با وجود نياز شديد شهروندان كشورهای عربی و به ويژه مسوولان، كتابخانههای عربی از كمبودی نسبی در مطالعات و پژوهشهای مرتبط با جامعه يهودي اسرایيل رنج میبرند. كتاب «مسایل و شخصيتهای يهودی» گامی در جهت پاسخ به اين نياز است./
كتاب «مسایل و شخصیت های یهودی» نوشته پژوهشگر عراقی، دكتر جعفر هادی حسن، استاد دانشگاه و متخصص زبانهای سامی و عبری و مطالعات يهود است. اين كتاب به عنوان چهارمين اثر او در اين زمينه، تلاشی در جهت رفع كمبود منابع مرتبط با جامعه اسرایيل در كتابخانههای عربی محسوب میشود.
نويسنده در نگارش اين كتاب بيش از هر چيز به منابع خارجی تكيه كرده و از 57 منبع خارجی و 5 منبع عربی ـ كه سه منبع از تأليفات خود اوست ـ استفاده میكند. در بين اين منابع كتابهای مقدس يهوديان تورات و تلمود (كه برخی طوايف يهودی قدسيت آن را نمیپذيرند) هم وجود دارد.
نويسنده، كتاب خود را فصلبندی نكرده بلكه آن را به موضوع های مختلف تقسيم كرده است و در موضوع اول به يهوديان حريدی میپردازد. حريدیها، يهوديان اصولگرای افراطی اند كه بر نهادهای دينی تسلط دارند و باورهايشان را به طور مستقيم برگرفته از تورات و تلمود میدانند. آنان مدارس دينی را اداره میكنند كه اعضای آن از خدمت سربازی معافند، لباسهای خاصی میپوشند و كنارههای موی خود را بلند میكنند. اين گروه با فرقههای ديگر جامعه كه با آنان در موضوع های بسياری اختلاف نظر دارند، با وحشيگری برخورد ميكنند. از موارد اين اختلاف، نگاهشان به دولت و نیز فرایض و قيدهايي است كه شريعت يهود آن را برای يهوديان لازم میداند. آنها معتقد به انجام اين فرایض بدون تغيير آن با توجه به تغيير سنتهای زندگی اند. این گروه زندگی در محلههای خاص خود را میپسندند و علاقهای به اختلاط با لایيكهای جامعه خود ندارند.
"يهودی كيست؟" عنوان موضوع دوم است. "حريدیها" از آن جا كه اصولگرايانی افراطی اند تنها كسی را يهودی میدانند كه از مادری يهودی زاده شده باشد. آنها برای يهودی دانستن يك شخص قواعد سختی دارند و اگر اين قواعد بر كسی منطبق نشود او را يهودی نمیدانند. بنابراين همواره با فرقههای ديگر يهود (كه نويسنده موضوع های ديگری را به آنها اختصاص داده است) در حال نزاع اند.
از ميان فرقههای ديگر میتوان به يهوديان قرايي، يهوديان اصلاحطلب، فرقه بازسازی يهود، يهوديان اتيوپی (فلاشا)، يسوعیها، عبرانیهای اسرایيلی و فرقه يهوديت انساني اشاره كرد.
نويسنده بحث ديگری را به فرقه "ناتوری كارتا" يعنی "محافظان شهر" اختصاص داده است. اين گروه تشكيل شده از يهوديان ضدصهيونيسم اند كه تشكيل دولتی اسرایيلی را بر پايه دين يهود رد میكنند.
"جدال دين و لائيسيسم در اسرایيل؛ علتها و نشانهها" موضوع ديگری است كه توجه نويسنده را به خود جلب كرده است. وی در اين قسمت به احزاب، جمعيتها، جغرافيای ساكنان فلسطين اشغالی، رفتارهای روزانه، نقد نمادها و شخصيتها، رسانهها، تربيت و نگاه به زنان در جامعه اسرایيل پرداخته است. در جای ديگر و در اختلاف ديدگاههای درون جامعه اسرایيل، وی میگويد سه چهارم يهوديان اصولگرای افراطی ابتدا خود را يهودی و سپس اسرایيلی میدانند. اين رقم در بين لایيكهای اسرایيلی معكوس است. او میگويد اختلاف اين دو گروه به حدی زياد است كه صحبت از تقسيم اسرایيل هم به ميان آمده است.
از مباحث مهم اين كتاب مهاجرت روسها به فلسطين اشغالی است. روسها از دهه هشتاد قرن نوزدهم هجرت خود را به اين منطقه آغاز كردند. آنها ابتدا از صدها مهاجر تشکیل می شدند كه در نيمه دوم قرن بيستم تعدادشان به هزاران نفر رسيد و پس از آن و با فشار صهيونيستها و حاميان انگليسی و آمريكايیشان، تعداد اين مهاجران به صدها هزار نفر رسيد. امروز اين تعداد يك میليون برآورد میشود. روسها نيروهای سياسی راست افراطی را در درون جامعه اسرایيل تشكيل میدهند كه نمونه آن وزير خارجه اسرایيل، آويگدور ليبرمن است.
