جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۵
اسرائیل نه دولت-‌ملت است، نه دموکراتیک و نه سکولار! / بنیان الهیات یهودیت بر ویژه‌گرایی است

اسرائیل تنها دولتی است که قائل به تاریخ مقدس، جغرافیای مقدس، مردم ویژه و دولت مقدس است. وقتی از مفهوم دولت-ملت در زمان معاصر صحبت می‌کنیم این ۴ رکن، جزو بدیهی‌ترین اصول است و دقیقاً این ۴ اصل در اسرائیل وجود ندارد پس نمی‌تواند نیشن استیت باشد.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مهدی فدایی مهربانی عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران، در نشست «سیاست و مسئله فلسطین» که در تالار عنایت دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد در ارائه‌ای با عنوان «ریشه‌های الهیاتی صهیونیسم در یهودیت» به بحث دربارۀ چیستی اسرائیل از منظر الهیاتی پرداخت. مشروح این گفتار را در ادامه خواهید خواند.

وقتی از دولت اسرائیل صحبت می‌کنیم، از چه دولتی حرف می‌زنیم؟ معمولاً در عرف گفته می‌شود که ما با یک دولت سکولار مواجه هستیم و این دولت سکولار، خیلی با آموزه‌های یهودی کهن نسبتی ندارد. اما اگر از منظر الهیات سیاسی به موضوع نگاه کنیم اتفاقاً با یک دولت شاید تئوکراتیک طرف هستیم که تمام عناصر الهیات یهودی را می‌توانیم در نظم مبانی اسرائیل مشاهده کنیم.

به طور کلی ویژگی اساسی الهیات یهودی یک اصل الهیاتی است که اکسکلوسیویزم یا همان «طردگرایی» است که در هیچ دیانتی به اندازه یهودیت آن را نمی‌بینید. در مقابل این رویکرد، اینکلوسیویزم است که در آن سایر ادیان و مذاهب را در برمی‌گیرد و بنیان اصلی ایمان است ولی دراین رویکرد نوعی فرقه‌گرایی وجود دارد که انگار امتیاز ویژه‌ای را برای یهودی بودن مشخص می‌کند و این در یهودیت بسیار پررنگ است. از همین زاویه یهودیت با نوعی بحران مواجه است که در اسرائیل هم آن را ملاحظه می‌کنیم.

وقتی از انسان یهودی صحبت می‌کنیم از چه داریم حرف می‌زنیم؟ این یک پرسش الهیاتی مهم است و خیلی از فلاسفه یهودی درباره آن صحبت می‌کنند. تفاوتی که یهودیت با اسلام و سایر ادیان دارد این است که یهودیت مبتنی بر یک فرهنگ و از طرف دیگر مبتنی بر خون است. به عبارتی تا همین اواخر، بین متألهین یهودی بحث بود که آیا امکان دارد کسی بتواند به یهودیت تغییر کیش دهد؟ یهودیت یک ایمان قلبی نیست، یک رابطۀ خونی و ویژه با خداوند است. این بحث‌ها در اسرائیل، بسیار معاصر است.

یکی از پژوهشگرانی که روی الهیات یهودی کار کرده است اسرائیل شاهاک است. او می‌گوید اسرائیلی بودن در دورۀ معاصر دقیقاً به جای یهودی بودن در متون الهیاتی نشسته است. وقتی از انسان اسرائیلی حرف می‌زنیم انگار در یک کانتکس الهیاتی از انسان یهودی صحبت می‌کنیم و همان ویژه‌گرایی بر انسان اسرائیلی بار می‌شود و کشور اسرائیل هم جایگزین قوم بنی‌اسرائیل می‌شود.

این همان مضمونی است که ما در الهیات سیاسی به دنبال آن هستیم. ما در الهیات سیاسی به دنبال این هستیم که مفاهیم مدرن سیاسی در دورۀ جدید، چگونه شکل تغییر یافتۀ مفاهیم الهیات سنتی هستند؟ این نکته مهمی است که کمتر به آن می‌پردازیم.

حتی شاهاک می‌گوید همین لفظ دولت یهود نشان می‌دهد که ما در مورد اسرائیل با یک وضعیت متمایز از همه جای دنیا مواجه هستیم. از هرتسل به این طرف ایده دولت یهود پررنگ می‌شود. شاهاک می‌گوید وقتی ما از دولت یهود حرف می‌زنیم انگار با یک دولت ملی مواجه نیستیم، بلکه با دولتی مواجهیم که هویتش متمایز از همه دولت ها در بقیه دنیاست. از همین جهت، اسرائیل همیشه دربارۀ مفهوم «شهروندی» در سیاست داخلی خودش مشکل دارد. یک فلسطینی هیچ‌وقت شهروند درجه یک جامعۀ اسرائیلی نیست و همیشه درجه دو به حساب می‌آید چون بنیاد الهیاتی یهودیت مبتنی بر ویژه‌گرایی است.

من کتابی با عنوان الهیات سیاسی یهود دارم که منتشر خواهد شد اما فرصت شرح مباحث آن نیست. اما آنجایی که از متون الهیاتی بوی خشونت استشمام می‌کنیم دقیقاً همانجاست که در این متون از برتری قوم یهود صحبت می‌شود. به رغم اینکه گفته می‌شود دولت اسرائیل سکولار است اما این ویژه‌گرایی دقیقاً به شهروندان اسرائیلی منتقل می‌شود. در این متون اصطلاحی که برای بقیه انسان‌ها غیر از بنی اسرائیل به کار می‌رود «گوییم» است و ترجمه‌اش می‌شود «تفاله»!

به عبارتی در نگاه انسان مومن یهودی با گرایش‌های رادیکال، اصولاً انسانی غیر از انسان اسرائیلی از حقوق شهروندی برخوردار نمی‌شود. این موضوع در عرصۀ بین‌الملل نیز مشاهده می‌شود. مثلاً اسرائیل تمایل ندارد هیچ کشوری را نزدیک‌تر از خودش به آمریکا ببیند. دکتر نصر در مصاحبه با برانامه «شوکران» دارد که می‌گوید فکر نکنید در زمان شاه، ایران و اسرائیل می‌توانستند با هم خوب باشند. اسرائیل هیچ وقت دوست نداشت آمریکا یک هووی دیگر داشته باشد. انگار یک رابطۀ همسری میان اسرائیل و آمریکا برقرار بود که کشور دیگری نمی‌توانست وارد شود. من میخواهم بگویم اتفاقاً این مسئله نیز در الهیات یهودی پررنگ است.

یکی از فصول کتابی که نوشتم الهیات سکس است که مساله ای بسیار مهم است. اما غیر از مباحثی که یهودیان در این زمینه دارند معتقدند قوم بنی‌اسرائیل مثل همسر خداوند است و این همسر حتی اگر خیانت هم بکند خداوند باید به آن بازگردد. می‌دانید که تاریخ قوم یهود سرشار از نافرمانی و بازگشت است. بنابراین طبق الهیات‌شان اگر یهود خیانت هم بکند خداوند به او برمی‌گردد چون اگر برنگردد و روی این زن سرکش غیرت نداشته باشد، بی‌غیرت است. دقیقاً همین برداشت‌ها به نوعی به دوره معاصر منتقل می‌شوند؛ یعنی این دولت اسرائیل از همان تقدسی برخوردار است که قوم بنی اسرائیل برخوردار بود.

عامل دیگر جغرافیا است. درباره جغرافیا نیز خوانشی الهیاتی دارد. جغرافیای اسرائیل بر اساس الهیاتشان، جغرافیای سرزمین موعود است. روژه گارودی می‌گوید خدای اسرائیل تبدیل به دولت و سرزمین موعود به سرزمین اسرائیل تبدیل شده است. حتی خروج از مصر و ماجراهای سفر خروج به مهاجرت به اسرائیل تبدیل می‌شود و وجهی مقدس پیدا می‌کند. بگذریم از اینکه در تفسیرهای مسیحیت صهیونیستی و اوانجلیستی داستان به آرماگدون گره می‌خورد و خیلی این مساله برای آنها مهم است.

