کتاب «تاريخ شهر و شهرنشيني در ايران از آغاز تا دوره قاجار» به بررسي تفاوت شهر با سکونتگاه پرداخته و نشان ميدهد كه شهر در دورههاي تاريخي گوناگون گاه به معناي ايالت و گاه به معناي فرمانروايي محلي بوده است. نخستين شهر در گستردگي و نوع شغلهاي آن، از زمان شاپور دوم ساساني شکل ميگيرد.
احمد سعيدنيا، با بيان اينکه آموزش تاريخ شهرنشيني در دانشگاهها، همواره با کاستي رو به رو بوده است، اين پرسش را مطرح کرد که چرا در اين کتاب، آورده شده که در بخش خاوري(:شرق) ايران، در پيش از اسلام شهري نبوده است. سعدنيا براي روشن شدن سخنش به اين استدلال پرداخت که شهرهايي مانند مرو يا هرات شهرهاي بزرگي در اين دوران بودهاند. افزون بر اين هنگامي که ما نقش ارتباطي ايران را به عنوان گلوگاه جاده ابريشم ميبينيم، پس ابزارها و سکهها بايد در شهرهايي ساخته شده باشند.
جهانشاه پاکزاد، استاد دانشگاه شهيد بهشتي و نويسنده اين کتاب، درباره انگيزههاي خود از نگارش اين کتاب گفت: من دوران جواني خود را تا زمان دکترا در آلمان سپري کردم و همواره اين پرسش براي من مطرح بود که ايران و غرب را با يکديگر مقايسه کنم. اين کتاب پاسخي است به اين نياز که تاريخ شهرهاي ما و زندگي شهري و مدني ما چيست.
من در اين کتاب کوشيدهام بيطرفي در پيش گيرم و درباره ايران پيش و پس از ساسانيان، تعصبي به خرج ندادهام. اين کتاب هر چند نگاهي بر پايه دانش معماري و شهرسازي و تاريخ آن دارد اما در درون خود نشان ميدهد که گرفتاري ما در ايجاد يک جامعه مدني کجاست؟
وي افزود: ما تا کي ميخواهيم بگوييم استعمار با ما چنان کرد. اين درست است که استعمار به ما آسيب زد. اما در يک دعوا هم اگر يک طرف نداند که سوي ديگر ناتوان است، درگيري را آغاز نميکند و اين سستي ما بوده است که استعمار را تشويق به استعمار کرده است.
پاکزاد در ادامه افزود: برداشت کنوني ما از شهر، همان شهرهاي کلاسيک اروپايي است که آن هم از سدههاي وسطي، پديد آمدهاند و در کنار روستاها، بدين گونه تعريف شدهاند تقسيمکاري ميان صنعت و بازرگاني در شهرها و کشاورزي و دامداري در روستاها وجود داشته است. اما اين دستهبندي در دورهتاريخي ايران آشکار نيست.
براي نمونه ري يا نيشابور، منطقهاند نه شهر. همانگونه که هنوز هم ما وقتي ميگوييم سمنان، قزوين، اصفهان، يزد نميدانيم درباره شهرستان، شهر يا استان سخن ميگوييم.
وي در ادامه گفت: زندگي ايراني بيشتر روستايي بوده است و روستاها خود، ابزارهاي کشاورزي يا جنگي را ميساختهاند و سکه نيز در ارگها ضرب ميشده است.
پاکزاد در پايان سخنانش گفت: من در اين سالها دريافتم که جهان ما و غرب دو جهان متفاوت محسوب ميشود و سادهانگاري است که بخواهيم در زمينههايي «کپيبرداري» کنيم.
سهراب مشهودي ديگر سخنران اين نشست، با سپاس از جهانشاه پاکزاد به اين روي که پس از پايان تحصيل در باختر زمين به ايران بازگشت و هيچگاه نکوشيد يک نگرش باختري را بر معماري ايراني تحميل کند، گفت: اين کتاب به بررسي تفاوت شهر با سکونتگاه پرداخته و اين پديده را نشان داده که شهر در دورههاي تاريخي گوناگون گاه به معناي ايالت و گاه به معناي فرمانروايي محلي بوده است. از همين روست که در اين کتاب، نخستين شهر در گستردگي و نوع شغلهاي آن، از زمان شاپور دوم ساساني شکل ميگيرد.
فرح حبيب، سخنران ديگر اين نشست، با اشاره به اينکه از زماني که دانشجوي دکتر پاکزاد بوده است تا کنون، وي را در حال پژوهش در اين زمينه ديده است و به برخي ويژگيهاي برتر اين کتاب همچون چند سويه بودن، جدولبندي زماني رويدادها، واژهنامه تخصصي و امانتداري علمي دقيق، اشاره کرد.
نظر شما