يكشنبه، 24 مهر ماه(18 ذيالقعده) مقارن با سالروز درگذشت «آيتالله شيخ محمدحسين كاشفالغطاء نجفي» است. به همين مناسبت، «ايبنا» ميكوشد در سايه مكتوبات، نگاهي اجمالي به آثار، انديشهها و آراي اين مرجع ديني و متفكر سياسي داشته باشد.-
محمدحسين در 10 سالگي به حوزه علميه نجف راه يافت و ادبيات عرب، حساب، نجوم، فقه و اصول را با شوق فراوان فراگرفت. نثر و نظم زيباي نوشتهها و سرودههاي او از ابتداي نوجواني، هويدا بود. او از ابتداي نوجواني به سرودن شعر و نويسندگي پرداخت. 15 سال داشت كه كتاب «العبقات العنبريه» را درباره خاندان خود نوشت. هنوز 18 بهار بيش نديده بود كه دروس سطح را پايان برد و به درس خارج فقه و اصول آيتالله سيدمحمدكاظم يزدي و آيتالله آخوند خراساني راه يافت.
كاشفالغطا چند دوره در درس خارج فقه و اصول آيتالله سيدمحمدكاظم يزدي و آيتالله آخوند خراساني شركت كرد (آواي بيداري ص 7 و 12) و توانست قله اجتهاد را فتح كند. وي شرحي بر كتاب «العروة الوثقي» اثر آيتالله سيدمحمدكاظم يزدي نوشت كه احتمال دارد نخستين شرحي باشد كه بر اين كتاب نوشته شده است. اين شرح چهار جلد دارد.
آیتالله كاشفالغطا همواره در مسایل سیاسی دخالت میكرد. برخی كه دین را از سیاست جدا میدانستند، از او میپرسیدند «چرا در سیاست دخالت میكني؟» او در پاسخ میگفت: «اگر سیاست به معنای پند، راهنمایی، نهی از فساد، نصیحت و مبارزه با استعمار است، من اهل سیاستم. آری، من تا فرق سر غرق در سیاستم. چنین سیاستی از واجبات است. پدر، پدربزرگ، جد و تمام خاندان من، بیش از سیصد سال رهبری دینی جهان اسلام را بر عهده داشتند. در زیارت جامعه، درباره ائمه معصوم آمده است؛ انتم ساسه العباد: شما سیاستمداران مردم هستید. سیاست ما سیاست پیامبر و امامان است.»
برخي از مقلّدان آيتالله سيدمحمد كاظميزدي كه پس از فوت او، از كاشفالغطا تقليد ميكردند، نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند كه رسالة عمليه خود را چاپ كند. «شرح تبصرة المتعلّمين» و «وجيزة الاحكام» نوشته اوست كه در پي اصرار مقلدانش نوشته شدند. حاشيه بر «سفينةالنجاة» نوشته برادرش، حاشيه بر «مجمعالرسائل» كه حاوي فتواهاي مراجع تقليد مشهور است و «مناسك حج» از كتابهاي فقهي وي و «سؤال و جواب» و «زاد المقلدين» پاسخ استفتائات مقلدان اويند.
كاشفالغطا در طول ساليان دراز تدريس، شاگردان بسيار تربيت كرد. آيتالله سيدمحسن حكيم، آيتالله محمدجواد مغنيه (نويسنده معروف) و شهيد آيتالله قاضي طباطبايي، امام جمعه سابق تبريز، از شاگردان اويند.
توليت مدرسه علميه «معتمد» با پيشينه يك قرن بر عهده خاندان كاشفالغطا بود. اين مكان كه زماني رونق چشمگيري داشت، به مرور زمان رو به خرابي نهاد، اما وي آن را بازسازي كرد و رونقي تازه بخشيد.
كتابخانه مدرسه كاشفالغطا از كتابخانههاي بزرگ نجف بود كه كتابهاي خطي كميابي در آن جاي داشتند. كاشفالغطا هر روز به مدرسه ميآمد و بيشتر ديدارهاي سياسي و گفتوگوهاي علمياش با نويسندگان و دانشمندان عراق در مدرسه صورت ميگرفت.
از اشتغالات مهم كاشف الغطا نوشتن مقاله و كتاب بود. گفتهاند از وي هشتاد اثر به يادگار مانده است.
اين نويسنده و عالم ديني در اواخر عمر به بيمارىهاى گوناگون مبتلا شد، با اين وجود از تحقيق و تأليف باز نمىايستاد و براى پاسخگويى به نيازهاى عصر خويش آنى قلم از دستش نمىافتاد. برخى از نوشتههايش از اهميت ويژهاى برخوردارند. او نويسندهاى قوى و ماهر و ادبياتش كمنظير بود. نثرى زيبا و شعرى لطيف داشت؛ بهگونهاي كه مىتوان گفت جنبه ادبى آثارش بر جنبه علمى و اجتماعى آنها غلبه داشتند.
از ميان مجموعه تاليفات اين عالم متفكر آثار زير چاپ رسيدهاند:
1. «الآيات البينات» كه در نقد آراى وهابيان، بابيان، بهاييان، ماديين و مويين جديد است.
2. «كتاب اصل الشيعه واصولها» كه سال 1351 در صيدا به چاپ رسيد و بارها به زبانهاى مختلف منتشر شد.
3. «التوضيح في بيان ماهو الانجيل و من هو المسيح» در دو جلد
4. «الدين والاسلام او الدعوة الاسلامية» در دو جلد در دارالمعرفه بيروت به چاپ رسيد.
5. «المراجعات الريحانيه» (2 جلد) سال 1331 در بيروت و صيدا به چاپ رسيد.
6. «وجيزة الاحكام» به زبان فارسى و عربى در احكام فقهى تاليف شد.
7. «عين الميزان» در نقد مقاله «ميزان الجرح و التعديل» به قلم جمالالدين قاسمى دمشقى كه سال 1330 در صيدا به چاپ رسيد، نوشته شد.
8 . «الفردوس الاعلى» سال 1371 در نجف و سال 1372 در تبريز چاپ شد.
9 . «المثل العليا في الاسلام لا في بحمدون» سال 1372 در نجف و ترجمه فارسى آن سال 1334 شمسى به قلم دكتر على شريعتى به چاپ رسيد. سال 1403 هجرى قمرى نيز اصل آن توسط سازمان تبليغات اسلامى در تهران چاپ و منتشر شد.
10. «كشف الاستار عن وجه الغائب عن الابصار» اثري به نظم است كه سال 1318 شمسى در تبريز به چاپ رسيد.
11. «المواكب الحسينيه» سال 1345 قمرى در نجف به چاپ رسيد.
12. «الارض و التربة الحسينيه» سال 1365 قمرى در نجف به منتشر شد.
13. «نبذة من السياسة الحسينيه» سال 1373 در نجف اشرف به چاپ رسيد.
14. «جنّه الماوى» سال 1380 در تبريز چاپ شد.
15. «حاشيه عين الحيات» به زبان فارسى در بمبئى به چاپ رسيد.
16. «مبادى الايمان» سال 1387 در نجف چاپ شد.
17. «المحاورة مع السفيرين الامريكي والبريطاني» سال 1373 در نجف اشرف به طبع رسيد.
18. «ميثاق الوطن العربى» سال 1358 در نجف چاپ شد.
19. «مقتل الحسين عليهالسلام» سال 1338 در نجف اشرف به چاپ رسيد.
20. «خطبة الامام» سال 1371 در نجف اشرف به چاپ رسيد.
21. «الحاشية على تبصرة المتعلمين» سال 1338 در بغداد چاپ شد.
22. «تحرير المجله» در سه جلد سال 1359 در نجف اشرف منتشر شد.
23. «زاد المقلدين» كه به طور فراواني در ايران و نجف منتشر شد.24. «سؤال و جواب» در نجف اشرف به كرات به چاپ رسيد.
25. «نقد كتاب ملوك العرب» تأليف ريحانى كه در مجله النجف به چاپ رسيد.
اين كتابها و نوشتهها بيانگر افكار سياسى و اجتماعى و فلسفى و كلامى و فقهى اين متفكر بزرگ شيعىاند.
آيتالله كاشفالغطاء در كنگرههايى كه با هدف وحدت ميان مسلمين يا براى دفاع از حقوق مردم فلسطين در مصر، فلسطين، سوريه و اردن تشكيل مىشد، از چهرههاى درخشان مدعوين و از سخنوران مهم كنگره بود. بيانات، مقالات و كتابهاى او در دفاع از اسلام و تشيع، احقاق حقوق ملت مظلوم فلسطين و مبارزه با سلطه مسيحيان، شهرت فراوان دارند.
این عالم و فقيه نامدار پس از عمری تلاش خستگی ناپذیر 18ذیقعده سال 1373هجری قمری رخت از جهان بربست. مدفن وي در قبرستان وادی السلام نجف قرار دارد.
در مكتوبات متعددي به آرا، انديشهها و اقدامات سياسي اين روحاني متفكر و دست به قلم اشاره شده است كه از اين ميان ميتوان آثار زير را نام برد:
ـ شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء / احمد بهشتى /كانون انديشههاى اسلام
ـ اين است آيين ما / محمدحسين كاشف الغطا با ترجمه آيتالله ناصر مكارم شيرازي
ـ شخصیت و اندیشههای كاشفالغطا
ـ زندگاني سردار كابلي/ ستاره خاور/ سازمان تبليغات اسلامي
ـ کاشف الغطا / مهدی طهوری / مدرسه / 1386
ـ منادی وحدت اسلامی، آیتالله کاشف الغطاء / عمران علیزاده/ علیزاده / 1388
نظر شما