به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نقد و بررسي كتاب «داستان بهرام چوبين» نوشته آرتور کريستين سن كه منيژه احدزادگان آهني آن را به فارسي برگردان كرده است، نيم روز جمعه (8 مهر) به كوشش موسسه فرهنگي هنري جمشيد جاماسيان در تالار اجتماعات دبستان گيو برگزار شد.
نفيسي، استاديار دانشگاه آزاد ابهر زنجان درباره اين كتاب تاريخي گفت: درباره كتاب «داستان بهرام چوبينه» ميتوان از ديدگاههاي گوناگون سخن گفت. يك ديدگاه سنجش آن با متنهاي تاريخي ديگر است و بررسي و تطبيق آن با حقايق تاريخي ديدگاه ديگري است؛ همچنين ميتوان آن را از زاويه داستاني نگريست تا دريافت كه در دوره باستان چگونه شيوههايي براي روايتگويي وقايع تاريخي انتخاب ميشده است.
وي افزود: در اين دوره اتفاقي افتاد كه اهميت بنيادي داشت. فئوداليسم ساساني دگرگونيهايي در دوره انوشيروان ميپذيرد و طبقات اجتماعي و تقسيمات كشوري ايجاد ميشود و حتي مميزي زمين و نوع مالياتبندي و شيوه گرفتن ماليات، تغيير ميكند. كشور به چهار منطقه تقسيم ميشود و هر منطقه در دست سپاهبدي ميافتد كه نه تنها وجه لشكري دارند، بلكه گيرنده اصلي مالياتها هم هستند. در نتيجه قدرت در دست اين سپاهيان متمركز ميشود.
اين مدرس دانشگاه اظهار كرد: به خاطر همين قدرت فزاينده آنهاست، كه هرمز دست به كشتار آنها ميزند. چون از سوي سپاهبدان احساس خطر ميكرد. كما اين كه هنگامي كه بهرام چوبين به جنگ تركان رفت و بر آنها پيروز شد، چون از اسپهبدان بود، عليه او دسيسهها چيدند.
وي افزود: ميدانيم كه سرانجام آن توطئهها، پناهنده شدن بهرام چوبين به تركان و كشته شدن او بود. اما حتي پس از مرگ او هم ماجرا تمام نشد و كسي به نام «بسطام» تا هفت سال در طبرستان به نام خود سكه زد و پس از خسرو پرويز هم «شهر براز» قدرت را به دست گرفت.
نفيسي به شاهنامه فردوسي نيز اشاره كرد و گفت: در شاهنامه نيز رو در رويي اشكانيان و ساسانيان انعكاس دارد. در مناظرهاي كه ميان بهرام چوبين و خسرو پرويز پيش ميآيد، بهرام، ساسانيان را چوپان زادگاني نام ميبرد كه شايستگي پادشاهي ندارند و به زور سلطنت را تصاحب كردهاند و در مقابل، خسرو پرويز، اشكانيان را به خيانت و همدستي با اسكندر متهم ميكند. اينها مسائلي را پيش چشم ما ميگسترد و نشان ميدهد كه مهرانيان (يا همان خاندان اشكاني) از ابتدا در صدد به دست گرفتن و تصاحب قدرت بودهاند.
وي افزود: مسالهاي كه در اين كتاب بدان اشاره شده است، «فره شاهي» است. اين موضوع، گونهاي اولويت بخشيدن به جايگاه سلطنت بوده است. در كتاب «كارنامه اردشير بابكان» نيز نشانههاي آن ديده ميشود. در آنجا هم ميبينيم كه پيشگويي براي حقانيت بخشيدن به شاه، داستاني افسانهاي ميگويد و او را داراي فره شاهي مينامد.
وي كه كتابهاي «تخت جمشيد يادگار هخامنشيان» و «نگين پارس تخت جمشيد» را نوشته در ادامه سخنانش گفت: از اين رو پيشگوها را ميتوان جامعهشناسان و روانشناساني دانست كه با آميختن رويدادها با مسائل ماورايي، سعي در بالا بردن جايگاه شاه داشتند. اين را هم ميدانيم كه شاهان ساساني دست نشانده اشراف و موبدان بودند. البته تا دوره شاپور تمركز قدرت در دست شاه بود. اما از آن زمان به بعد، به جز دوره خسرو انوشيروان و خسرو پرويز، شاهان ساساني تابع اشراف بودند.
اسطورهها و آيينها و آداب قديمي، ابزاري براي تحكيم قدرت
سپس دكتر كتايون مزداپور، عضو هيأت علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي گفت: مساله «فر»، موضوع مهمي است. ميدانيم كه در هند و اساطير آنجا، معادلي براي فر وجود ندارد. «فر شاهي» احتمالا از ايلام و بينالنهرين گرفته شده است. ايلاميها به آن «كدين» يا «كتين» ميگفتند. در اينجا، «فر» يك قدرت الهي است.
وي افزود: پشتيبان چنين ديدگاهي هم شماري داستانها و باورها و قصههايي است كه نمونه آن را در كتاب «داستان بهرام چوبين» هم ميبينيم. در آنجا گفته شده كه گوري بهرام را به قصر دختري هدايت ميكند. چنين داستاني به شكل ديگر در ادبيات مانوي هم وجود دارد. مساله اين بود كه اگر كسي ميخواست به شاهي برسد بايد از «فر» برخوردار ميشد.
اين استاد دانشگاه گفت: به خاطر همين بود كه شاهان سلوكي به معبد آناهيتا ميرفتند و با كاهنه معبد ازدواج ميكردند. اينها به بنيانهاي اجتماعي و اقتصادي و مسايل قدرت بازميگردد. نكته بااهميت آن است كه كسي كه به بهرام وعده پادشاهي ميدهد، يك زن فريبنده ـ يك پري دروغگو ـ است. اين نيز ريشه در مادر سالاري كهن دارد. به هر حال مفهوم «فر» يك مفهوم جهاني و ذاتي بشر است. اين بخششي بود كه به يك نفر داده ميشد تا هدايتگري كند. گاهي وقتها اين فر از دارنده آن ميگسست و حوادثي را به دنبال ميآورد.
وي افزود: بودهاند. اين داستانها در نگاه اول بسيار كودكانه و حتي ابلهانه به نظر ميآيند. اما در آنها بنيانهاي اقتصادي و واقعيتهاي تاريخي را ميتوان يافت. اصلا هم مهم نيست كه آن داستانها حقيقت تاريخي دارند يا نه؛ آنچه اهميت دارد آن است كه اين داستانها باقي ماندهاند و بخش بزرگي از فرهنگ ما را ميسازند. پس نميتوان به اسطورهها به چشم ساده نگريست. همه هم بر يك اصل استوار بودهاند: همزيستي اقوام متفاوت با نظرگاههاي متفاوت و اديان متفاوتي كه در كنار هم ميزيستند.
آتش دانايي و آموختن را فروزان نگه داريم
دكتر فرين ميزانيان نيز در آغاز نشست درباره فرهنگ كتابخواني ايرانيان گفت: اغلب ما كتاب را فراموش كردهايم. اين نشستها برگزار ميشود تا دوباره با كتاب آشتي كنيم و آتش دانايي و آموختن را ديگر بار فروزان نگه داريم. نشست نقد و بررسي كتاب با همت و دغدغه دكتر كتايون مزداپور شكل گرفته است. ميخواهيم با تشويق به خواندن كتاب، بر آگاهيهاي خود و فرزندانمان بيافزاييم.
وي افزود: بايد در هر خانهاي كتابخانه وجود داشته باشد و پدر و مادرها به فرزندانشان بياموزند كه به جاي بيهوده تلف كردن وقت گرانبهاي خود، كتاب بخوانند. بايد دست كودكان خود را بگيريم و آنها را به كتابفروشيها ببريم و كتاب را جايگزين سرگرميهاي بيهودهاي كنيم كه هيچ سودي ندارند و با فرهنگ ما همخوان نيستند.
شنبه ۹ مهر ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۳
نظر شما