دكتر رشيد جعفرپور، نويسنده و پژوهشگر علوم سياسي: فرهنگ سياسي هر ملتي در بستر تحولات تاريخي آن ملت شكل ميگيرد. ادبيات توليد شده درباره فرهنگ سياسي نيز تحت تأثير تحولات آن ملت قرار ميگيرد. با اين وجود، ايران از جمله كشورهايي به شمار مي آيد كه در شرايط منطقهاي بسيار حساس جهان يعني خاورميانه قرار گرفته ...
تنوع و سرعت تحولات در يكصد سال اخير در منطقه و ايران به اندازهاي بوده كه تحليل و پيش بيني رفتار سياسي ايرانيان براي نويسندگان دشوار شده و اغلب جامعهشناسان سياسي كمتر به اين موضوع پرداختهاند، ضمن اين كه غير كميبودن مباحث فرهنگ سياسي، عدم اقبال نويسندگان را به اين حوزه بيشتر كرده است. در نتيجه در حوزه جامعهشناسي رفتار و فرهنگ سياسي ايرانيان شاهد فقر ادبيات هستيم! تحليل صورت گرفته در اين دوران درباره فرهنگ سياسي خصوصيتهايي دارد كه از آن ميان ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1ـ تحليل يك بعدي؛ اكثر نويسندگان، رخدادهاي يكصد سال معاصر را با يك نظريه تحليل و سعي كردهاند براي اثبات و تقويت آن نظريه از دادههاي مختلف تاريخي استفاده كنند. تحليل يك بعدي مسايل فرهنگ سياسي ايران باعث شده كه از برخي وجوه بارز آن غفلت شود. لذا با آوردن چند داده مغاير با نظريه آنان به كلي استدلال نظريشان زير سوال ميرود.
2ـ عدم نشاندادن يك روند كلي: اغلب تحليلها بايد به گونهاي باشند كه روند تحول يا افول فرهنگ را نشان دهند. بيشتر نويسندگان نتوانستهاند تأثيرات تحولات را بر تحول يا افول فرهنگ سياسي به خوبي بيان كنند. در حالي كه در ايران معاصر قيامها، جنبشها و انقلابهايي صورت گرفته كه خود تأثير عميقي بر فرهنگ سياسي ملت ايران داشتهاند و روند رشد يا افول فرهنگ سياسي را در يك مسير پر پيچ و خم قرار داده است.
3ـ خوشبيني يا بدبيني: با مراجعه به ادبيات توليد شده در حوزه فرهنگ سياسي ايران دو نوع ادبيات متفاوت بدبين و خوشبين به خوبي قابل دركاند كه از بعضي از واقعيات آشكار فرهنگ چشمپوشي كردهاند. تأكيد زياد بر برخي از مؤلفهها و ناديده گرفتن برخي از واقعيات، چنين نگرش دوگانهاي نسبت به فرهنگ سياسي را ايجاد ميكند.
4ـ چند بعدي بودن عناصر هويتي ايرانيان: آنچه در ادبيات توليد شده در حوزه فرهنگ سياسي ايرانيان مشاهده ميشود به چند لايه بودن هويت ايرانيان كمتر توجه كرده است. اين چند لايهبودن، عنصري مهم در پيچيدگي فرهنگ سياسي است كه بايد نويسندگان در توليد آثار و كتابها به آن توجه داشته باشند.
5 ـ تأثيرپذيري فرهنگ سياسي از قدرت سياسي: فرهنگ سياسي يك ملت گرچه خود در شكلدهي به نوع قدرت سياسي آن ملت موثر است، اما خود نيز به شدت از قدرت سياسي حاكميت تاثيرميپذيرد. تعيين نوع رابطه و چگونگي آن دو، خود عامل مهمي در تحليل فرهنگ سياسي به شمار ميرود كه نويسندگان بايد به آن توجه داشته باشند. هرگونه يك جانبهنگري در اين رابطه خود عاملي در سوء تحليل است.
با اين خصوصيات كه نام برديم ـ البته به طور قطع اينها تمام عوامل نيستند ـ تحليل فرهنگ سياسي ايرانيان نياز به نگاهي جامع و چند بعدي دارد و بايد با اطلاع از تحولات سياسي منطقه، به دور از جهت گيريهاي مقطعي و در بستر زمان و منطبق بر چند نظريه با رويكرد بومي و ... صورت گيرد.
نظر شما