند كه اين پرنده ميخواهد آنها را به كجا راهنمايي كند:
«زاغچه براي آخرين بار قارقار ميكند و صاف توي آسمان بالا ميپرد و ميرود.
نميتوانيم جلو خندهمان را بگيريم. قلبم تاپ تاپ ميكند.
مكس مي گويد: «خيلي خريم!»
ميگويم: «ميدانم. فقط يك پرندهي مسخره بود.»
مكس ميگويد: «فكر كرده كه ما تعقيبش ميكنيم.»
اما بعد دهانمان را ميبنديم چون از جايي توي راكهال، صداي ضعيفي ميآيد.
نميتوانيم برگرديم. نميتوانيم فرار كنيم. از بين قلوه سنگها و تپالهي گوسفندان به طرف صداي گريه ميرويم و او را روي تودهاي خرده سنگ ميبينيم؛ يك بچه است، پيچيده شده در پتويي قهوهاي توي يك سبد. يادداشتي هم با دست خطي شتابزده به پتويش سنجاق شده است: «لطفاً از اين دختر خوب نگهداري كنيد. او هم بندهي خداست.»
در كنار او، يك شيشهي مربا قرار دارد، پر از اسكناس و سكه...»
به اين ترتيب همهي تابستان ليام تحت تاثير قرار ميگيرد. تابستانی که دوستیها در بوتهی آزمایش قرار میگیرند و مرز میان خوب و بد مبهم میشود.
انتظاريان دربارهي «تابستان زاغچه» ادامه داد: «يكي از ويژگيهاي آلموند اين است كه با كلمات و جملههاي كوتاه، مفاهيم بزرگي را منتقل ميكند. او در بخشي از اين كتاب به بچههايي كه در مراكز بازپروري و يا حتي يتيمخانهها بزرگ ميشوند و شرايط ويژهي آنها اشاره دارد. او معتقد است تربيت و فضاي رشد بچهها ميتواند در نقشپذيري آنها و آيندهشان تاثيرگذار باشد.»
غير از اينها آلموند بعد از بيان بعضي از بازيهاي كودكانه كه گاه به خشونت كشيده ميشود از جنگهاي بزرگترها و دخالت انگلستان در جنگ عراق ميگويد و آن را نفي ميكند.
«...باز هم يك جت ديگر. اما اين بار در فاصلهي دور. چشمهايم را ميبندم، صورتم را روي خورشيد ميگيرم و داغياش را روي آن حس ميكنم. وقتي كه بزرگ شويم، وقتي كه خودمان بچهدار شويم، تابستانها چگونه ميگذرند؟ آيا خانوادههايي مثل خانوادهي من و مكس بر سر آب با هم ميجنگند؟ مثل خانوادههاي اينجا كه حالا بر سر گاو و گوسفند با هم ميجنگند؟ در خيالم جنگ آنها را تصور ميكنم؛ جنگ با چاقو تا حد مرگ در كنار يك چاه آب!»
«تابستان زاغچه» را انتشارات قطره با قيمت 6500 تومان منتشر كرده است.
از ديگر كتابهاي شهلا انتظاريان كه در انتشارات قدياني آمادهي چاپ ميشوند ميتوان به برخي كتابهاي كلاسيك همچون «شبح اپرا»، «گوژپشت نتردام»، «مردي با نقاب آهنين» و «دن كيشوت» نام برد.
نظر شما