بنابراین اسرائیل تنها دولت روی زمین است که قائل به نوعی تاریخ مقدس، جغرافیای مقدس، مردم ویژه و دولت مقدس است. این ۴ رکن دقیقاً در تعارض با اصول دولت-ملت (nation-state) می‌بینید؛ یعنی ۴ رکن مردم، سرزمین، حکومت و حاکمیت. وقتی از مفهوم دولت در دوره مدرن صحبت می‌کنیم این ۴ رکن، جزو بدیهی‌ترین اصول است. این ۴ اصل دقیقاً در اسرائیل وجود ندارد پس نمی‌تواند nation-state باشد چون وقتی از مردم صحبت می‌کند، شمول‌گرایی وجود ندارد. در nation state کاری نداریم مردم، یهودی هستند یا دین دیگری دارند ولی اسرائیل در شکل دادن به یک هویت ملی هنور بحران دارد و کاملاً ایدئولوژیک نگاه می‌کند. پس اسرائیل نه سکولار است و نه دولت-ملت؛ اسرائیل یک نظم سیاسی ایدئولوژیک دارد.

اما چطور اسرائیل یک نظم الهیاتی را شکل داده است؟ بخشی از آن به این برمی‌گردد که سیاست اسرائیل چگونه است؟ متنی هست که به پروتکل دانشمندان صهیونیسم معروف است که به آن هوکس می‌گویند؛ یعنی دروغی که به کسی می‌چسبانند. درون این پروتکل برای همه چیز برنامه‌ریزی کرده‌اند؛ اقتصاد، سینما و … و اساسش این است که صهیونیسم باید دنیا را بگیرد. ولی متاسفانه سیاست‌هایی که اسرائیل پیاده می‌کند بر اساس همین هوکس است.

به نظر دو کتاب می‌تواند به روشن‌تر شدن این بحث کمک کند. یکی کتاب ژاک آتالی (نظریه‌پرداز فرانسوی) است به نام «یهودیان جهان و پول». این کتاب به ما می‌فهماند که یهودیان در تاریخ چه کارهایی کرده‌اند. مسئله بر سر چند صد سال، از قرون وسطا به این سمت است. این‌ها به نحوی نظام‌های اقتصادی و بانکی را در دوره قرون وسطا شکل می‌دهند که از یک جایی به بعد تمام پادشاهان بدهکار یهودی‌ها بوده‌اند. کتاب دیگر نیز «امپراطوری هالیوود» نوشته نیل گابلر است.

به عنوان نتیجه‌گیری فکر می‌کنم بسیار غلط است که از این صحبت کنیم که اسرائیل دولت سکولار است یا دموکراسی ایجاد کرده است. حداقل بر اساس الهیات سیاسی نمی‌شود این را پذیرفت. هگل گفت تاریخ دوبار تکرار می‌شود. مارکس گفت هگل یادش رفت این را بگوید: تاریخ یک بار تراژدی و یک بار کمدی تکرار می‌شود. ژیژک نیز در کتابی به نام «اول به مثابه تراژدی و بعد به مثابه مسخرگی» به این مقوله پرداخته است. این گزاره جای بحث دارد.

در بار دومی که تاریخ به عنوان یک نمایش مسخره تکرار می‌شود؛ اتفاقاً وحشتناک‌تر از تراژدی اول است. طنز تاریخ در همینجاست که بار اول نامش تراژدی است اما به اندازه حالت کمدی آن، وحشتناک نیست. تصور من بر این است که دولت اسرائیل با تکرار تاریخ و ویژه‌گرایی یک نمایش مسخره و وحشتناک را راه انداخته است. میزان خشونت نیز بسیار بالاتر از آن چیزی است که عنوان می‌شود. روایت‌های وحشتناکی ثبت شده که شکم زن باردار را پاره می‌کنند یا سر جنین را می‌برند. سوزان اسپاک می‌گوید فقط یک بنیان مذهبی جزمی و از جا در رفته می‌تواند چنین کند.

سازمان‌های تروریستی اسرائیل مثل هاگانا و اشتر و ایدگون و … همه از افراد رادیکال افراطی تشکیل شده‌اند. کسانی که جلوی لودرها می‌خوابند و می‌گویند باید خانه فلسطینیان را خراب کنید. کسانی که با دولت اسرائیل مبارزه می‌کنند که چرا با فلسطینان، شل برخورد می‌کنید. این‌ها می‌گفتند با فلسطینیان همان کار را می‌کنیم که داوود با نابال کرد؛ داستانی تحریف‌شده و اروتیک که بیان‌شدنی نیست. این‌ها از دل الهیاتی در می‌آید که به مشت آهنین نیز معروف است به همین دلیل نیز صحبت کردن از نظم سکولار موجود، مضحک است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط