به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، ساراماگو در رمان «بالتازار و بلیموندا» واقعیت و خیال را مانند آثار بزرگانی چون ماركز، به سبك رئالسیم جادویی، با هم در میآمیزد و بازتابی از زندگی هم وطنانش در قرن هجدهم ارایه میكند.
ساراماگو در این اثر، سلطنت و مذهب حاكم بر كشورش را به نقد میكشد و با كنایههای متعدد، سواستفاده از قدرت را در كشور پرتغال، تخطئه میكند. در میان همین شرایط سخت اجتماعی و فرهنگی است كه زوجی جوان، به عظمت عشق پی میبرند و این گونه داستانی تاریخی و عاشقانه، در كنار هم خلق میشود. او در این اثر، مانند بسیاری از داستانهای دیگرش، از خرافات، حكومتهای خودكامه و نابرابریهای اجتماعی انتقاد میكند و به اعتقاد برخی منتقدان، نگاه تاریک و سردی به دنیای اطرافش دارد.
ساراماگو سعی دارد تفاوت میان انسانهایی را نشان دهد كه در بسیاری از موارد با هم تفاوت دارند؛ حاكم و محكوم و همچنین غنی و فقیر. هرچند اختلاف طبقاتی موضوع اصلی داستانهای این نویسنده پرتغالی نیست و وی در صدد است نگاهی اخلاقی به ماجرا داشته باشد.
حضور راوی داستان هم از نكات قابل توجه آن است. ساراماگو رمان را به مانند یک داستان شفاهی به مخاطب عرضه میكند و حضور گاه به گاه وی را میتوان در داستان احساس كرد. داستان به صورت سوم شخص روایت میشود ولی حضور ساراماگو، در میان صحبتهای راوی، بارها اتفاق میافتد وی نظرات خود را درباره هر ماجرایی كه تعریف میشود با مخاطب در میان میگذارد.
در این رمان، ساراماگو از برخی حوادث و چهرههای واقعی در تاریخ كشورش بهره میگیرد و آنها را وارد ماجراهای هیجانانگیز داستانش میكند. هرچند او سعی میكند تاریخ را در این رمان تحریف نكند، اما این امر، مانع ورود تصورات و خیالپردازیهای این نویسنده، در داستانش نمیشود.
عنوان كتاب، از شخصیتهای اصلی این داستان گرفته شده است. بالتازار، سربازی است كه یكی از دستان خود را در راه دفاع از سرزمین مادریاش فدا كرده و بلیموندا، زنی است كه مادر خود را ترك كرده و راه زندگی خویش را در پی گرفته است.
تقابل این زوج عاشق با شخصیتهای تاریخی، در این رمان جالب توجه است. ساراماگو با روایت چنین داستانی، در صدد است قدرت عشق و اراده انسانی را، حتی در مواجهه با تاریكی و ظلم، بستاید. او با بهرهگیری از عوامل حقیقی و خیالی، پنجرهای جدید را رو به واقعیتهای تلخ كشورش میگشاید و تجربهای جدید و متفاوت را برای مخاطب رقم میزند اما به واقع، اگر رمان «بالتازار و بلیموندا» را داستانی عاشقانه بنامیم، تمام زوایای ذهنی نویسنده را كشف نكردهایم. قرن هجدهم میلادی، برای كشور پرتغال، یادآور جنگ و خون است و انعكاس این امر را در رمان ساراماگو میتوان مشاهده كرد.
«كشور گناه» نام نخستین رمانی است كه به قلم ساراماگو منتشر شد. وی بعد از انتشار این كتاب، تا سالها نتوانست به شهرت جهانی دست یابد و كتابهایش تنها در كشور خویش منتشر میشد؛ تا اینكه 35 سال بعد، در سال 1982، وی با انتشار كتاب «بالتازار و بلیموندا» نام خود را به عنوان رماننویسی مطرح بر سر زبانها انداخت؛ رمانی كه به زبان انگلیسی هم ترجمه شد و بالاخره در سال 1998 میلادی، جایزه نوبل را از آنِ ساراماگو كرد.
بسیاری از آثار این نویسنده پرتغالی، تاكنون در ایران ترجمه و منتشر شدهاند كه از آن میان میتوان به آثاری چون «كوری»، «بینایی»، «قصه جزیره ناشناخته»، «در ستایش مرگ»، «سفر فیل»، «یادداشتها» و «وقفه در مرگ» اشاره كرد.
رمان «بالتازار و بلیموندا» حدود 10 سال پیش، با ترجمه بیتا غلامی در ایران، ترجمه و منتشر شده بود.
«بالتازار و بلیموندا» نوشته ژوزه ساراماگو با ترجمه کاوه یزدانینسب، در 272 صفحه و با قیمت 6 هزار و 800 تومان، از سوی انتشارات «روزگار» منتشر شده است.
شنبه ۹ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۱
نظر شما