چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۶
تأملي آگاهانه در هويت نقاشي ايراني

انتشار كتاب نقاشي‌هاي «افق‌هاي پنهان» هومن نصيري و تأملي شهودي در خلق اغلب عناصر نقاشي‌ها در دوره‌هاي متعدد كاري‌ وي، مانند بيان رازآلودهاي آبستره و انتزاعي تا حالات اكسپرسيونيستي پرتره‌ها و پرنده‌هايش در پيوند با طبيعت، و نيزشركت او در چندين نمايشگاه انفرادي و گروهي معتبر،‌ محور گفت‌و‌گوي «ايبنا» با اين نقاش قرار گرفت./

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) - هومن نصيري،متولد 1355 و فارغ‌التحصيل كارشناسي نقاشي از دانشگاه سوره است. وي در اين كتاب آثاري از فصول متعدد كاري‌اش را كه حاصل دوره‌هاي مختلف نقاشي او از سال 1375 تا 1389 است، به چاپ رسانده. اين فصل‌ها «فرشته‌ها، پرواز، پناه،»، «برزخ، چهارفصل، خلوص» و «پرتره‌ها، پرنده‌ها»، نام گرفته‌اند و كتاب با مقدمه‌هايي به قلم عربعلي شروه، حسين ماهر و مسعود يحيوي و نيز يادداشتي از خود نقاش، اواخر سال گذشته(89)، از سوي انتشارات «گرايش تازه» به بازار كتاب راه يافته است. شايد ويژگي اغلب تابلوهاي نصيري كه تا حدودي او را از جوانان هم دوره‌اش متفاوت‌تر مي‌كند، تأملي شهودي در خلق اغلب عناصر تابلوهايش است كه همراه با تجربه آزمايي‌هايي در بيان رازآلودهاي آبستره و انتزاعي تا حالات اكسپرسيونيستي پرتره‌ها و پرنده‌هايش، در پيوند با طبيعت، آرامش و تنهايي، نمود يافته است. 

با نصيري، غير از موضوع انتشار كتاب و ويژگي‌ آثارش، درباره ديدگاه‌هايي در حيطه توجه به هويت و عناصر تابلوي ايراني و چگونگي برخورد هنرمندان جوان با جريان موج نو نقاشي در نسبت با آغاز تحولات نقاشي مدرن و مكتب «سقاخانه» در ايران، گفت‌وگويي انجام داديم كه مي‌خوانيد.

براساس فضاهاي آبستره و انتزاعي و اغلب معنوي آثارتان، كنار علاقه‌تان به شعر، مي‌توانستيد توضيحات شعر‌گونه‌اي را مقابل تصاوير تابلوها داشته باشيد. چون حال و هواي اغلب شاعرانه تابلوهايتان مي‌توانست قابليت تبديل‌شدن به بيان شعري را پيدا كنند. در اين باره چه نظري داريد؟

من سعي كردم شعر را در كارم بياورم و آن را جدا نكنم. ادبيات و هنرهاي تجسمي به هم نزديكند و از يكديگر وام مي‌گيرند و نمي‌شود مرزي ميان آنها قايل بود. من به اين نتيجه رسيدم كه كارها خودشان مي‌توانند قانع‌كننده باشند و فكر مي‌كنم اشعاري كه در ذهن داشتم، در آثارم گنجيده اند.

منظورتان اين است كه يك هنر نبايد هنر ديگري را توضيح دهد؟ بله، نقاشي بايد خودش، خودش را معرفي كند؛ نه اينكه از هنر ديگري براي بيشتر درك شدن كمك بگيرد.

توجه به حال و هواي اكسپرسيونيستي در فصولي از آثارتان و آبستره‌‌اي كه بخش‌هايي از آن، گويي موقعيت انسان در فرا زمان است، نشان دهنده لحظاتي شهودي است كه غير از مراحل تكاملي تابلوهايتان، احساس مي‌شود. آيا خلق اين فضاها در حالاتي از ناخودآگاهي اتفاق مي‌افتد؟

من تجلي بخش ناخودآگاهي را در كل كارها قبول دارم و فكر مي‌كنم در لحظات خلق، ناخودآگاهي به كمكم مي‌آيد.

در اغلب تابلوهايتان، تلاطم‌هايي را در نقش يافتن انسان در طبيعت و پيوندهاي دروني او را با درختان و آسمان مي‌بينيم كه با زبان تجسمي بيان مي‌شوند. آيا بيان دغدغه‌هاي عمومي‌تر را مربوط به مقطعي خاص از كار هنري‌تان مي‌دانيد يا اين روش را نوعي سبك شخصي تلقي مي‌كنيد؟

انسان و طبيعت زاييده يكديگرند، ضمن آنكه هر دو به مبدأ هستي باز مي‌گردند. در هر حال اينكه هنرمند چگونه نگاهي به انسان و طبيعت داشته باشد، اهميت دارد. دوربين عكاسي هم به راحتي يك منظره زيبا را نشان مي‌دهد، ولي يك هنرمند نقاش ناشناخته‌‌هاي طبيعت را از دل آن بيرون مي‌كشد و ابعاد اين مسأله واقعاً زيباست. اگر هنرمند نخواهد دلش را به دريا بزند و عاشق نباشد و با عقل و منطق بخواهد برود جلو، اين كار شدني نيست. اگر هنرمند دلش را صاف نكند، نمي‌تواند شكلي از روح دريا و جنگل را تصوير كند و در اين موقعيت به يك ارتباط ماورايي نيازمند است.

شما تا به حال در چند سبك مختلف تجربه‌آزمايي كرده‌ايد و توجهتان به تكنيك بديهي است؛ مثلاً فضاهاي سلسله تابلوهاي «پرنده»‌تان غير از حالات خاص و متفاوتي كه به لحاظ فيگور و تاش قلم و استفاده از رنگ‌ها در هر تابلو دارند، رنگ‌هاي پس‌زمينه نيز مكملي برايشان محسوب مي‌شوند. ورود شما به عرصه فرم، وقتي از حضور ناخودآگاهي هم صحبت مي‌كنيد، در كدام مرحله از خلق اثر قرار دارد؟

ما به نقاشان نسل سقاخانه بدهكاريم. آنان آزادي و رهايي را به نقاشي ايراني‌ آوردند. امروز شايد آثار خيلي از هنرمندان به لحاظ تكنيكي از كار آنان قوي‌تر باشد، ولي جسارت نوع‌آوري اوليه آنان واقعاً اهميت دارد. ولي در حال حاضر هنوز خيلي‌ها فكر مي‌كنند نقاش، فردي است كه پرتره و طبيعت را مانند خودش بكشد كه براي جبران اين ناآگاهي آموزش‌هاي علمي و فرهنگي لازم است. در هر حال زماني كه حسي قرار است شكل بگيرد، اگر دست و تكنيك عقب باشد مطمئناً درست بيان نمي‌شود. من سعي كردم دانش‌هاي مرتبط با نقاشي را ياد بگيرم و به طراحي قوي فكر كنم و رنگ‌ها را بشناسم. مسلم است كه ايده كارها از حسم شكل مي‌گيرد و زماني كه تكنيك و حس در كار عجين مي‌شوند، كار قوي‌تري خلق خواهد شد. مسأله اينجاست كه مخاطب به راحتي مي‌تواند يك كار صرفاً تكنيكي را با اثري كه حس و تكنيك در آن هماهنگ شده از هم تشخيص دهد. تكنيك را با يك برنامه كامپيوتري هم مي‌توان اجرا كرد. زماني كه مثلاً يك هنرمند گرافيست نتواند حس را القا كند اثرش مانند يك كار كامپيوتري بي‌ارزش مي‌شود، ولي زماني كه فكر وارد مي‌شود، بيننده را نيز وادار به تفكر مي‌كند. اتفاقاً ما هنرمنداني داشته و داريم كه كارشان سطحي نيست و لايه‌هاي انديشه‌اي و معنايي قوي در آثارشان ديده مي‌شود. من سعي مي‌كنم، هر آنچه را احساس مي‌كنم يا مي‌بينيم، بازتاب دهم و تلاشم اين است كه از دروغ‌بافي در خلق نقاشي پرهيز كنم.

نوعي تنهايي راز‌آلود و عزلت را نيز مي‌توان در فصلي قابل توجه از آثار شما احساس كرد؛ با اين فضاها از ابتدا مأنوس بوديد يا كم‌كم به تابلوهايتان راه يافتند؟

نقاشي متعالي است و هيچگاه به من دروغ نگفته و تنهايم نگذاشته است. دغدغه‌هايم با نقاشي پرورش پيدا كرد؛ در حالي كه فكر مي‌كنم قبل از آن خام بوده است. هرقدر كه بيشتر كار مي‌كنم بهتر مي‌توانم عشق و احساسي را كه از طريق آگاهي به من رسيده، بيان كنم. اين عشق ممكن است جزئي از عشق زميني باشد، ولي خيلي آن را متعالي مي‌بينيم. در حال حاضر دوست دارم به كلي‌نگري بيشتري در آثارم نزديك شوم و فكر مي‌كنم تا حدودي اين اتفاق از طريق بافت‌ها، پس‌زمينه‌ها و ژانري كه انتخاب كرده‌ام، افتاده است.

