چاپ نخست كتاب «عاشق شو» تاليف عليرضا برازش از سوي موسسه انتشارات اميركبير منتشر و روانه بازار نشر شد. اين كتاب، بهترين نوع عبادت و راههاي آن را پيش روي خوانندگان قرار ميدهد.-
پيامبران، اوليا، عرفا و شعراي انسانشناس «عبادت عاشقانه» را بهترين نوع عبادت دانسته و اين نوشتار در واقع، كتاب تمرين عبادت عاشقانه است، عشقي كه به گفته امام سجاد(ع) در مناجات محبين، اگر ذرهاي از آن چشيده شود با هيچ لذت ديگري تعويض نخواهد شد؛ «و الهي من ذاالذي ذاق حلاوة محبتك فرام منك بدلا»
آيا محبت خدا قابل شناخت و درك است؟
در ابتدا، نخستين سوالاتي كه به نظر ميرسند، اين كه آيا اصلا دوست داشتن خدا قابل تحقق است، آيا دوست داشتن خدا توسط فرد يا افرادي محقق شده است كه قابل الگوبرداري باشد، اگر كسي خدا را دوست دارد، آيا دوست داشتن خدا، براي خود محب و عاشق، قابل درك و شناخت است، آيا محبت قابل تعريف است كه ميخواهيم براي آن تعريف ارايه دهيم و آيا دوست داشتن خدا قابل اندازهگيري است.
نويسنده در اثبات اين كه محبت و دوست داشتن خدا امكانپذير است، مينگارد:«همين قدر كه ما را به محبت ورزيدن امر كردهاند، صفاتي را در مقدمه و موخره آن ذكر كرده و حالاتي را براي محب برشمردهاند و حتي بعضي از گروهها را به نام محبين شناختهاند، يعني آنكه به طور حتم، محبت وجود خارجي دارد.
وقتي امام سجاد(ع) از ما ميخواهد در دعا بگوييم: «اللهم اني اسئلك حبك» به يقين به ما نگفتهاند چيزي بخواهيد كه دست يافتني نيست و اينكه امام صادق(ع) ميفرمايند: «أعبده حبا؛ من، خدا را از سر عشق و محبت ميپرستم» خود بهترين گواه است كه دوست داشتن، هم ممكن است و هم قابل دسترسي.
اما در پاسخ سوال ديگر اينكه آيا محبت به خدا، در حدي است كه شخص بتواند وجود آن را حس كند؟ در بحارالانوار از امام صادق(ع) نقل شده است كه ميفرمايند: «الهي و قد عرفت حبك في قلبي؛ خدايا من به وجود محبت تو در قلبم شناخت پيدا كردهام». پس ميتوان آگاهي پيدا كرد!
در پاسخ به اين سوال كه آيا محبت به خدا قابل درك و قابل شناخت است؟ امام ميفرمايند: «قد عرفت؛ من شناختم».
و اينكه آيا محبت به خدا، قابل لمس و قابل حس است؟ در كتاب شريف «وسائلالشيعة» حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است كه ميفرمايند: «اذا تخلي المومن من الدنيا سما و وجد حلاوة حبالله؛ هرگاه مومن بتواند خودش را از حب دنيا و از متعلقات آن تخليه كند، اوج ميگيرد و آنگاه شيريني و حلاوت حب خدا را در خواهد يافت»، پس محبت به خدا هم قابل شناخت است و هم شيريني و حلاوتي دارد كه قابل درك است.»
فصل نخست كتاب به تعريف محبت اختصاص يافته است چرا كه درباره هر صفتي كه بخواهيم مطالعه و تحقيق كنيم، ابتدا بايد بتوانيم آن صفت را تعريف كنيم.
فصل دوم كتاب، ارزش و فضيلت دوست داشتن خدا را بررسي كرده است.
«مقدمات نيل به مقام محبت» عنوان فصل سوم كتاب است. اين فصل ميتواند مهمترين و پرجاذبهترين فصل اين كتاب باشد زيرا كساني كه به دنبال محبت خدايند، بيشتر مايلند بدانند كه چه كنيم تا به مقام محبت برسيم.
بر اساس مطالب كتاب، «ما از يك سو در پيآنيم كه اين محبت از كجا ميجوشد تا برويم سرچشمه را پيدا كنيم و علت جوشش را هم بيابيم تا بتوانيم سرچشمه را بازتر و وسيعتر كنيم. بررسي كنيم كه اين جوشش محبت، از درون عاشق ميجوشد و يا منشا آن بيروني است؟ بجاست بعد از شناسايي منشا يا منشاها، در وسيعتر كردن آنها تلاش كنيم.»
در بخش دوم كتاب نويسنده به بيان آن صفات و حالاتي ميپردازد كه يك فرد بايد پشتسر بگذارد تا به جاده محبت برسد يا اگر در درجات نازله محبت قرار دارد، بايد اين صفات و حالات را در خودش عميقتر و شديدتر كند تا به درجه بالاتري از محبت برسد. بخش سه و چهار، جذب لوازم و دفع موانع در جاده محبت را شامل ميشود، چرا كه ما براي رسيدن به هر قلهاي، هرچند به لوازمي احتياج داريم كه بايد آنها را همراه برداريم اما همزمان موانعي نيز وجود دارد كه بايد پشتسر بگذاريم. نويسنده در بخش سوم حالات و صفاتي را ذكر ميكند كه ايجابي است يعني اگر انسان آنها را بر تن كند، ميتواند خودش را به جاده محبت نزديكتر كند يا به درجات بالاي محبت برساند. در بخش چهارم به عوامل سلبي اشاره ميشود، نظير اينكه كدام لباسها را بايد از تن بدر كرد، كدام موانع را بايد برداريم تا به جاده برسيم و اگر در جادهايم، كدام موانع را بايد برداريم تا به درجات بالاتر دست يابيم.
در فصل چهارم، «حفظ و تقويت محبت» بررسي شده است. اين فصل شباهتهاي بسيار با فصل سوم دارد، چرا كه صفاتي را كه انسان بايد در خود بپروراند يا از خود دور كند تا بتواند به جاده محبت گام بگذارد. همان صفات، در ادامه و حفظ اين مسير نيز ياريگر انسان است.
به عقيده نويسنده، «اگر انسان بايد پروردگار را ياد كند، تا او را به جاده محبت راه دهند، حتما باز هم بايد او را ياد كند تا بتواند در اين جاده بماند. بسياري از صفاتي كه در فصل سوم ذكر شد، در اين فصل نيز كاربرد دارد. آن انگيزههاي دروني و بروني و صفات و حالاتي كه انسان بايد پشت سر بگذارد تا به درجات اوليه عبادت عاشقانه برسد، در اين مرحله، نه تنها بايد آنها را حفظ كند و نگاه دارد، بلكه بايد آنها را بپروراند و رشد دهد.»
امام، مظهر حفظ و ثبات در محبت
در زيارت جامعه خطاب به ائمه معصومين(عليهمالسلام) از زبان امام هادي(ع) ميخوانيم: «الثابتين في محبةالله.» ائمه معصومين(عليهمالسلام) نمونه عالي و اعلاي ثبات و دوام و تماميت در محبت به خدايند. اگر ميخواهيم محبتي را كه در وجودمان جلب شده، حفظ كنيم و به درجات عاليه برسانيم، يكي از راهها اين است كه ببينيم چه كساني توانستهاند محبت را ثابت نگاه دارند و چه كساني توانستهاند آن را به درجه اعلي برسانند؛ «لكم في رسولالله اسوة حسنه.» برجستهترين محب و كسي كه بر اين محبت، پايداري و ثبات بيشتري داشته است، شخص پيامبر(ص) و ائمه معصومين(عليهمالسلام) محسوب ميشوند.
بر اساس مطالب كتاب، «ثبات يعني پايداري، يعني از پاي ننشستن، يعني اگر عملي انجام ميدهيم و حس ميكنيم كه آن عمل، موثر افتاده و كارساز است، ادامه بدهيم و روش را عوض نكنيم، مگر با درجات بالاتر و عميقتر از همان عمل.»
«پيآمدها و ثمرات محبت» عنوان فصل پنجم و آخر اين كتاب است. هركس پا در جاده عشق و محبت الهي بگذارد، به يقين از طرف پروردگار پاسخهاي مثبت، جوايز و موهبتهاي فراواني به سوي او جاري خواهد شد. حتي اگر اين محبت در درجات نازله و اوليه باشد، ثمراتي به همراه خواهد داشت كه ميتواند باعث انگيزش و حركت بيشتر و جديتر براي نيل به درجات بالاتر محبت باشد.
مطالب فصل چهارم اينچنين دستهبندي شدهاند. نويسنده در بخش نخست به عواقب و ثمراتي ميپردازد كه ميتوان آنها را دنيوي بناميم، از آن جهت كه بازتاب آنها در زندگي قبل از مرگ ما نيز ملموس است. دقت كنيم اگر كسي به خاطر رسيدن به اين ثمرات و نتايج، خدا را بپرستد، ميتوانيم بگوييم كه خدا را عاشقانه نپرستيده است چون رنگ و رويي از كاسبي و عبادت تاجرانه در آن نمايان است.
كتاب در نهايت به اين امر ميپردازد كه آيا هدفي فراتر از دوست داشتن خدا نيز متصور است و خدا را دوست بداريم براي اينكه دوست داشته باشيم يا براي هدف بالاتري.
چاپ نخست كتاب «عاشق شو» با شمارگان 3000 نسخه، 380 صفحه و به بهاي 48500 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما