ساخت دیوار برلین در 13 آگوست 1961 (22 مرداد 1340) به نویسندگان هر دو سوی دیوار در مورد ایجاد مرزهای جدید تثبیت شده هشدار داد. در برلین غربی نویسندگانی چون هاینریش بل، گونتر گراس، مارتین والسر و کارل سوکمایر سازمان ملل متحد را مخاطب فریاد کمک خواهی خود قرار دادند و «ارنست بلوخ» فیلسوف، دیگر به کرسی استادی خود در لایپزیک بازنگشت. نویسندگان آلمان شرقی همانند استفان هرملین (نویسنده کتاب از کدام بی انصافی سخن می گویی؟) و اروین اشتریتمتر اما، از اقدام دولتشان استقبال کردند و فرانتس فوهمان در دروازه براندنبورگ و ميدان پوتسدام از دیوار سوسیالیستی سخن گفت و آن را خوب و ضروری دانست.*
آنان به انجمن نویسندگان آلمان شرقی به سرپرستی انا زرگرز نویسنده کتاب «هفتمین صلیب» روی آوردند و میخواستند صدایشان را در مقابل دیوار و سیم خارداری که بارها و بارها در آلمان کشیده شده بود بلند کنند.
ولف یوبست سیدلر روزنامهنگاری که بعدها به ناشری موفق بدل شد، همانگونه که در کتاب «نویسنده آلمانی و کشورش از سال 1945 تا کنون» منتشر شده به سال 1979 نقل شده، در آن زمان نوشت: همه دنیا از مدتها قبل اين را میدانستند، نه فقط آلمانیهای بیخانمان شده. هیچ کس در این مورد جز این تصور باطل را نداشت که اشتریتمتر، هکس، بردل، هرملین ، هیم و کوبا در ناامید کنندهترین وضعيت و افراطیترین تصمیمگیری از خرد جمعی حزب پیروی خواهند کرد. هیچ کس به جز رماننویسان و شاعران که همیشه آماده بحث کردن بودند.
اما در مقابل انتقادها، هاینریش بل که بعدها جایزه نوبل ادبیات را کسب کرد این مساله را در نظر داشت که انسان هایی که مجبورند در منطقه باقی بمانند، کسانی هستند که بهای جنگ مغلوبه برای ما اهالی جمهوری فدرال آلمان را پرداختهاند. و نیز در آلمان غربی کسانی وجود داشتند که برای ساخت دیوار از خود درک و تفاهم نشان دادند.
اما یک نویسنده منتظر بحث چون گونتر گراس به شکلی عمیق نگاهش را به سوی غرب معطوف کرد. بنابر این در 18 آگوست 1961 درست پنج روز پس از ساخت دیوار برلین یک فهرست جستجو از سوي پليس امنيت آلمان شرقی (اشتازی) با این مضمون صادر شد : « گراس / گونتر . تولد 1927 / شغل : نویسنده / آدرس : برلین – گرون والد / تحت نظر به خاطر کارهای تحریکآمیز»
گراس اگر چه در سفر بعدی خود به آلمان شرقی بنا به دستور مقامات بلند پایه دستگیر نشد، ولی بر مبنای اسناد اشتازی که در سال 2010 در انتشارات «سی اچ . بک» منتشر شد، تا زمان سقوط دیوار برلین از سوی اشتازی تحت نظر بود. یک ستوان یکم اشتازی در سال 1964 از یک پیغام فوری نقل قول می کند که مضمون آن این بود: «گراس در حال حاضر مشغول نوشتن رمانی است که به مشکلات برتولت برشت و 17 ژوئن 1953 می پردازد.» گراس به زودی برای هر دو طرف به عنوان یک مزاحم محسوب خواهد شد».
در سال 1961 گراس داستان «موش و گربه» را به عنوان جلد دوم از سه گانه دانتسیگ منتشر کرد. در همان سال اووه جانسون نیز که از آلمان شرقی به آلمان غربی رفته بود ، کتاب «سومین کتاب در مورد آخیم» را به زیر چاپ برد. او در سال 1984 درگذشت و اندکی پس از مرگش گفتگوهای او با قاچاقچیان برلین غربی منتشر شد.
در همان سال کریستا ولف دیگر نویسنده آلمانی رمان «داستان مسکو» را منتشر کرد و دو سال بعد در سال 1963 رمانی دیگر با نام «آسمان تقسیم شده» را به زیرچاپ برد. هاینر مولر در سال 1961 یک نمایشنامه خود را که در آن زمان ممنوع شده بود ، در برلین شرقی به روی صحنه برد.
پس از ساخت دیوار در سال 1961 آثار برتولت برشت نمایشنامه نویس آلمانی (درگذشته به سال 1956) در تاترهای مختلف آلمان غربی با ممنوعیت مواجه شد. برشت پس از جنگ از تبعید به آلمان شرقی رفت و ساختمان تاتر برلین که به صورت مشترک با هلنه ویگل تاسیس کرده بود را در جهان به شهرت رساند. اما ممنوعیت آثار برشت در 17 ژوئن 1953 در آلمان شرقی و در سال 1956 در مجارستان نیز اعمال شده بود.
ممنوعیت ها در مورد آثار برشت ادامه داشت. در شهر بادن – بادن تمرین نمایش «ننه دلاور» این نویسنده قطع شد. نمایشنامه «گالیله» وی نیز در تلویزیون به سرنوشتی مشابه دچار شد و مدیر مرکز تاتر شیلر برلین غربی از ترس شورش تماشاگران برلین غربی با لغو نمایش «پانتیلا» گفت : با این فاصله اندک از دیوار برلین نمایش این اثر کار ساده ای نیست.
اما کورت هوبنر با وجود تهدید به بمب گذاری از اجرای قطعه برشت «دادگاه ژاندارک در روآن 1431» (بر مبنای نمایشنامه ای رادیویی از آنا زگرز) به کارگردانی «پتر پالیتچ» دستیار برشت در مرکز تاتر برلین صرف نظر نکرد. هوبنر که بعدها در «برمن» غوغا بر پا کرد و قرار بود تاتر ملی آزاد در برلین غربی را مدیریت کند، در آن زمان بر این عقیده بود که برشت به عنوان شاعر و سیاستمدار در این قطعه نه فقط خودش را بلکه حاکم منطقه را نیز راهنمایی میکند.
دیوار برلین اصلیترین نماد جنگ سرد بود که به پرده آهنین مشهور شد و به مدت ۲۸ سال شهر برلین را به دو منطقه شرقی و غربی تقسیم کرد. در نخستین ساعتهاي روز یک شنبه سیزدهم آگوست ۱۹۶۱، نیروهای نظامی آلمان شرقی خیابانهای منتهی به نقاط مرزی را محاصره کردند و کارگران در مرز مشغول ساختن دیوار شدند. با ایجاد این حصار که ارتفاع آن به دو متر میرسید، ارتباط بین بخشهای شرقی و غربی شهر کاملاً قطع شد. احداث این دیوار چنان شتابان انجام گرفت که بسیاری از خانوادهها که در مناطق مختلف شهر زندگی میکردند برای ۲۸ سال از یکدیگر جدا شدند و سرنوشتهای ناگواری را برای بسیاری از خانوادههای آلمانی رقم زد. زنان از شوهران، فرزندان از والدین، برادران و خواهران از یکدیگر برای سالها جدا شده و بسیاری از آنها تا آخر عمر موفق به دیدار دوباره یکدیگر نشدند.
گروهی از آنها آنقدر زنده نماندند که فروریختن دیوار برلین را شاهد باشند و امکان دیدار دوبارهٔ خانوادههای خود را پیدا کنند. این دیوار در 9 نوامبر 1989 پس از 28 سال فروریخته شد.
نظر شما