تعداد بسيار زيادی از اين مهاجران اساساً يهودی نبودند ولی مقامهای اسرایيلی به آنان اجازه اسكان دادند تا تعداد ساكنان اسرایيل افزايش يابد. آنان از رشد جمعيت اعراب در فلسطين اشغالی و ايجاد خلل در تركيب جمعيتی دولت صهيونيستی هراس داشتند. از نكات عجيب ديگر پديدار شدن جمعيتهای "نئونازی" در بين مهاجران روس است.
از ديگر بحثهای قابل توجه اين كتاب، بحث درباره سازمانهای يهودی است كه درپی آثاری از "قبايل از بين رفته بنی اسرایيلی"اند. گمان میرود اين قبایل در مناطقی از ژاپن و حتی مناطق سكونت سرخپوستان آمريكايی و همچنين در مناطقی از آسيا و آفريقا پراكنده شدهاند. قبيله "فلاشا" از این قبایل بود كه صهيونيستها توانستند آنان را در دو مرحله از اتيوپی به اسرایيل نقل مكان دهند.
نويسنده از گم شدن تعدادی از كودكان يهوديان يمنی ساكن اسرایيل هم سخن گفته است. اين كودكان از خانوادههایشان گرفته شده و به خانوادههای يهوديان اشكنازی (يهوديان اروپايی) كه نيازمند كودك بودند داده میشدند. به خانوادههای آنها نيز خبر مرگ اين كودكان داده میشد، كه بعدها اين ادعای دروغ آشكار شد.
اما از موضوع های جديدی كه كتاب به آن پرداخته جنبش فمینيسم يهودی است. اين جنبش يهودی برخاسته از تحقيری است كه از سوی يهوديان اصولگرای افراطی نسبت به زنها انجام میشود. يهوديان اصولگرای افراطی معتقدند راه رفتن بين دو زن، دو سگ و دو خوك جايز نيست و خدا را سپاس می گویند كه آنان را زن نيافريده است.
نويسنده، كتاب خود را با پرداختن به چهار شخصيت يهودی به پايان میبرد. نخستين آنها اسپينوزای فيلسوف است. او از جامعه يهوديان به خاطر تفكرات آزادانديشانهاش طرد شد. او اين عقيده را كه "يهود قوم برگزيده خداوند است" رد میكرد. دومين آنها آوريل داكوستا است كه كتابی درباره خاخامهای يهودی نوشته است. سوم يوسف ناسی است كه نفوذ زيادی بر سلطان عثمانی در زمان حكومت عثمانی بر منطقه داشت. او توانسته بود نظر سلطان را برای تسلط بر منطقه طبريه (در شمال فلسطين اشغالی و مشرف بر درياچه طبريه) به دست آورد. طبريه حتی قبل از پيدايش جنبش صهيونيسم و در طول قرنها، يكی از شهرهای مورد اهميت برای يهوديان بوده است. آخرين شخصيت هم يعقوب كلتزن است كه با افراط، قوم يهود را "قوم برگزيده خدا" میداند و معتقد است كه قوم يهود نمیتواند با اقوام ديگر تركيب شود. او يهوديان را به گرايش خالصانه به قوميتشان، نه كشوری كه در آن زندگی میكنند، فرا میخواند.
گفتنی است يهوديان ساكن فلسطين اشغالی از نظر نژادی به دو دسته كلی تقسيم میشوند 1ـ اشكنازیها ، 2ـ سفاردیها. گروه اول (Ashkenaz) به يهوديانی اطلاق میشود كه از اروپا به فلسطين اشغالی مهاجرت كردهاند. گروه دوم (Sephardium) يهوديان كشورهای شمال آفريقا، كشورهای عربی و به طور كلی يهوديان غيراشكنازی اند. اگرچه سفاردیها به طور كلی پيش از اشكنازیها در فلسطين سكنی گزيدند ولی امروزه تبعيض محسوسی به نفع اشكنازیها در جامعه اسرایيل وجود دارد.
از نظر عقايد مذهبی هم چند گروه در جامعه اسرایيل وجود دارند كه از آن ميان يهوديان اصولگرا (ارتدوكس) هستند كه خود به دسته اصولگرايان افراطی و اصولگرايان جديد تقسيم میشوند. اصلاح طلبان و محافظه كاران نيز از ديگر گروههای مذهبی اسرایيلاند.
نظر شما