جمعه ۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۷:۳۹
اظهارنظرهای مولانا در مورد سیاست به‌نوعی فلسفه یا اخلاق سیاسی شبیه است

آذربایجان‌غربی-يك استاد دانشگاه گفت: اظهارنظرهای مولانا بیش از آن که به موضع‌گیری درمورد مسائل خاص روز برگردند، به نوعی فلسفۀ سیاسی یا اخلاق سیاسی شبیه هستند.

ایرج شهبازی، در حاشیه نهمین همایش بین‌المللی شمس و مولانا در مورد مقاله خود با موضوع «  سیاست و حکومت از نگاه مولانا» به خبرنگار ایبنا در خوی گفت: مولانا اساسا یک عارف است و تمام توجه او به درون خود و به عالم غیب معطوف است و بنابراین به هیچ وجه نمی‌توان از او انتظار داشت درمورد مسائل سیاسی اظهار نظر کند، یااین‌که عملاً وارد مسائل سیاسی و حکومتی زمانۀ خود شود.

وی افزود: با همۀ این‌ها نباید گمان کرد که در لابه‌لای آثار مولانا، اثری از تحلیل‌های سیاسی وجود ندارد و مولانا به‌عنوان یک متفکر بزرگ، درمورد برخی از مسائل سیاسی و حکومتی هم اظهار نظر کرده است، اما البته اظهارنظرهای او بیش از آن که به موضع‌گیری درمورد مسائل خاص روز برگردند، به نوعی فلسفۀ سیاسی یا اخلاق سیاسی شبیه هستند.

شهبازی ادامه داد: اگرچه نمی‌توان از درون این اظهار نظرهای پراکنده یک نظریۀ سیاسی منسجم را استخراج کرد، اما به هر حال این اظهار نظرها در جای جای مثنوی مانند جرقه‌های کوچکی می‌درخشند و در جای خود ارزشمندند.

وی افزود: مولانا در بسیاری از داستان‌های مثنوی از شاه و درباریان سخن گفته و مطالب متنوعی را درمورد آنها مطرح کرده است و بخشی از سخنان او درمورد جاه‌طلبی است و به‌نظر مولانا ریشۀ جاه‌طلبی و سروری چیزی جز کبر و کینه نیست.

اين استاد دانشگاه در تهران افزود: مولانا سروری و قدرتمندی را زهر می‌داند و بر این باور است که عموم کسانی که به قدرت مطلق دسترسی پیدا می‌کنند، خود و دیگران را نابود می‌سازند و نوادری که مولانا آنها را تریاق‌لان یعنی سرزمینِ پادزهر می‌نامد، ممکن است بر اثر قدرت فراوان از سرکشی و طغیان در امان باشند، اما از این نوادر که بگذریم، تندبادِ قدرتِ مطلق هر کسی را به آسانی می‌رباید و با خود می‌برد.

وی ادامه داد: به نظر مولانا مقام و منصب نوعی موقعیت مرزی است و گوهر وجود انسان را آشکار می‌کند و مقام و منصب درواقع یکی از بهترین نمایشگاه‌های روح بشری است.

شهبازی افزود: موضوع دیگری که مولانا درمورد سیاست مطرح کرده است، این است که خصوصیت‌ها و اندیشه‌های حاکمان و مدیران در زیردستان بازمی‌تابند و محال است در وجود حاکمان و مدیران صفتی وجود نیکو یا زشت وجود داشته باشد و آن صفت به شهروندان و زیردستان منتقل نشود.

وی گفت: هر چه در ذهن و روان حاکمان باشد، در درون زیردستان بازمی‌تابد و بر آنها تأثیر می‌گذارد و خودکامگی، جاه‌طلبی، خشم‌آلودگی، هوس‌بازی و مسئولیت‌گریزیِ حاکمان به شهروندان سرایت می‌کند و به شیوۀ زندگی آنها شکل می‌بخشد.

اين استاد دانشگاه در تهران ادامه داد: گذشته از سخنان مولانا درمورد مسائل سیاسی، زندگیِ واقعی مولانا هم برای ما بسیار درس‌آموز است و او در یکی از تاریک‌ترین دوره‌های تاریخ به سر می‌برده است، اما به جای ناامیدی و پژمردگی و عوضِ رفتارهای نسنجیده و احساسی، به آفرینش آثاری جاودانه پرداخته است که می‌توانند ریشه‌های ظلم و خودکامگی را در درون هر کسی بخشکانند و از سوی دیگر، مولانا در سراسر آثارش حتی یک بیت در مدح شاهان ندارد و از این حیث او در تمام ادبیات فارسی کم‌نظیر است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها