مترجم و شارح «شواهد الربوبيه» اين شرح و ترجمه را تلاشي براي به تصوير كشيدن هرم فكري ملاصدرا دانست و گفت: مشخص كردن سير فكري ملاصدرا سهل و ممتنع است، زيرا انديشه او تسبيح صد دانه پارهاي را ميماند كه هر يك از دانههاي آن در گوشهاي افتاده است./
وي توضيح داد: ارايه هرم فكري ملاصدرا پاسخ به اين سوالهاست كه او در پنج مشهود به دنبال چه بود و اساسا چرا شواهد، ربوبي و مشهدها، الوهي شدند. در اين كتاب قصد داشتم دريابم كه ملاصدرا به ويژه در مناهج فلسفي چه انتظاري از فلسفهاي كه مطرح ميكند، دارد.
مدرس فلسفه اسلامي يادآور شد: اين شرح و تفسير ميكوشد با توجه به آراي حاجي سبزواري، علامه طباطبايي، سيدجلالالدين آشتياني و استاد مطهري درباره ملاصدرا، سلوك فكري اين فيلسوف اسلامي را نشان دهد.
كبير كه هفت سال از تحصيل فلسفه اسلامي را نزد استاد مطهري گذرانده، گفت: او در درسهاي فلسفه خود، يافتن سير فكري ملاصدرا را سهل و ممتنع و به تصوير كشيدن حكمت متعاليه را كاري دشوار توصيف ميكرد. اين گفته در ذهن من ماند تا اين كه براي خواندن اسفار به محضر آيتالله جوادي آملي و آيتالله حسنزاده آملي رسيدم و پس از گذراندن اين دوره، تصميم به ارايه تصويري از هرم فكري ملاصدرا گرفتم.
وي انديشه ملاصدرا را مانند تسبيح صد دانه پارهاي دانست كه هر يك از دانههاي آن در گوشهاي افتاده است و گفت: براي مثال، او در «اسفار اربعه» هفده بار درباره حركت جوهري بحث ميكند كه شكل منسجمي ندارد. او همچنين در اين كتاب پنجاه بار مباحثي را درباره مثل افلاطون مطرح ميكند كه اين مباحث نيز صورت منسجمي ندارند.
عضو هيات علمي دانشگاه تهران ادامه داد: در اين اثر با توجه به مطالب «اسفار اربعه» و آنچه شارحان ملاصدرا از فلسفه وي برداشت كردند، نظام منسجم فكري او را به تصوير كشيدم كه به نظر ميرسد چنين كاري تاكنون انجام نگرفته باشد، چرا كه با تاييدات ملاصدراشناساني نظير حاجي سبزواري و علامه طباطبايي همراه شده است.
كبير درباره شروحي كه تاكنون بر «شواهد الربوبيه» نوشته شدهاند، گفت: تاكنون شرحهاي كمي بر شواهد ملاصدرا نوشته شدهاند كه در ميان آنها نيز نميتوان شرح مستوفايي يافت. در اين ميان شرح استاد نوشين با عنوان «شواهد الالوهيه» تنها اثر قابل توجه است.
وي «شواهد الربوبيه» را يكي از متون مقطع كارشناسي ارشد در فلسفه اسلامي و غرب و همچنين در دكتراي فلسفه اسلامي به شمار آورد و گفت: با توجه به تدريس فلسفه اسلامي در اين مقاطع و همچنين شاگردي بيست و هفت ساله در نزد استادان فلسفه اسلامي، تصميم به شرح و ترجمه اين اثر در مجموعهاي سه جلدي با عنوان «مباني حكمت متعاليه» گرفتم تا شايد حاصل اين تجربهها به كار دانشجويان بيايد.
مدرس فلسفه اسلامي درباره برجسته شدن ملاصدرا در مكتب فلسفي اصفهان و كمرنگ شدن ساير فلاسفه اين مكتب، گفت: هيچ فردي مطلق نيست و اساسا يك حكيم تنها خداوند را مطلق ميداند. به همين دليل اگر ستايش از ملاصدرا بيش از حد معمول در محافل علمي و غيرعلمي مطرح ميشود، شايد غرض و ملاحظاتي در كار باشد.
وي افزود: خود ملاصدرا اخلاق فلسفي را به ما ميآموزد و در يكي از عبارتهاي مشهور خود ميگويد كه شيخ الرييس خطاهاي بسياري دارد، اما بيمانند است. او در اين عبارت، ابنسينا را به نقد ميكشد، ابنسينايي كه نابغه شرق است و فلاسفه غرب نظير آكوئيناس او را ميستايند. بنابراين يك حكيم عاقل و اهل عقل نظري و عملي، جانب احتياط را در ستايش از فيلسوف ديگر رعايت ميكند.
كبير با بيان اين كه «شرح من بر شواهد الربوبيه قصد مبالغه درباره ملاصدرا را ندارد» عنوان كرد: صدرالمتالهين موسس حكمت متعاليه است، اما اين امتياز او مانع از بررسي انديشههاي ساير متفكران مكتب فلسفي اصفهان نميشود. ميرداماد و ميرفندرسكي به اندازه ملاصدرا مهماند، اما ويژگيهاي او با جمع شدن در كمال سيستمهاي كلامي، مشاء و اشراق، مرجعيت دارد.
وي افزود: ملاصدرا معمار حكمت متعاليه به عنوان يك مكتب تاليفي و تركيبي است، اما پرداختن به اين موضوع منافاتي با بررسي انديشه ساير فلاسفه اسلامي بهويژه در مكتب اصفهان ندارد.
كبير درباره ديدگاه عدهاي مبني بر اين كه توجه بسيار سنت ايراني به عرفان، آن را تا اندازهاي از پيشرفت و پويايي بازداشته است، گفت: عرفان بر دو نوع رئاليستي و ايدهآليستي است. مقصود اين عده عرفان، ايدهآليستي و توهمآفرين است كه در قرون پس از اسلام در ايران رواج داشت، اما عرفان ايراني اسلامي كه برگرفته از عرفان زرتشتي و فلاسفه پهلوي است، رئاليست است.
وي سفر چهارم را مهمترين سفر در سفرهاي چهارگانه عرفاني ذكر كرد و گفت: در اين سفر، عارف سالك به جامعه بازميگردد تا ويژگيهاي حيات مدني را بشناسد و جامعه را به سلوك الهي بكشاند و اين عرفان به هيچ وجه ايدهآليستي و توهمزا و عامل عقبگرد نيست. افرادي نظير استاد مطهري، فلسفه اسلامي را رئاليستي ميدانستند و آن را در مقابل فلسفه ايدهآليستي قرار ميدادند. ملاصدرا نيز عرفان ايدهآليستي را متعلق به صوفيان جاهل ميدانست كه همواره در حالت انزوا و توهم به سر ميبردند، اما اين عرفان ربطي به عرفان حكمت متعاليه و مولوي، عطار، سنايي و حافظ و سنت ايراني ندارد.
وي با بيان اين كه «ساحت علم، فلسفه و عرفان مقدس است، اما ميتواند منحرف نيز شود» گفت: افرادي كه در ستايش و كماهميت شمردن ملاصدرا مبالغه ميكنند، او را خوب نشناختهاند. براي شناخت كامل هر فيلسوف، دستكم 10 سال را بايد صرف مطالعه آثارش كرد.
كبير ادامه داد: اين موضوع درباره فيلسوفي نظير كانت نيز صادق است، چرا كه عدهاي او را از دريچه اصالت ذهني بررسي كردهاند و عدهاي نيز او را فيلسوفي دانستهاند كه به فنومن(آنچه از راه تجربه و حس قابل درك است) اعتقاد دارد. بايد تمام آثار كانت را با دقتي دوچندان و در بازه زماني دستكم 10 ساله مطالعه كرد تا بتوان با كانتشناسان به مباحثه پرداخت. تنها در اين صورت است كه حق داوري خواهيم داشت و ميتوانيم درباره بزرگي و كوچكي انديشه يك فيلسوف قضاوت كنيم.
مجموعه سه جلدي «بنياد حكمت متعاليه» شامل شرح و ترجمه «شواهد الربوبيه» از سوي انتشارات مطبوعات ديني منتشر شده است.
نظر شما