در كارهاي اخيرتان فضاهاي اكسپرسيونيستي قوي‌تري مشاهده مي‌كنيم، يعني اغلب از انتزاع به اكسپرسيونيسم متمايل شده؛ دوست نداريد در كارهايتان به فضاهاي اجتماعي نزديك شويد؟
نمي‌توان اين تلقي كلي را نسبت به آثار داشت. به قول قدما «هر كسي از ظن خود شد يار من» و اين كاملاً به نگاه مخاطب ارتباط دارد. شما ماورايي با كار برخورد مي‌كنيد ديگري شايد اجتماعي هم ببيند.

فكر مي‌كنيد يك نقاش چه وقت مي‌تواند فضاهاي شخصي را تجربه كند؟
من دوست دارم در همين مسيري كه هستم، جلو بروم. سبك هنري چيزي نيست كه بتوان تغييرش داد و در صورتي كه تداوم نداشته باشد، كار آن هنرمند به سرانجام نمي‌رسد. منظورم اين است كه هيچگاه به تكامل نمي‌رسد، چون مستدام نبوده. 

درباره معيارها و عناصر نقاشي ايراني در چند دهه اخير صحبت كنيد. بخشي از منظورم اين است كه نقاشي معاصر در چند دهه اخير را در حيطه استفاده از تكنيك‌هاي غربي چطور ارزيابي مي‌كنيد و از نظر شما ميان نسل جوان هنرمند ما نقاشي امروز تا چه حد استقلال ملي يافته؟
در حال حاضر برخي موضوعات جهاني و‌ آثار جديد، هويت ما را زير سؤال برده. بعضي ازجوانان اين روزها مي‌خواهند يك جورهايي اعتراض كنند، ولي اعتراضشان زيبا نيست و نقاشي نيست. كاري كه با ذهن طراح خلق شده، با اثري كه از سر تفنن يا تقليد است، قابل تمايز است. متأسفانه هدف برخي از برپايي نمايشگاه نقاشي شهرت و پول درآوردن است. هنرمند بايد خودشناسي داشته باشد. براي من خواندن كتاب و ديدن مكان‌هاي مختلف ايراني بسيار مهم است و كمكم مي‌كند. من فكر مي‌كنم ما بايد در وهله اول خودمان را بشناسيم و به هويت‌مان بينديشيم.  

به عنوان يك نقاش جوان چه پيشنهادي براي ابراز هويت نقاشي معاصر ايران داريد؟ مي‌دانيم كه نقاشي ما با قطع و گسستي كه در تاريخ داشته، براي كسب هويت به نقاشي «سقاخانه» رسيد و چه بسا كه از اين منظر در حال حاضر به سردرگمي دچار باشد.
فكر مي‌كنم ما هنوز فرق ميان تقليد و تأثير را نمي‌دانيم. براي آنكه بتوانيم حرف تازه‌اي داشته باشيم، بهتر است بتوانيم قواعد آن را بياموزيم. من ترجيح مي‌دهم براي آنكه كمتر به اشتباه بيفتم، آثار هنرمندان پيش از خودمان را ببينم و تحليل كنم . ولي به اعتقاد من امروز بيشترين نگاه‌ها در نقاشي بر خاسته از نگاه غربي بوده كه به نظر مي رسد در حال حاضر اين روند سرعت بيشتري گرفته. ضمن آنكه فكر مي‌كنم بهتر است استادان و كارشناسان پيشكسوت در اين باره نظر بدهند.

چه پيشنهادي براي نسل جديد امروز نقاشي در حيطه توجه به هويت تابلوي ايراني داريد؟
هويت اصلي ايراني را هنرمندان ايراني بوجود مي‌آورند؛ نه سبك و تكنيك. در اين راستا افراد بايد در وهله اول به مطالعه روي بياورند و بي‌سواد فرهنگي نباشند. همه به حافظ و مولاناي ما غبطه مي‌خورند ؛ما امثال كمال‌الملك را داريم، ولي امروز دنباله‌رو شده‌ايم و همه منتظريم ببينيم فلان آرتيسيت غربي چه مي‌كند تا ما هم همان كار را انجام دهيم. ما با نبود خودباوري درگيريم. من به سبك‌ها و مرزهاي هنري و«ايسم‌»ها اعتقادي ندارم. امروز مرزها از بين رفته و هنر ايراني وقتي مسير خودش را پيدا مي‌كند كه در گذشته و هويتش تأملي آگاهانه داشته باشد؛ به قول بزرگي: «هر كسي به گذشته خود سنگي پرت كند، آينده او را به توپ خواهد بست.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها