نخستین مقاله اين مجموعه، در نقد کتاب «تلقي فاشيستي از دين و حکومت» اثر اکبر گنجي، به قلم آقاي علي کردي نوشته شده است. اکبر گنجي بهعنوان يکي از روزنامهنگاران جريان مشهور به اصلاحطلب، برخي سخنرانيها و مقالات خود را در روزنامهها تحت عنوان «تلقي فاشيستي از دين و حکومت» در سال 1378 به چاپ رسانيد. نويسنده در خلال مقالات به ظاهر جدا ادعا ميکند: «نظام جمهوري اسلامي با فاصله گرفتن از قواعد يک نظام ليبرالي به سمت فاشيست در حرکت است» در نتيجه ابتدا به دنبال آن است تا اثبات کند برخلاف تصور برخي روشنفکران، فاشيست محصول مدرنيته و لائيک نيست بلکه فاشيست ماهيتي ديني و مذهبي دارد. ناقد، این اثر را در محورهايي با عناوين برخورد گزينشي با آثار شهيد مطهري، ادعاهاي دموکراتيک و مواضع مستبدانه، هويتسازي در پناه واژه مدرن و شبههافکنيهاي بدون استدلال و ضعيف، مورد نقد قرار داده است.
دومين مقاله اين مجموعه، در نقد کتاب «نيروهاي مذهبي و سلسلهي پهلوي» از سوی علياصغر چاهيان بروجنی نوشته شده است. کتاب ياد شده در واقع مجموعه مقالات با محوريت سلسله پهلوي و رابطه آن با نيروهاي مذهبي است که در آن نويسندگان با نگاه خاص و برای تبرئه قدرتهاي خارجي از يک طرف و تقديس چهرههاي مدافع غرب از طرف ديگر، سعي کردهاند حضور قدرتهاي خارجي در ايران و نقش آنها در تحولات سياسي ـ اقتصادی را طبيعي و ناشي از خواست مردم و نخبگان ايران جلوه دهند و اتهام دخالت در امور داخلي ايران را رفع کنند. تمجيد اين کتاب از چهرههايي چون رضاشاه، محمدرضا شاه، احمد قوام و... است.
ديگر تلاش نويسندگان در کنار برخورد ايجابي، نگاه سلبي و تخطئه و يا ناديده گرفتن نقش مدافعان استقلال و نيز منافع ايران است. از جمله آن افراد و نيز جريانها ميتوان به جريان مذهبي و ناديده گرفتن نقش افرادي چون آيات مدرس، کاشاني، بروجردي و امامخميني اشاره کرد.
مقاله سوم اين اثر، در نقد کتاب «خاطرات يک شورشي ايراني» به قلم مهدي حقبين نوشته شده است. کتاب یاد شده در منظر نخست يک اتوبيوگرافي است اما در واقع، توصيف يک موقعيت ويژه است؛ وقايعي که پذيرش و باور آن در فرامتن سخت و دشوار است. در اين کتاب، مسعود بني صدر داوري نميکند و بيآنکه آشکارا چيزي را به چالش بکشد و يا رجوي را در مرکز ثقل حوادث نقد کند، ما را با دنياي پيراموني و هژموني تشکيلاتي به استحاله ناگزير سازمان آشنا ميکند. در اين بستر، روايت به موقعيتهاي چالشبرانگيزي نزديک ميشود.
بهلحاظ محتوايي، نقد کتاب از دو جنبه حايز اهميت است: اولا، کتاب سرگذشت نزديک به 20 سال فعاليت بهعنوان هوادار، عضو و مسئول رده بالاي سازمان مجاهدين را نقل ميکند بنابراین سندي است سخت قابل مطالعه؛ چرا که تجربه نويسنده را از مراحل مختلف زندگي سازمان مجاهدين بازگو ميکند و مناسبات و تحولات دروني آن را به نمايش ميگذارد. بنابراین يکي از محورهاي نقد، واکاوي و برجستهسازي مستندات ارائه شده از سازمان در کتاب است.
در واقع، برجستگي کتاب استناد به ديالوگهاي مستقيمي است که نويسنده با شخص مسعود رجوي داشته است. اين امکان جز براي افراد باسابقه و رده بالا در سازمان به وجود نميآيد و قطعا سند و مدرک معتبري خواهد بود. ثانيا، اگرچه بنيصدر از اعضاي جداشده سازمان مجاهدين خلق است، اما بر انتقادات و مخالفتها با جمهوري اسلامي پافشاري دارد و در واقع، در برابر نظام جمهوري اسلامي ايران، بر مواضع پيشين خود اصرار دارد. لذا در جايجاي کتاب مطالب غيرواقعي عليه جمهوري اسلامي بيان کرده که به نقد آنها پرداخته شده است.
در چهارمين مقاله اين مجموعه «خاطرات دکتر مظفر بقاييکرماني» با مقدمه و ويرايش محمود طلوعي، از سوی «حبيبالله مهرجو» مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. بقايي تلاش دارد نه تنها در خاطراتش از خود يك چهره ملي به نمايش بگذارد، بلكه خويشتن را مانند يک قهرمان ملي جلوه دهد كه در مسير مبارزاتش بارها مورد سوء قصد قرار میگيرد. ويژگي ديگر بقايي كه از خلال خاطراتش پيداست، سلطنتطلب بودن و شاهدوستي وي است و اين خصيصه را تا پايان عمر نيز حفظ ميكند. آنگونه كه از خاطرات وي برميآيد شاه در شرايط بحراني، نقش ويژهاي براي بقايي قائل بوده و سلسله ملاقاتهايي براي رايزني و مشورت درباره چگونگي مواجهه با شرايط بين آنها صورت ميگرفته است.
پنجمين مقاله اين مجموعه، نقد كتاب «خدمتگزار تخت طاووس: خاطرات پرويز راجي، آخرين سفير محمدرضاشاه پهلوي در لندن» است كه به قلم مصطفي جوان نوشته شده است. نويسنده كتاب يكي از افراد مورد اعتماد محمدرضا پهلوي و از دولتمردان با نفوذي بود كه با استفاده از موقعيت خود سعي در جلب متفكران و نويسندگان به حمايت از رژيم پهلوي داشت.
كتاب «خدمتگزار تخت طاووس» دارای اشتباهات تاريخي و مفهومي، تحريف واقعيتهاي تاريخي، دروغپردازي و جانبداري از عناصر رژيم پهلوي، عدم ارائه سند و مدرك متقن براي ادعاهای مطرح شده است. در واقع كتاب شامل ادعاها و فرضيات گوناگون است كه از سوی پرويز راجي ذكر شده و دليل يا سندي در اثبات آنها ارائه نشده است.
مقاله ششم اين مجموعه به قلم «معصومه سماوي»، در نقد کتاب «اميدها و نااميديها (خاطرات سياسي دکتر کريم سنجابي)» نوشته شده است. اين کتاب حاوي مصاحبه پرويز صدقي با کريم سنجابي در دانشگاه هاروارد است که از سوی احمد انوري گردآوري شده است. او در اين كتاب به بيان جزئيات رابطه و نفوذ آمريکا در ايران طي دوره پهلوي دوم پرداخته است که براي جمعآوري و بازخواني اطلاعات سياسي، اقتصادي و نظامي آمريکا در ايران مفيد است.
خاطرات سياسي سنجابي از منظر مليگرايانه نوشته شده و بيشتر توأم با غرضورزي است و همين امر باعث شده تا در شرح وقايع نتواند بيطرفي لازم را رعايت کند و به تشريح دقيق حوادث بپردازد. وي ضمن تشريح شكلگيري جبهه ملي و فعاليتها، تحولات و سرنوشت آن، وقايع مختلف را به نوعي مرتبط با مليکردن صنعت نفت بيان ميکند. سنجابي در اظهارنظرهاي خود درباره شخصيت و عملكرد دكتر مصدق، بارها و بهدلايل مختلف، عملكردها و سياستهاي اتخاذ شده توسط مصدق را مورد تاييد قرار ميدهد. وي در بيان وضعيت سياسي كشور در خلال سالهاي نهضت مليشدن صنعت نفت تا هنگام پيروزي انقلاب اسلامي، فعاليتهاي تشكل سياسي احزاب و گروههاي مختلف در ايران را بازگو ميکند و نقش مليگرايان در مبارزات سياسي بر ضد رژيم پهلوي را پررنگتر از اسلامگرايان ميداند.
هفتمين و آخرين مقاله اين مجموعه، نقد و بررسي کتاب «دانشگاه و انقلاب» اثر دکتر صادق زيباکلام است که از سوی آقاي مهدي زرينايل مورد نقد قرار گرفته است. اين کتاب در واقع مجموعه مقالاتي است که نويسنده در موضوع انقلاب اسلامي و دانشگاه تاليف و در اين مجموعه منتشر کرده است. کتاب «دانشگاه و انقلاب» با وجود نکات مثبت و نقاط قوتي که دارد، داراي اشکالات و ضعفهايي است که از قدرت تحليلي کتاب کاسته است. نقطه محوري در اين کتاب، انقلاب فرهنگي است که منظور از آن، انقلاب آموزشي يا به عبارت بهتر دگرگوني در آموزش عالي بوده و نويسنده با رويکردي انتقادي به آن نگريسته است. ناقد در محورهايي مثل وحدت حوزه و دانشگاه، دستاوردهاي انقلاب فرهنگي، ماهيت غربي علوم انساني در دانشگاهها به نقد اين کتاب پرداخته است.
جلد هشتم کتاب «نقد تاریخ نگاری انقلاب اسلامی» در 292 صفحه، شمارگان یک هزار نسخه و بهای 9 هزار و 500 تومان از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
نظر شما