عضو هيات علمي دانشگاه الزهرا در پنجمين درسگفتارهايي درباره عطار گفت: ارتباط شخصيتهاي حكايتهاي عطار، قابل پيشبيني و مبتني بر ساختارهاي اجتماعي نيست و بيشتر ارتباطي گذرا و تصادفي است. آدمهاي حكايتهاي عطار، از تودههاي مردم انتخاب شدهاند و اشرافي نيستند. او خود را وابسته به طبقهاي خاصي نميكند._
در این درس گفتار مطرح شد که بيشک عطار يکي از برجستهترين سرايندگان روايتهاي عرفاني است که در مثنويهاي خود مطالب دشوار عرفاني را در قالب حکايت و تمثيل بيان کرده است و هنر شخصيتپردازي در اين حکايات و مثنويها از بارزترين شگردهاي اوست.
دکتر نسرين فقيهملکمرزبان گفت: ساختار كلي منظومههاي عطار اين گونه است كه حكايتهاي بزرگ، حكايت هاي كوچك را در خود جاي ميدهند. حكايتهاي بزرگ يا ساختار اصلي اثر او را شكل ميدهند مثل «منطق الطير»، يا در مركز اثر قرار ميگيرند مانند «مصيبت نامه». فقط «اسرار نامه» است كه چنين ساختار كلي ندارد و راوي با ما مستقيم سخن ميگويد. «الهي نامه» هم حكايت بلندي است كه حكايتهاي مختلف و متنوعي را در دل خود گنجانده است.
وی افزود: در حكايتهاي بلندتر، شخصيتهاي بيشتري وجود دارد اما حكايتهاي كوچك شامل 2 تا 3 شخصيت است. در همه آنها هم چنين ويژگي ديده ميشود كه وظيفه شخصيتها يا كنشگران حكايت، ابلاغ معنا و پيامي به خواننده است. به سخن ديگر، خود شخصيتها اهميت ندارند، بلكه سخن و پيام آنهاست كه اهميت مييابد. وقتي هم پيام داده شد، ديگر به عمق شخصيتها نمي رويم. از اين رو، قصهها، مولود معنا هستند. پس تعجبي ندارد كه در حكايتهاي كوتاه، شخصيتها تك بُعدي باشند.
این مدرس دانشگاه به مقایسه منظومه عطار و سنایی پرداخت و خاطرنشان کرد: ميتوان ميان شخصيتهاي منظومههاي عطار و شخصيتهاي منظومه سنايي، مقايسهاي انجام داد. سنايي در حكايتهاي منظومش، شخصيتهاي سادهاي را به كار ميگيرد. در حالي كه شخصيتهاي عطار پيچيدهتر هستند. مولوي حتي از عطار هم شخصيتهاي پيچيدهتري دارد.
وی افزود: البته معيار پيچيدگي، اندازه كنش و رفتار هر شخصيت است. يك نكته ديگر آن است كه شخصيتهاي حكايتهاي عطار، با يك لحن سخن ميگويند و عطار لحن آنها را تغيير نميدهد. در حالي كه مولوي و سعدي، لحنهاي گوناگوني به شخصيتهاي داستاني خود ميدهند. اين را هم بايد گفت كه شخصيتهاي عطار از طريق گفتگو و ديالوگ، خود را معرفي ميكنند.
اين مدرس دانشگاه اضافه کرد: يكي از ويژگيهاي مهم منظومههاي عطار، به ويژه در «مصيبتنامه»، چنين است كه از ديوانگان كه اتفاقا بسيار هم حق گو هستند و روح پاكي دارند، بسيار استفاده
ميكند. اين ميزان از به كار گيري حكايتهاي ديوانگان، البته دلايل اجتماعي دارد. اين ديوانگان از ديار استدلال و عقل جدا شدهاند. چرا كه عطار با علتها و استدلالها ميانهاي ندارد. از نظر او، فرار از دنياي عقل، اگر به اتصال با خداوند بينجامد، خوشي مطلق است.
وی افزود: اين را نيز بايد توجه داشت كه شخصيتهاي عطار تنوع بسيار دارند و چهرههاي ثابتي نيستند. به همين دليل، دستهبندي كردن آنها دشوار است. در واقع، هر شخصيت، ميتواند از چند سطح برخوردار باشد. عطار از همه طبقات اجتماعي نام مي برد و حكايت هايي درباره آنها مي آورد. او خود را وابسته به طبقه خاصي نمي كند.
فقيهملکمرزبان گفت: مثلا هنگام استفاده از شخصيتهاي تاريخي، چهره آنها را دگرگون ميكند و شخصيتي متناسب با حكايت خود براي آنها ميسازد. به هر حال اگر بخواهيم شخصيتهاي منظومههاي عطار را بخشبندي كنيم، آنها را ميتوان در دو گروه «انساني» و «غير انساني» جاي داد. غير انسانيها شامل حيواناتي است كه گاه اساطيري هستند و گاه صورتي تمثيلي دارند. از آن سو، چهرههاي انساني، اغلب مردها هستند. شاه، وزير، زاهد، عابد، صوفي و ديگران، غالبا از مردان انتخاب شدهاند. چون جامعه عطار، جامعهاي مذكر است.
نظر شما