شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۰۱
سهروردي، جهاني شدن انديشه‌اش را پيش‌بيني كرده بود

دكتر نجفقلي حبيبي، مدرس فلسفه اسلامي و مصحح آثار سهروردي گفت: سهروردي در كتاب «عيون الانبيا» از جهاني شدن انديشه‌اش سخن مي‌گويد، چرا كه پيامبر(ص) به خوابش آمدند و نكته‌اي را فرمودند كه چنين تفسيري داشت. در روزگار معاصر شاهد درستي ادعاي سهروردي هستيم؛ انديشه‌اي كه مرزهاي جهان اسلام را درنورديده و جهاني شده است._

اين پژوهشگر و مصحح در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) درباره انتزاعي بودن اشراق به عنوان پايه انديشه سهروردي و امكان تكيه بر آن در دنياي امروز گفت: اشراق، يك امر انتزاعي بي‌اعتبار در دنياي امروز نيست. مساله اشراق و شهود حتي نزد فلاسفه جديد غربي  مطرح است. در دوران تحصيل فلسفه، استادي داشتيم كه به لحاظ فكري، ماترياليست بود، اما سخنانش به خوبي نشان مي‌دادند كه حتي او نيز با چنين اعتقاداتي، اشراق را باور دارد. به خاطر دارم كه او كشف جاذبه توسط نيوتن را نوعي اشراق ناميد و گفت كه نيوتن بارها افتادن سيب به زمين را ديده بود، اما تنها يك بار متوجه تاثير جاذبه شد. به زعم اين استاد ماترياليست، اشراق «نيوتن» را متوجه جاذبه زمين كرد.

وي درباره اشراق نزد سهروردي گفت: او معتقد بود كه حقايق عالم از واقعيت خدا تا ساير امور، در جهان برين كه مساوي با همان «مثل افلاطوني» است،قرار دارند. انسان‌ها تنها با مهذب شدن است كه به اين واقعيت‌ها مي‌رسند و دانش‌هايي را از عالم بالا به دست مي‌آورند.

حبيبي ادامه داد: بحث اشراق، كماكان ادامه دارد و رد پاي آن در فلسفه غرب امروز قابل رديابي است. سهروردي در كتاب «حكمت الاشراق» چند راه را براي كسب دانش برمي‌شمرد كه يكي از آنها، طريق فطري (بديهي) است. او قياس و تجربه را راه ديگري براي كسب دانش به شمار مي‌آورد. سهروردي شهود را سومين راه براي به دست آوردن دانش برمي‌شمرد، راهي كه انبيا و حكما از آن سود مي‌جستند. بنابراين، او شهود را به عنوان راهي مستقل براي به دست آوردن دانش قبول دارد.

وي افزود: اين حكيم اشراقي در ابتداي رساله «حكمت الاشراق» بيان مي‌ كند كه مطالب را به صورت شهودي به دست آورده، در قالب استدلالي بيان مي‌كند. او استدلال را «برهان» نمي‌نامد، بلكه واژه «حجت» كه از اتقان كمتري نسبت به برهان برخوردار است را براي آن استفاده مي‌كند. او به مخاطبانش در اين كتاب مي‌گويد كه اگر استدلال‌هاي من شما را راضي نمي‌كند، از شيوه بزرگان كه همان شهود است، استفاده كنيد. او تاكيد مي‌كند كه چگونه مي‌توان سخن منجمان را درباره كواكب پذيرفت، اما سخن حكماي اشراقي را كه دنباله‌رو روش انبيايند، باور نكرد.

عضو هيات علمي دانشگاه تهران درباره تاثير اشراق و باور به آن در دنياي امروزي گفت: دانش و دستاوردهاي امروزي تنها بر تجربه و آزمايش و عقل و استدلال وابسته نيست و بخشي از آن نظير آن چه به ذهن هنرمندان خطور مي‌كند را مي‌توان حاصل اشراق دانست. ديويد هيوم، فيلسوف حسي اروپايي كه عليت را باور ندارد، به نقش حس در عقلانيت اشاره مي‌كند. البته ابن سينا سال‌ها پيش از او بيان مي‌دارد كه عليت را از طريق حواس نمي‌توان درك كرد، بلكه حواس، به عقل براي درك آن كمك مي‌كنند.

وي افزود: بنابراين، فلاسفه‌اي نظير هيوم كه در پي به دست آوردن دانش از طريق حواس‌اند و با اشراق كاري ندارند، دچار مشكل مي‌شوند. بديهي است كه انسان از طريق حواس قادر نخواهد بود تمام حقايق را كشف كند و اين امر از سوي فلاسفه دقيق غربي پذيرفته شده است.

حبيبي گوشه‌نشيني و عزلت‌گزيني را با فلسفه اشراقي بيگانه دانست و گفت: بر اساس اين فلسفه، نفس انسان از طريق تهذيب به اسرار هستي مي‌رسد. اين نفس نبايد به دنيا آلوده باشد. البته نه به اين معنا كه با دنيا كاري نداشته باشد. تهذيب نفس به معناي چله‌نشيني نيست. اگرچه سهروردي در چله نشست، معتقد بود كه براي رسيدن به انوار تابناك، چهل روز بايد روزه گرفت، گوشت نخورد، نماز و قرآن خواند و عبادت كرد. اين چله‌نشيني به معناي ترك دنيا نيست. بسياري را مي‌شناسيم كه به درجات بالاي معنوي رسيدند، اما مدام در جمع بودند و به درس و مباحثه و تربيت شاگردان مي‌پرداختند.

وي مفهوم چله‌نشيني و تهذيب نفس در فلسفه اشراق را متفاوت با چله‌نشيني‌هاي صوفيان دانست و گفت: البته صوفيان بزرگ نيز خود را در خانقاه‌ها محصور نمي‌كردند و به كار و زندگي روزانه خود مي‌پرداختند، نظير ابوسعيد ابوالخير و بايزيد بسطامي كه سهروردي آنان را جزو حكما به شمار مي‌آورد.

حبيبي با اشاره به تاثيرگيري سهروردي از انديشه حكمي ايران باستان گفت: هنوز به لحاظ تاريخي روشن نشده است كه او بر اساس چه استناداتي با انديشه ايران باستان آشنا شده است، اما اين تاثيرگيري چندان دور از ذهن نيست، زيرا آتشكده‌هاي زردشتيان و كتاب‌هايي كه درباره انديشه آنها سخن مي‌گفت، در دسترس وي بودند. سهروردي در كتاب «كلمه التصوف» تصريح مي‌كند كه حقيقت يكي است و نمي‌تواند چند تا باشد، اما اين حقيقت واحد، در قالب جريان‌هاي متفاوت فكري بيان مي‌شود. به اعتقاد او، برخي از انديشه‌ها بيان روشن‌تري از حقيقت داشتند و برخي نه. بنابراين، بايد رموز آنها را دريافت.

وي افزود: انديشه حكمي ايران باستان، پيش از سهروردي نيز مورد توجه انديشمندان قرار گرفته بود، اما او بر مبناي يكي بودن حقيقت، به تاويل اين تفكر و همچنين انديشه يوناني پرداخت. يونانيان در عرف اسلامي آن دوران، كافر پنداشته مي‌شدند، اما سهروردي آنها را موحد مي‌دانست. او حتي معتقد بود كه در روزگاران گذشته، ذهن انسان‌ها پاك‌تر بود و بنابراين، دسترسي بيشتري به حقيقت داشتند.
حبيبي ادامه داد: به باور سهروردي، خدايان و رب‌النوع‌هاي يونانيان همان‌هايي‌اند كه مسلمانان از آنها با عنوان ملائكه ياد مي‌كنند. او اين يگانگي حقيقت را در انديشه زردشتي نيز تبيين مي‌كند و بيان مي‌دارد كه ايزدان، فروهرها و امشاسپندان را به عنوان خدايان كوچك و بزرگ زردشتيان مي‌توان با ملائكه در اسلام كه از درجات مختلفي برخوردارند، مقايسه كرد. از انديشه سهروردي اين‌گونه برداشت مي‌شود كه چند فرشته، از درجه والايي برخوردارند و امور مهمي از عالم بر عهده آنان است و همه آنها در يك درجه از اهميت نيستند. به زعم او، عقول عشره ارسطو را مي‌توان با ملائكه بزرگ در انديشه مسلمانان و امشاسپندان در انديشه زردشتي برابر دانست.

وي درباره وضعيت تصحيح و چاپ آثار سهرودي گفت: سهروردي از نظر چاپ و تصحيح كتاب‌هايش، از فيلسوفان خوش‌اقبال محسوب مي‌شود و مجموعه چهارگانه‌اي از آثار او منتشر شده‌ است. مجموعه نخست مشتمل بر الهيات التلويحات، المقاومت، المشارع و المطارحات، به همت هانري كربن در سال1945 در تركيه و سپس بارها در ايران منتشر شد.

وي افزود: مجموعه دوم، شامل رساله‌هاي «حكمت الاشراق»، «اعتقاد الحكما» و «الغربت الغربيه» همراه با متن عربي و متن كهن فارسي است. سيدحسين نصر در مجموعه سوم آثار سهروردي، سيزده رساله او را كه بيشتر آنها رنگي اشراقي و عرفاني دارند، تصحيح كرده است. مجموعه چهارم سه رساله از او را شامل مي‌شوند كه توسط من تصحيح شده‌اند.

حبيبي به برخي رساله‌هاي چاپ نشده سهروردي اشاره كرد و گفت: اين رساله‌ها از اهميت كمتري برخوردارند و مهم‌ترين آثار او در همان مجموعه چهارگانه منتشر شده‌اند. «التلويحات» در علم اصول از آخرين رساله‌هاي منتشر شده اوست كه در عربستان سعودي انتشار يافت. اين رساله نشان مي‌دهد كه سهروردي درباره علم اصول نظرياتي داشت.

حبيبي درباره مسايل جالب توجهي كه در جريان بررسي نسخ خطي درباره سهروردي متوجه آنها شده است، گفت: در يكي از اين نسخه‌ها كه در كتابخانه‌هاي استانبول مشغول بررسي آن بودم، آمده بود كه سهروردي در زمان حياتش به مكه مشرف شده بود، زيرا در اين كتاب از ديدار او با ابن فارض، عارف بزرگ عرب، در مكه و ستايش او از سهروردي جوان سخن به ميان آمده است.

وي افزود: سهروردي در كتاب «عيون الانبيا» كه در آن به شرح حال خود پرداخته است، در جريان صحبت با يكي از بزرگان، از جهاني شدن انديشه‌اش سخن مي‌گويد. آن بزرگ، دليل اين ادعا را از او مي‌پرسد و سهررودي پاسخ مي‌دهد كه پيامبر(ص) به خواب وي آمدند و نكته‌اي را فرمودند كه تفسير آن چنين ادعايي است. اكنون با گذشت سال‌هاي بسيار از ظهور فلسفه اشراق، درستي ادعاي سهروردي را نظاره مي‌كنيم، انديشه‌اي كه مرزهاي جهان اسلام را درنورديده و جهاني شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط