امير كاوس بالازاده،روزنامهنگار و مدرس دانشگاه: هجدهم تيرماه دومين سالمرگ نويسنده ارزشمند و انسان بيپيرايه و سادهزيست مهدي آذريزدي است. او كه سالياني دراز به «كتاب» عشق ورزيد و همواره بر اين باور بود كه...
آذريزدي در بازپسين روزهاي زندگي، رنج غربتي خود خواسته را به جان خريد و با به قول خودش عشقِ بلاي جانش، يعني كتابهايش به يزد كوچيد تا در آن ديار كه به او وعدهها داده بودند، اندكي بياسايد و اوقات فراغت را با خواندن و نوشتن به خوشي بگذراند. اما افسوس آن شهر، شهر كتاب، فرهنگ و علم و ادب نبود و تنها عواميگري در آن به چشم ميآمد و اين را از نامههاي مؤلف به روشني در ميتوان يافت. در همين شهر سوداي خريد خانهاي كوچك و ساده، كه در آنجا بتواند بساط كتابهايش را بگسترد و به عشق ديريناش برسد، توسط سوداگراني از خدا بيخبر بر باد رفت. در همين شهر ناگزير به فروش عزيزترين متاع زندگياش ـ كتابهايش ـ شد و مختصر حقوقي كه بابت اين كار نه چندان انساني بدو پرداختند، آن قدر با تأخير رسيد كه جانِ پيرمرد به لب و به نوميدي دچار آمد. شگفتا كه پس از سفر ابدي آن موجود شريف و نازنين، زادگاهش به تكاپو افتاد تا برايش بنيادي فراهم آورند و مقبرهاي شايسته و در خور (!) برايش بسازند؛مقبرهاي كه به گفتة مسوول دبير خانه بنياد، در گفتوگو با خبرگزاري مهر، براي ساختمانش دولت بايد 150 ميليون تومان هزينه كند و عجبا اينان كه تقاضاي چنين رقمي را از دولت دارند در زمان حياتش وي را درنيافتند و اندك توجهي بدو نكردند.
اين در حالي است كه همه دوستان آن زندهياد به خوبي ميدانند كه آذريزدي نه بنياد ميخواست، نه گور آنچناني و نه دفتر و دستك و هزينههاي سرسامآور. او ميخواست خودش باشد، با سادگي بزيد و در آرامش بخواند. افسوس كه اين آرزو هرگز جامه عمل در نپوشيد.
اينك با توجه به چند دستهگيها و اختلافنظرهايي كه در شهر در مورد پاسداشت اين نويسندة دانشمند و ارزنده وجود دارد تا جايي كه قرار است مراسم بزرگداشت وي را در تهران برگزار كنند، آيا بهتر نيست كه اساساً بنياد مذكور يكسره به تهران انتقال يابد و دوستان ارزنده و بزرگوار مهدي آذريزدي نظير دكتر اسلامي ندوشن كه وي از او با نام «آقاي من» و «شخص بسيار كتابخوان» ياد كرده است، مسووليت بنياد را به دست گيرند و نگذارند تشكيلاتي ابتر جايگزين نهادي مردمي و دلسوز شود تا زمينه چاپ مجدد آثار و نوشتههاي چاپ شده و نشده آن بزرگمرد فراهم آيد و اصولاً سنت كتاب و كتابخواني را در ميان مردم و خصوصاً جوان بگستراند و راه پيرمرد به شايستگي ادامه يابد. اين درحالي است كه برخي زمزمه ويرايش كتابهاي آذر يزدي را بر سر زبانها انداختهاند و از آنجا كه نظارتي جدي بر اين آثار وجود ندارد، اين امر به كمرنگ شدن خاطره آن شادروان خواهد انجاميد. اين سئوالها و سئوالهاي بيپاسخ ديگر را بايد در وقتي ديگر به شكلي سنجيده و اصولي پاسخ گفت. دومين سالمرگ مهدي آذريزدي را ارج مينهيم و ياد و خاطرهاش را گرامي ميداريم. اميد كه نام اين نويسنده همواره بر تارك ادبيات كودك و نوجوان اين كشور بدرخشد.
نظر شما