دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۰
طبیب ناصرالدین شاه؛ راوی تعزیه‌های دوران قاجار/ از هزینه‌های سنگین برگزاری تعزیه تا حضور ایلچی فرنگی بر صحنه نمایش

سفرنامه یاکوب ادوارد پولاک، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه با عنوان «ایران و ایرانیان» که حاصل پژوهش‌ها و مطالعات این پزشک اتریشی است آگاهی‌های بسیاری درباره اخلاق و رفتار، آداب و زندگی ایرانیان به دست می‌دهد. یکی از آداب و رسومی که پولاک به آن توجه داشته و در سفرنامه خود به آن پرداخته مراسم عزاداری ماه محرم است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)- یاکوب ادوارد پولاک به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون همراه با شش استاد دیگر اتریشی در سال ۱۲۳۰ ه‍.ق، پیش از گشایش دارالفنون به ایران آمدند. او با تربیت دانش‌آموزان دارالفنون و تألیف اولین کتب پزشکی مدرن، نقشی کلیدی در معرفی پزشکی نوین به ایران ایفا کرد. دکتر پولاک در سال ۱۲۳۴ ه‍.ق، پس از دکتر کلوله و قبل از استخدام دکتر تولوزان، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بود و پس از ۱۰ سال اقامت در ایران به وطن خود بازگشت.

گزارش پولاک با عنوان «ایران و ایرانیان» حاوی نکات ریز و درشت بسیاری از زندگی، خلقیات، سیاست و مذهب در زمان ناصری است. سفرنامه وی در زمره معدود گزارش‌های جامع و دقیق در مورد احوال ایران و ایرانی است. پولاک که مدت زیادی در ایران بود از نزدیک آداب و رسوم ایرانیان در مراسم مختلف را مشاهده کرد و به توصیف آن پرداخت. عزاداری ماه محرم یکی از مهمترین مراسم ایرانیان است که پولاک به شرح آن پرداخته است.
 
از سیاه پوش شدن شهر تا حرکت دسته‌های عزاداری

پولاک می‌نویسد: «ایام عاشورا یعنی ده روز اول ماه محرم را (که در آنها مراسم تعزیه و تعزیه- شبیه، به یاد شهادت آل علی (ع) در کربلا برپا می‌­شود) می‌­توان جزو ایام رسمی محسوب کرد. در این روزها که عزاي عمومی و سراسري در مملکت است، همه کس جامه سیاه در بردرمی­‌کند؛ دسته‌­ها در شهرها به راه می­افتد و با آهنگ‌­هاي غم‌­انگیز که ترجیع «آي حسین، آي حسین» آن بگوش می‌­رسد، بر رنج­‌هاي این سلطان شهیدان اشک می‌­ریزند. به هنگام فرارسیدن ترجیع کودکان درحالی­‌که از جا می‌­جهند دو حلقه چوبی را به صورتی موزون بر یکدیگر می­‌زنند، درحالی‌که بزرگترها چنان محکم با کف دست بر سینه می­‌کوبند که صداي آن تا فاصله‌­ا­ي دور به گوش می­رسد و موضع برخورد دست و سینه کبود می­‌شود.»



او ادامه می‌دهد: «بربرهاي کابلستان و کشمیر که مقدار زیادي از آنها در محله بربری‌­هاي تهران ساکنند و سایر زائران از نقاط دوردست که در این دسته­‌هاي عزاداري شرکت می‌­کنند حتی زنجیر به سینه می‌­زنند. یکنواختی آهنگ، صداي گنگ ضربات کف دست به سینه و برخورد حلقه­‌هاي چوبی و جرنگ جرنگ زنجیرها تا مدت­‌ها پس از نیمه شب در خیابان­‌ها به نحوي غم‌­انگیز طنین‌افکن است.»

تشریفات برگزاری تعزیه به سبک قاجار

پولاک سپس به توصیف مراسم تعزیه می‌پردازد: «در بسیاري از میدان­‌هاي عمومی شهرها تکیه وجود دارد که بر اثر موقوفات مذهبی ایجاد شده نگهداري می­‌شود. در وسط فضائی محصور صف‌هايی است که به‌عنوان صحنه براي برگزار کردن مراسم تعزیه به‌کار می‌رود. در روزهائی که مراسمی برپا می‌شود دیوارهاي تکیه را با چیت گلدار و شال می­‌آرایند؛ «چادرپوشی» به­‌عنوان سقف بر آن می­‌کشند. بر چهارپایه­‌هاي عریض، گلدان­‌ها و ظروف چینی گران­قیمت، لیوان­‌هاي کریستال اروپائی، شمعدان­‌ها و غیره چشم‌­ها را خیره می‌­کند. اینها را از خانه‌­هاي همسایه براي اکرام و تعظیم امام به عاریت گرفته‌­اند. از من و سایر اروپایی‌­ها نیز چند بار تقاضا شد که خرده­‌ریزهاي خود را براي زینت تکیه واگذار کنیم.»
 
او می‌نویسد: «تکیه‌­هاي وزیر و شاه با تجمل خاص آراسته می‌شود؛ دولت مبالغ قابل ملاحظه­‌اي خرج می‌­کند، ظروف و بلورهاي گران‌قیمت خزانه سلطنتی بر فراز پایه­‌ها به چشم می‌­خورد و بازیگران که در نقش عمال یزید یعنی کسی که بر آل علی (ع) پیروز شد، هستند حتی جواهر سلطنتی را- البته تحت نظارت- بر خود زده‌­اند. روضه­‌خوانان از تمام مناطق کشور به تهران می­آیند، به­‌خصوص روضه‌­خوانان کاشان شهرت دارند و براي هر جلسه مزدهاي گزاف می‌­گیرند. اما چون فقط در برخی از صحنه‌­ها از وجود آنان استفاده می‌­شود در نتیجه می‌­توان نمایش‌­ها را در قسمت‌­هاي مختلف شهر و در مواقع گوناگون برپا کرد؛ روضه‌خوان‌ها چهار نعل از نقطه‌­اي به نقطه دیگر می‌­روند و اغلب در یک روز در پانزده تکیه مختلف ظاهر می­‌شوند.»



حضور ایلچی فرنگی در صحنه تعزیه


طبیب مخصوص ناصرالدین شاه ادامه می‌دهد: «برحسب سنت باید یک ایلچی فرنگی مسیحی در بارگاه یزید حاضر باشد تا شفاعت این قربانیان تیره‌بخت را بکند و چون تمناها و خواهش‌هاي وي اجابت نمی‌شود خود اسلام می‌آورد و مانند آنان به شهادت می‌رسد. در این صحنه، که طبق قاعده باید در روز هفتم تعزیه باشد بازیگران همه حضور ذهن، لطف کلام و خوشمزگی خود را بکار می‌گیرند. اولین سفیر اروپایی که به دربار ایران آمده گویا با خود یک دوربین لوله‌اي داشته است؛ بدین جهت براي حقیقی نشان دادن نمایش لازم می‌دانند که ایلچی همیشه درحالی‌که چنین دوربینی را زیر بغل دارد بر صحنه ظاهر شود.»

پولاک می‌گوید: «براي لباس این فرنگی معمولا پوشاك اروپایی‌ها را به عاریت می‌گیرند که در نتیجه اغلب منظره و کاریکاتورهاي خنده‌آوري درست می‌شود. مثلا من خود شاهد بودم که چگونه ایلچی با دخترش که پسربچه‌اي نقش او را به عهده داشت سوار بر مرکوب وارد شد. پسري که نقش دختر را به عهده داشت با لباس زنان و دامن پف کرده به صحنه آمده بود؛ ایلچی درحالیکه دوربین کذایی را زیر بغل داشت فرود آمد، چند قطعه آواز را به تنهایی و به صورت دو نفره خواند و بعد با دخترش به شهادت رسید. یک‌بار نیز وزیر جنگ از من خواست چند تکه لباس از لباس‌هاي خودم را براي ایلچی بدهم؛ من فراك و شلوارم را دادم اما کلاه مخصوص را نداشتم چون خودم کلاه ایرانی بسر می‌گذاشتم. این نقیصه را با یک کلاهخود اتریشی که در انبار داشتند مرتفع ساختند و بدین ترتیب بود که ایلچی با فراك و کلاهخود در تعزیه حاضر شد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها