پنجشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۰ - ۰۸:۰۰
در خاطره نويسي قواعد كلي را به هم بزنيم

اگر هنرمند تجربه عيني زندگي اش را با زباني گزارشي عيناً نقل كند كار او جز بيان يك تجربه ساده نيست. هنرمند واقعي وقتي صحنه جنگ را مي بيند، عينيت زندگي را با آنچه در چنته ادبي اش دارد به واقعيتي ديگر تبديل مي كند. او مي تواند آنچه را ديده به سود كار هنري اش تحريف كند

خبرگزاري كتاي ايران(ايبنا)فرشاد شيرزادي:اگر هنرمند تجربه عيني زندگي اش را با زباني گزارشي عيناً نقل كند كار او جز بيان يك تجربه ساده نيست. هنرمند واقعي وقتي صحنه جنگ را مي بيند، عينيت زندگي را با آنچه در چنته ادبي اش دارد به واقعيتي ديگر تبديل مي كند. او مي تواند آنچه را ديده به سود كار هنري اش تحريف كند؛ شايد تحريف نويسنده جنگ معناي ماندگارتري از جنگ بيافريند. شايد دليل چاپ آثار عديده در حوزه خاطره نگاري دفاع مقدس همين نكته باشد كه به گونه اي از فراموش شدن ابژه(عينيت) جنگ پاسداشت كند. ابژكتيو(عينيت گرايي) خاطرات پايداري براي نويسندگان و شاعران دستمايه هايي براي آفرينش آثارشان است. نقل روايت هاي جنگ اگر با زبان ادبي و فضاپردازي هاي داستاني باشد، مي تواند انگيزه اي براي نوشتن شود. هدف از آفرينش ادبي انتقال صرف عينيت نيست؛ چرا كه با پايان يافتن واقعه عظيمي مثل جنگ عينيتش هم به پايان مي رسد. ديگر هرآنچه مي بينيم اعم از فيلم هاي مستند، خاطرات و روايت هاي شفاهي رزمندگان، حكم وسيله اي را براي انتقال آن مفهوم به ذهن نويسنده دارد. 

نقبي به خاطرات كتاب
«ترنم رهايي» خاطرات اسارت دكتر محمدرضا براتي است. اين كتاب را نشر زلال انديشه منتشر كرده است. زبان اثر دلنشين و روان و روايت هاي جبهه و اسارت با جسارت و بي طرفانه نوشته شده است. راوي از دانشگاه براي اعزام به جبهه آماده مي شود. فقط حسن اسماعيلي كه از اقوام و دوستان نزديك اوست صبح براي بدرقه براتي مي آيد، صبح يك روز برفي با هوايي سرد و ملس. مسجد دانشگاه حال و هواي ديگري دارد. سر و كله دانشجويان اعزامي پيدا مي شود و حدود شصت نفر سوار اتوبوس مي شوند تا به پادگان بسيج در انتهاي خيابان نخريسي بروند. در آنجا براتي نوجواني را مي بيند كه دوازده بهار بيشتر از عمرش نگذشته، درس را رها كرده تا از قافله عقب نماند. براتي كه دو سال قبل هم در جبهه حضور داشته، راهي راه آهن مي شود و از آنجا سوار قطاري ديگر تهران را به مقصد مريوان ترك مي كند. براتي در كتاب خود مي نويسد: «سرانجام به مريوان وارد شديم. مريوان مظلوم با چهره اي زجر كشيده و خسته ورود ما را خوشامد مي گفت. شهر خالي از سكنه بود برخلاف چند سال پيش كه براي شركت در عمليات والفجر چهار اعزام شده بوديم و شهر جنب و جوشي داشت و بازارها رونق داشت، اما امروز دشمن ملحد نتوانسته صبر و پايداري مردم ستمديده آن را تحمل كند. قرار شد افراد نارنجك هم پرتاب كنند. همه در كنار تپه اي نشستيم، مكان مناسبي براي پرتاب در فاصله پنجاه متري قرار داشت. هر ده نفر مي رفتيم پشت خاكريزي كه نسبتاً كوتاه بود، دراز مي كشيديم. بعد يكي يكي برمي خاستند و با نظارت مسئول آموزش، نارنجك پرتاب مي كردند.»
براتي پس از اينها نامه اي به پدر و مادر خود مي نويسد و ازشان حلاليت مي طلبد. بار و بنه را ميبندد و مريوان مظلوم را به خدا مي سپارد. سوار بر كمپرسي ها به طرف خط مرزي مي راند، از خط مرزي مي گذرد و به منطقه اي وارد مي شود. پس از اين ماجراها، براتي روايت زنده خود را از اسارتش بيان مي كند و وارد روزهايي مي شود كه در عملياتي نزديك چوارته و سليمانيه به اسارت نيروهاي عراقي درآمد.
 
ويژگي هاي خاطره
خاطره هم مي تواند مانند داستان از زندگي، خلق و خو، تشريح موقعيت خانوادگي، محيط مدرسه و دانشگاه، تجربيات و فعاليت هاي راوي آغاز شود و به واقعيت هاي جنگ و اسارت برسد. رعايت  طرفي در خاطره نگاري هدفي دست نيافتني است، ولي نويسنده تا حدي بايد آن را تعديل كند و تعصبات موجود را بشناسد. در خاطرات جنگ بايد از نوشته ها و نظرات خبرگان آگاه شد. خاطره نويس جنگ هميشه از مسائل و موانع كارش آگاهي كاملي ندارد و شايد همه مراجع را بررسي كند و بخواند. اما چون زمينه كار را نمي شناسد ممكن است متوجه نكات بسيار بديهي كه يك صاحب نظر خبره فوري مي فهمد، نشود، گو اينكه راه هايي هم براي حل اين مشكل هست. انعطاف پذيري براي كسي كه خاطره مي نويسد حتي تأثير شگرفي روي نويسنده داستان هاي حرفه اي مي تواند بگذارد. اگر نظري غيرقابل تغيير و غير منعطف درباره يك موضوع جنگي داشته باشيم اين محدوديت ها باز مشكلات جدي را پيش پايمان مي گذارد. حال آنكه با مشخص تر شدن هرچه بيشتر داستان خاطره، بايد قدرت تغيير ساختار و تعديل نظر وجود داشته باشد.
 
كتاب «ترنم رهايي» از اين حيث چنين ويژگي هايي را در خود نهفته دارد. راوي وقتي از سروان عراقي به نام «مفيد» كه بعدها به درجه سرگردي نائل شده، مي نويسد، مي آورد: «به عنوان فرمانده دستور به چارميخ كشيدن ما را صادر كرده بود و خود كينه توزانه نظاره مي كرد. هركس به گوشه اي مي گريخت تا شايد ضربات كابل كمتري به او اصابت كند. در همين اثنا از جلو صف صدايي به فارسي شنيده شد كه : سرها بالا. صداي يكي از اسيران بود. عربي مي دانست. بقيه افرادي را كه از قبل آنجا آورده بودند همه در اتاقها مانده و در به رويشان بسته بود. جيك كسي در نمي آمد سرها را بالا آورديم، سروان مفيد شروع كرد به سخنراني. اسير ايراني آقاي سالاريان گفته هاي او را ترجمه مي كرد. دوباره صداي ضربات كابل بلند شد. سر يا صورت برايشان فرقي نمي كرد. 

قواعد كلي خاطره نويسي

قاعده كلي اي كه بايد رعايت كنيم اين است كه به جاي اينكه يك عالم اطلاعات را روي هم تلنبار كنيم، بهتر است فقط اطلاعات مهم و نمايانگر وقايع جنگ را روي كاغذ بياوريم. شرح هاي طولاني و بيش از حد مفصل، نويسنده خاطره را به ورطه كارهاي تكراري مي اندازد. درباره كتاب «ترنم رهايي» بايد گفت اگر اتفاقات مهمي در بخش هايي از زندگي راوي ديده نمي شود نبايد از حذفشان ناراحت شد. همچنين در اين مورد هم بايد بررسي كرد كه چگونه مي توان به بهترين شكل روايت يك خاطره را شروع كرد. اغلب خاطرات جبهه و جنگ و اسارت ساده آغاز مي شوند. نويسنده از دوران نوجواني و جواني اش شروع مي كند و خاطره اش را قلمي مي كند. اين شيوه ساده ترين راه نوشتن است. اما عيبي بزرگ هم دارد. در اين روش، صفحات نخست كتاب جز جذابيت زبان و فريبندگي هاي اطلاعات شخصي نويسنده –كه آن هم در همه موارد شبيه به يكديگر است- فاقد هرگونه وقفه زماني-مكاني و زاويه ديد است. بيان يك اتفاق كه خلاف آمد ميل مخاطب باشد و يك وقفه در اول هر كتاب خاطره مي تواند داستان را براي مخاطب جذاب تر كند. ساده ترين راه براي شروع نوشتن هميشه بهترين راه نيست. خوانندگان پس از خواندن چند كتاب دراين زمينه با ديدن اين نوع شكل بندي آغازين مأيوس مي شوند. نويسنده بايد بداند فقط يك بار فرصت دارد بخت خود را آزمايش كند و در همان يك بار هم بايد نوشته اش تأثيري عميق بر ديگران بگذارد نه اينكه دوراني كه راوي در مدرسه ابتدايي درس خوانده است، نقل شود. چيدن اتفاقات به ترتيب زماني معمولاً براي نويسنده ها راحت تر است و خوانندگان نيز معمولاً اين گونه زندگي نامه ها را بهتر مي فهمند. اما شايد گاهي بهتر باشد به دليلي پراهميت تر اين ترتيب منظم و سفت و سخت زماني را به هم ريخت. در زندگي واقعي اكثراً نيروهايي غير از تقويم و ساعت بر آدم حكمراني مي كنند، بنابراين معمولاً تقسيم بندي هاي بخش هاي روايي با نقل دهه ها و سال ها و روزها بهترين شيوه طراحي ساختار نخواهد بود. در اكثر موارد بهتر است دنبال نقاط عطف و پرتپش رفت تا با خلاقيت نويسنده هوش مخاطب را به جريان انداخت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها