حبيب الله نيك نژاد،روزنامه نگار و مترجم:در بحث زندگي مدني،بيش از هر چيز ديگري بايد به پرورش روح، روان و بدن همراه با بهترين تصاوير علمي، همزمان با گسترش مقوله پرورش و تربيت روح و جسم پرداخت...
ديگر نميتوان جامعهاي سالم، منطقي و درست داشت بيآنكه در مسائل پرورشي، استعداديابي، تغذيه، مطالعات علمي، برنامهريزي كاري نكرده باشيم.
جامعه امروز، جامعهاي است كه همزمان، هم به مقوله پرورش، تغذيه و هم به مقوله تربيت فرهنگي به خوبي نگريسته و تمامي آنان را به موازات هم پيش ميبرد تا سلامت كامل شهروندان خود را حفظ كند.
در كشورهاي توسعه يافته، توجه به اين مسائل از سنين پائين با دلسوزي مربياني كاركشته و پا به سن گذارده آغاز ميشود و ورزشكاران به عنوان الگوهاي اجتماعي، روش و رفتار و منش درست اجتماعي را در جامعه خود تبليغ ميكنند كه نمونه بارز آن «ليونل مسي» مرد برتر دو سال اخير فوتبال جهان است كه در كنار تمامي محبوبيتي كه در ميان جهانيان دارد، يك الگوي رفتاري براي همگان محسوب ميشود،به شكلي كه اين جوان 24 ساله براي دوستدارانش يك تكيهگاه محسوب ميشود، آنطور كه روزانه روي فيس بوك اش صدها هزار پيام از سراسر دنيا دريافت ميكند.
بازيكني كه همين يك ماه قبل به دليل امضاي قراردادي با آديداس به خاطر استفاده از كفشهايي كه از فناوريهاي جديد تهيه شده است، قيد دريافت ميليونها يورو درآمد را زد و تمامي آنچه را نصيب او از اين قرارداد ميشد در اختيار يونيسف و بنگاههاي خيريه قرار داد.
متأسفانه در جامعه ما، برخلاف انتظارات اغلب تناسبي ميان مقولات مربوط به غذاي روح و جسم وجود ندارد و به همين خاطر در مسائل علمي و مطالعات تخصصي دچار اشتباهاتي استراتژيك ميشوند! در حالي كه ساختن بدنهاي قوي بدون توجه به مسائل مطالعاتي، تغذيه درست و پرورش روح و ارتقاي فرهنگ جامعه، ورزش به قهقرا ميرود و الگويي از ميان آن بركشيده نميشود.
تغذيه چه از نظر جسمي و چه از نظر روحي و رواني زياد در ميان ورزشكاران ما جا نيفتاده و آنان فقط و فقط به فكر تمرين، اردو و شركت در تورنمنتها بوده و نكته مهم اين است كه نميتوان به نقش تغذيه، مطالعه و علم حاصل از آن اشاره كنيم، بيآنكه جامعه ورزش و ورزشكاران، مربيان و مديران باشگاههاي و تيمهاي ملّي با آن غريبه بوده و به آن اعتنايي نكنند.
براي مثال كافيست به مصداقي اشاره كنم كه شايد براي شما عزيزان هم جالب باشد و اين نشان از واقعيتي دارد كه به آن اشاره كردم.
روزي با اصغر حاجيلو در سالهاي دهه 60 صحبت ميكردم كه وقتي بحث بر مسائل علمي، مطالعات فرهنگي و از همه مهمتر تغذيه رسيد گفت: وقتي «جكيچ» يوگسلاو، رهبري تيم تاج (استقلال) را در دست گرفت، خيلي روي نوع تغذيه ما و حتي ساعت غذاخوردنمان تاكيد داشت. هر روز كه به دستور او با خوردن يك تكه گوشت استيك يا دستورات ديگرش توجه ميكردم، آن روز بدترين بازيكن ميدان ميشدم، ولي برعكس هروقت مادرم آبگوشت ميپخت و در اختيارمان ميگذاشت من بهترين بازيكن ميدان شناخته ميشدم، زيرا مادرم معتقد بود اين غذا براي ورزشكاران بسيار مقوي بوده و به همين خاطر هر روز كه بازي داشتيم آن را به ما ميخوراند تا من بهترين بازيكن ميدان شوم.
صحبتهاي اين پير دير فوتبال را دوباره مرور كنيم، او خيلي صادقانه به اين پرسشها پاسخ ميداد و حالا پس از گذشت سال ها از آن خاطرات دور منكر علم تغذيه در ورزش امروز جهان نيست و دربارهاش حرفهاي زياد دارد.
ولي بعضي اوقات استثنائات هم وجود دارد كه براي مثال به واقعيتي بسيار تلخ از دوران مديريت هميشه زندهياد پرويز دهداري در تيم ملي فوتبال در سال هاي 1365 تا 1367 اشاره كنيم كه ما در دوران جنگ تحميلي بوديم و شرايطي بسيار حقيرانه بر اردوي تيم ملي حاكم بود و به طوري كه نگارنده بارها با موتور استاد رضا وطنخواه سرمربي تيم ملي و همراه با اكبر خان زاد، مسئول تداركات تيم براي گرمكردن بخاري رستوران كنار درياچه آزادي كه محل تمرين تيم ملي بود، به جاده قديم كرج ميرفتيم و از تريليهاي ايستاده در آنجا گازوئيل گرفته و به بخاري اردو ميريختيم تا بچهها از سرما در امان مانده ،شرايط تغديه هم دست كمي از مسائل حرارتي اردو نداشت.
به هر حال به دليل تنگناهاي مالي و به پيشنهاد بهمن صالحنيا يكي از مربيان تيم ملي، ادامه تمرينات در محل تمرينات تيم ملوان در شهر انزلي دنبال شد و آنجا هم شرايطي بهتر از تهران نداشت و فقط بازيكنان از بمبارانهاي وقت و بيوقت هواپيماهاي لعنتي عراقي در امان مانده بودند.
همين تيم با همين شرايط تغذيه به امارات رفت و اگر بدشانسي و يا اشتباه كوچك مرتضي فنونيزاده و احمدرضا عابدزاده روي دفع يك توپ كرنر عربستان نبود، تيم از مرحله نيمهنهايي راهي دور بعدي و شايد هم در ديدار پاياني فاتحانه ميدان را ترك كرده و با جام قهرماني راهي ايران عزيز ميشد.
حالا سالها پس از آن روزهاي خاكستري، وقتي در فوتبالمان هنوز هم شاهد سيستم« بزن زير توپ هستيم» و مربيان ما هم با چنين شرايطي بازيكنان خود را آموزش ميدهند، نبايد انتظاري بيشتر از آنكه طي چند سال اخير به فوتبال ما گذشت، داشته باشيم، زيرا من معتقدم تا مطالعه، علم و تغذيه متناسب با استانداردها در فوتبالمان نباشد اگر در تورنمنت هايي هم موفق باشيم،تنها شانس و اقبال با ما يار بوده است و بس.
نظر شما