كتاب «مديران و اخلاق اسلامي» نوشته محمدعلي حسينزاده از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد. اثر حاضر با توجه به ضرورت اخلاق اسلامي براي مديران، آموزههاي ديني را از قرآن و روايتهاي اسلامي، استخراج و آنها را با سرفصلهاي مديريتي، شرح و توضيح داده است.-
يكي از عوامل سوق دهنده به سوي باطل، رفاه، آسايش و قدرت است. گرچه افراط و تفريط در هر زمينهاي سبب فساد و زشتيها ميشود و همچنين رفاه و آسايش بيش از معمول، آدمي را به سوي زشتيها ميكشد، اما فقر و نداري هم از عوامل گرايش به زشتيهاست. در اين ميان، اثر شوم و زشت آسايش و رفاه بيش از حد همراه با قدرت، خيلي سختتر از فقر و نياز است. خداوند متعال در قرآن كريم در اين باره ميفرمايد: «ان الانسان ليطغي ان راه استغني؛ انسان آنگاه كه احساس بينيازي و قدرت كرد، طغيان ميكند(علق، آيه 6).»
اهميت توجه به اخلاق مديران، بيشتر از آن جهت است كه قدرت و امكانات، براي آنان بيش از ديگران فراهم ميشود و اگر نيروي بازدارندهاي به نام «تقوا» نباشد و نفس حيواني بر آنان چيره شود، خطر انحرافشان بيش از ديگران خواهد بود. از اينروست كه حضرت علي(ع) ميفرمايد: «الولايات مضامير الرجال؛ حكومت و مسووليتها، وسيله آزمايش مردان است.»
به عقيده نويسنده اثر، «فرعونها، چنگيزها و هيتلرها، از روز اول بد نبودند، اما آنگاه كه بر قدرت، رفاه و امكانات دست يافته و در كنار آنها هيچ عامل بازدارندهاي قرار نگرفت، از طغيانگري و گردنكشي سر برآوردند.
ما هم نبايد گمان كنيم قياس ما با فرعونها و طغيانگران، قياس معالفارق است و نبايد تصور كنيم ما را چه به انحرافات و طغيان؟ ما را چه به خيانت و گناه؟ ما چنين و چنانيم، ما اهل نماز و روزهايم، ما اهل قرآن و عترتيم و ...
بايد بدانيم كه سركشي و طغيان هركس به اندازه توان و جايگاه اجتماعي اوست. كسي كه ضعيفي را به غرض شخصي از كار بيكار ميكند نشاندهنده روح انتقامجويي و ستمگري اوست كه اگر ميتوانست بيش از اينها ظلم ميكرد. بنابراين هر عملي ـخوب يا بدـ ماهيت دروني افراد را نشان ميدهد، چه به ظاهر كم باشد يا زياد، كوچك باشد يا بزرگ؛ اعمال به ظاهر جزئي و كوچك، همانند تكهاي كوچك از يك طاقه پارچهاي است كه آيينه تمام نماي كيفيت بقيه پارچه است.
نفس اماره هيچكس را از نقشه آينده خود خبر نميكند، بلكه هميشه در كمين است تا در فرصتي مناسب، آدمي را از پاي درآورد. شايد در مقطعي از زمان چنين فرصتي براي نفس پيش نيايد و شخص از عدم كجروي، خود را به پاكي و باتقوايي و تسلط بر نفس خود تصور نمايد و از شر نفس اماره غافل بماند؛ اما آنگاه كه فرصت و زمينه طغيان نفس حاصل آيد هيچ نيرويي را تاب مقابله با ديونفس اماره نباشد، مگر آن كه خداوند به انسان رحم كند.
لذا همه پيامبران و امامان و اولياي الهي از خطر نفس به خدا پناه برده و از او ياري ميجستند. حضرت يوسف(ع) ميفرمايد: «و ما ابريء نفسي ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربي؛ من نميتوانم از شر نفس خود نجات يابم، زيرا نفس مرا به سوي زشتيها ميكشد، مگر آن كه خدا به من رحم كند(يوسف، آيه 53).
پيامبر بزرگوار اسلام(ص) با آن عظمت مقام و عصمتش، به درگاه الهي عرضه ميكرد: الهي لا تكلني الي نفسي طرفة عين ابدا؛ پروردگارا! مرا لحظهاي و كمتر از لحظهاي به نفس خودم وامگذار.»
از قول امام سجاد(ع) نيز نقل شده كه به درگاه خداوند چنين عرضه ميداشت: «پروردگارا! به تو شكايت ميكنم از نفسي كه مرا به سوي زشتيها ميكشد و به معصيت تو حريص ميباشد و به خطاها مبادرت ميورزد.»
از مطالب كتاب اينگونه نتيجه گرفته ميشود كه يك مدير و مسوول همانطور كه در اداره، پيشوايي و رهبري عدهاي را عهدهدار است و در راس هرم قرار دارد، بايد در سلامتي نفس و تربيت درست نفس خود نيز نسبت به سايرين، همچنان در راس باشد تا شايسته رهبري آن جمع قرار بگيرد. علاوه بر امور اداري در تقوا نيز بايد حرف اول و آخر را او بزند.
همچنين نبايد از عاقبت كار غافل بود. مومن عاقل بايد هر لحظه حساب عمل خود را داشته باشد، اعمال خود را در محك قرار دهد و هر روز عمل خود را به كتاب خدا و سنت اهلبيت(عليهمالسلام) عرضه بدارد، كه مبادا از مسير عدالت انحراف پيدا كرده، خود غافل باشد. او بايد به ياد آورد گذشتگاني را كه در آغاز مومن و سرانجام منحرف شدند.
طلحه و زبير از اصحاب بزرگ پيامبر اسلام(ص) بودند، در بيعت رضوان حضور داشتند، پيامبر(ص) زبير را «سيفالاسلام» لقب داده بود، اما عاقبت رو در روي امام زمانشان قرار گرفتند.
چاپ چهارم كتاب «مديران و اخلاق اسلامي» با شمارگان 1000 نسخه، 220 صفحه و بهاي 32000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما