پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۴:۵۵
ناآگاهی ایرانیان از گستره جغرافياي تاريخي عثماني

پژوهشگر تاریخ عثمانی در نشست نقد و بررسی «متون و تحقيقات جغرافياي تاريخي عثماني» گفت: در ايران تحقیقات جامعی درباره تاریخ عثمانی صورت نگرفته است، در نتيجه آگاهي هاي ما درباره عثماني ناچيز است. در دوره ناصري هم با آن كه كتاب هاي تاريخي درباره عثماني ترجمه مي شد اما درباره جغرافياي عثماني اثري پديد نيامد._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نشست گروه تاريخ سراي اهل قلم موسسه خانه كتاب به نقد و بررسی «متون و تحقيقات جغرافياي تاريخي عثماني» اختصاص داشت که با حضور دكتر نصرالله صالحي (منتقد و كارشناس تاریخ عثمانی) و جمشيد كيان‌ فر (دبير نشست و پژوهشگر تاریخ) عصر چهارشنبه (13 مهر) برگزار‌ شد. دكتر حسن حضرتي (استاديار گروه تاريخ دانشگاه تهران) نیز قرار بود در این باره سخن بگوید که به دلیل برخی مشکلات نتوانست در این نشست حضور داشته باشد. 

دکتر نصرت الله صالحی در ادامه سخنانش گفت: با آن كه چندين سده، از روزگار صفويه تا پايان قاجاريه با امپراتوري عثماني هم مرز بوده ايم و جنگ و صلح داشته ايم و در نتيجه مرزهاي ما دچار تداخل مي شد اما عجيب است كه از همان دوره صفويه و حتی تا الآن در ايران توجهي به جغرافياي عثماني نشده است.
وی افزود: نه كتابي در زمينه جغرافياي تاريخي عثماني نوشته ايم و نه مقاله اي. در حالي كه در بيشتر كشورهايي كه با عثماني درگيري داشته اند، مثل روس ها و كشورهاي عربي، هم درباره جغرافياي تاريخي عثماني كار كرده اند و هم كتاب هايي را كه ترك ها نوشته اند، ترجمه كرده اند. 

این پژوهشگر تاریخ عثمانی اظهار کرد: حتی كشورهاي كوچكي چون ارمنستان و روماني، موسسه هاي تُرك شناسي دارند و كارهاي ارزشمندي انجام داده اند. در موسسه خاورشناسي گرجستان تمام اسناد آرشيوي عثماني را استنتاخ و به زبان خودشان ترجمه كرده اند. جالب است كه در زمان شوروي ها، در جمهوري هاي تابع، كرسي هاي عثماني شناسي وجود داشت. 

وی در ادامه سخنانش گفت: بلغارها هم سيصد هزار سند را از تركي به زبان بلغاري ترجمه كرده اند. آنها با مطالعه اين اسناد، در تلاش اند تا تاريخ اجتماعي و اقتصادي شان را در زماني كه تابع امپراتوري عثماني بودند، بازخواني كنند. به خاطر همين است كه ُترك شناسي در آن كشورها اهميت بسيار دارد. 

صالحی گفت: هنگامي كه اميركبير براي انعقاد عهدنامه ارزنه الروم به عثماني رفته بود، در طي چهار سالي كه در آنجا به سر برد، كتاب هاي مهم تركي و زبان هاي لاتين را جمع آوري كرد. چندين مترجم هم همراه او بود. يكي از كارهايي كه اميركبير دستور انجام آن را داد، ترجمه چندين متن جغرافيايي بود. وی پس از بازگشت به ايران هم بيش از 150 جلد كتاب با خود آورد كه بخشي از آنها درباره جغرافيا بود. 

وی افزود: اميركبير را بايد تنها كسي دانست كه دقت زيادي درباره جغرافيا داشت و اهميت آن را مي شناخت. در مذاكرات ارزنه الروم هم كه 18 جلسه طول كشيد، نماينده عثماني گاهي ادعاهاي ارزي داشت. در صورت مذاكراتي كه چاپ شده است، مي بينيد كه اميركبير با استناد به متون جغرافيايي كه در عثماني منتشر شده بودند، حقانيت ايران را نسبت به جاهايي كه عثماني ادعاي آن را داشت، اثبات مي كرد. 

وی افزود: با آن كه ناصرالدين شاه علاقه زيادي به تاريخ داشت و دستور مي داد كتاب هاي تاريخ عثماني را به فارسي ترجمه كنند اما توجهي به جغرافيا نداشت. اين مايه از توجه او به تاريخ بدان اندازه بود كه هشت ماه پس از انتشار «تاريخ سلانيكي» در عثماني، ترجمه فارسي آن در ايران انجام شد. اين سرعت عمل بسيار مهم بود. بدان دليل كه با عثماني مشكل داشتيم و عثماني ها ادعاي مرزي نسبت به ايران داشتند. ناصرالدين شاه سعي مي كرد كه بفهمد در عثماني چه گذشته است. از اين رو آگاهي از منابع تاريخي براي او اهميت داشت. 

منابع تاریخی برای شناخت جغرافیای عثمانی
سپس جمشید کیان فر به جغرافیای تاریخی عثمانی اشاره کرد و گفت: آنچه ما اكنون به عنوان ميراث دار امپراتوري عثماني مي شناسيم، تركيه امروزي است. در حالي كه قلمرو عثماني، گستره بسياري را دربرمي گرفت و از دروازه هاي وين آغاز مي شد و تا شمال آفريقا و شامات و تمامي شبه جزيره عربستان و يمن و بخش هايي از عراق كنوني مي رسيد؛ كشورهاي تازه استقلال يافته ماوراء ارس را نيز بايد به اين گستره اضافه كرد. پيداست كه اين حوزه بسيار گسترده است؛ ناگزير بايد آن را به دو بخش مرتبط با ايران و بخش مربوط به اروپا، محدود كرد.
وی همچنین به منابع تاریخی عثمانی اشاره کرد و افزود: منابع مربوط به عثماني نيز به چند دسته تقسيم مي شوند، نخست متون جغرافياي تاريخي است و نيز مسالك و ممالك هايي كه منابع تاريخ ما هم به شمار مي روند. متون تاريخي را هم بايد به آنها افزود كه باز جزو منابع مشترك ما و عثماني محسوب مي شوند. همانند «تاريخ ديار بكريه» و «احسن التواريخ». 

این پژوهشگر تاریخ گفت: دسته دوم منابع، تاريخ هاي محلي هستند. مانند كتاب «شرفنامه» شرف خان بدليسي و «زبدة التواريخ» ميرزا مؤمن طباطبايي. سفرنامه ها، سومين دسته از منابع به شمار مي روند، در ميان سفرنامه هاي مشترك، مشهورترين آنها «سياحت نامه اولياء چلبي» است. همچنين «بيان منازل» متراقچي را بايد نام بُرد كه در باب ايران اطلاعات خوبي دارد. 

وی افزود: به معاهدات و عهدنامه هاي مرزي هم بايد اشاره كرد كه محدود به مرزهاي سياسي مي شود. دو اثر برجسته «تحقيقات سرحديه» از مشيرالدوله و «سياست نامه حدود» هم هست كه در شمار تحقيقات جديد بايد دانسته شوند. 

کیان فر خاطرنشان کرد: دسته پنجم منابع، تحقيقات جديدي است كه هم توسط خود تركان انجام شده است و هم به دست محققان اروپايي. در اين ميان بايد از اثر بسيار قديمي كه درباره عثماني نام ببريم كه عنوان آن «تاريخ عثماني» است و نخستين اثر تحقيقي در قلمرو آن امپراتوري شناخته مي شود. 

وی در پایان سخنانش گفت: آخرين منابع تحقيقي، نقشه ها و اطلس هاست. ما به كار نقشه كشي بسيار دير روي آورديم. تنها در دوره قاجار بود كه توجه ما به اين موضوع جلب شد. البته در كتاب هاي مسالك و ممالك نقشه هايي داريم اما چنين كاري را جدي نگرفتيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها