یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۷ - ۱۲:۱۷
فردوسی نيازی به تحقير قوم‌ها نداشت

پیراستن شاهنامه از بسیاری بیت‌های الحاقی، به ویژه بیت‌های زن‌ستیز، و حفظ این میراث ارزشمند از آفت نگاه‌های متعصب، و انجام کارهاي پژوهشی دیگر درباره این سند ملی، عزمی خستگی‌ناپذیر می‌طلبید که دکتر خالقی مطلق از ۳۷ سال پیش بر آن همت گمارد. ایبنا به همین مناسبت با ابوالفضل خطیبی، مصحح جلد هفتم شاهنامه خالقی به گفت‌وگو نشسته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آغاز كار نخستين و كامل‌ترين تصحيح انتقادي شاهنامه، بعد از چاپ ژول مول و مسكو در سال ۱۳۴۹توسط دكتر خالقي مطلق صورت گرفت.

اين شرق‌شناس و شاهنامه‌پژوه، پس از فارغ‌التحصيل شدن از دانشگاه هامبورگ، در همان دانشگاه به تدريس پرداخت. وی پس از گزينش ۵۰ نسخه از ميان هزار و اندي نسخه قديمي شاهنامه و پس از ۱۰ سال كار علمي و پژوهشي، ۱۶ نسخه را به عنوان مبناي تصحيح خود برگزيد و نيز نسخه فلورانس را كهن‌ترين و معتبرترين نسخه شاهنامه تشخیص، و براي نخستين بار، اساس كار خود قرار داد.
 
خالقی مطلق با به‌كارگيري اصول علمي و امروزي تصحيح، تصحیح شاهنامه را در طول زماني كه از نگارش خود شاهنامه توسط فردوسي نيز طولاني‌تر است، به انجام رساند.

او گفته است كه «هدف از اين تصحيح اداي ديني به فردوسي شاعر بزرگ ايرانيان بوده است». به گفته وی، اين كار مداوم و طولاني براي او خستگي و بيماري آورده است؛ ولي در عين حال، شاهنامه برايش نوشدارو بوده و نشئه زندگي.

دكتر خالقي‌مطلق در سال ۱۳۷۴ به دليل مشقت كار، تصحيح دفتر ششم و هفتم را به دكتر «محمود اميدسالار» شاهنامه‌شناس كتابخانه دانشگاه ايالتي كاليفرنيا و "ابوالفضل خطيبي"، شاهنامه‌پژوه، واگذار مي‌كند و سرانجام چاپ جلدهاي دفتر اول تا هشتم براي اولين بار از سال ۱۳۶۶ به همت "بنياد ميراث ايران" در نيويورك آغاز مي‌شود.
پس از آن هر هشت دفتر تصحیح خالقی، در سال ۸۶ توسط نشر "دايره‌المعارف بزرگ اسلامي" در تهران انتشار مي‌يابد.

علل و انگيزه‌هاي تصحيح شاهنامه، مراحل و چگونگي كار و نقد و نظرهاي متفاوت درباره آن، بهانه گفت‌وگوي ما با ابوالفضل خطيبي، شاهنامه‌پژوه و مصحح جلد هفتم تصحيح خالقي، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و نویسنده مقالات متعدد در زمينه شاهنامه‌پژوهي است.

آيا در حين پژوهش‌هایتان بر روي شاهنامه، هيچگاه به تصحيح آن فكر كرده بوديد؟
نه. اصلاً. این حسن نظر دکتر خالقی مطلق به بنده بود که مرا به همکاری دعوت کرد. او در نامه‌ای بی آنکه مرا بشناسد، فقط بر اساس نوشته هایم، پیشنهاد کرد که دفتر هفتم را تصحیح کنم و به درستی یادآور شد که برای تحقیقات جدی دربارۀ شاهنامه لازم است که با نسخه های آن آشنا شوم. دكتر خالقي به دليل آن كه كار تصحیح سخت و نفس‌گير بود و هراس داشت كه مبادا عمرش وفا نكند و این تصحیح ناتمام بماند، تصحيح جلد ششم را كه از اسكندر تا بهرام گور است به آقاي دکتر محمود اميد سالار و در سال ۱۳۸۰ جلد هفتم را كه از يزدگرد سوم (پسر بهرام گور) تا پايان هرمز (پسر انوشيروان) و حدود ۷۰۰۰ بيت است، به بنده سپرد.

كار دكتر اميد سالار حدود ۱۰ سال و كار من ۷ سال به طول انجاميد. البته كار ما هم در مجموع با نظارت دكتر خالقي پيش مي‌رفت و همكاري بسيار خوبي در اين زمينه داشتيم.

بهتر نیست صحبت‌مان را با بیت‌های الحاقی شاهنامه شروع کنیم؟
اجازه بدهید با نقل خاطره‌ای پاسخ دهم. يك شب مهمان زن و شوهر جواني از دوستان بودم و بحثي در مورد شاهنامه پيش آمد. آن خانم به من گفت: من هيچ وقت شاهنامه را نخوانده‌ام و ديگر هم نمي‌خوانم. دليل اين حرفش هم اين بود كه شاهنامه با اين بيت به زن‌ها توهين كرده: زن و اژدها هر دو در خاک به/ جهان پاک از این هر دو ناپاك به. كه البته من برايش استدلال‌هايي آوردم که خیر، این‌گونه نیست و فردوسی نسبت به بانوان توهینی نداشته است.

شايد همين موضوع سبب شد من آن مقاله «بيت‌هاي زن‌ستيزانه در شاهنامه» را بنويسم. در اين مقاله غالب ابياتي را كه به نوعي توهين به زن‌ها را تداعی می‌کرد، گردآوري كردم. نه به لحاظ اين كه بخواهم دفاعي كرده باشم،‌ به اين دليل كه واقعا بدانم سرنوشت اين بيت‌ها چگونه است. بعد به لحاظ نسخه‌شناسي و علم تصحيح متن ديدم كه غالب اين ابيات که سر زبان‌ها هم افتاده‌اند، سروده فردوسي نيست. مثلا همين بيتی كه برايتان خواندم، در هيچ كدام از ۱۶ نسخه مبناي تصحيح خالقي نبود. يا بيت ديگري مانند اين: «زنان را ستايي، سگان را ستاي/ كه يك سگ به از صد زن پارساي»، كه پس از بررسي ديدم كه در هيچ كدام از نسخه‌ها و حتي در چاپ‌هاي بي‌اعتبار شاهنامه هم نيست.

در اين مقاله تك تك اين گونه ابيات جمع‌آوري و تحليل شده و اینكه واقعا از چه زماني وارد شاهنامه شده‌اند و دريافتم كه غالب اين شعرها به كلي سروده فردوسي نيستند. در حالی که يك سري از بيت‌هاي شاهنامه هست كه ممكن است ضد زن باشند، ولی باید به این نکته توجه کرد که چه بسا این بیتها از زبان قهرمانان داستان مطرح مي‌شوند و در منبع شاعر بوده اند. مثلاً اگر قهرمان رمانی را که می خوانید زن ستیز باشد می توانید حکم دهید که نویسندۀ آن حکماً زن ستیز بوده است؟!

به هر حال يكي از معضلات شاهنامه شناسی در عصر حاضر همين مساله بيت‌هاي الحاقي است. در جلد اول شاهنامه خالقي، از آغاز تا پايان پادشاهي كيقباد، كه حدود يك هشتم شاهنامه را در بر مي‌گيرد، هزار بيت الحاقي وجود دارد. حالا شما حساب كنيد در كل شاهنامه صدها بیت الحاقي هست كه در چاپهای کم اعتبار شاهنامه و لغت‌نامه‌ها و فرهنگ هاي فارسي پراكنده‌اند.

‌منظور شما این است که می‌توان با جرات گفت همه بيت‌هاي الحاقي در شاهنامه خالقي حذف شده؟
تا اندازه‌ای. در حقيقت در اين تصحيح چيزي حذف نشده است. يك مصحح در تصحيح انتقادي متن، این بیتها را در حاشیه ثبت می کند و کار مهم خالقی مطلق هم این است که این بیتها و همه اختلاف نسخه ها را با دقت و با حوصلۀ مثال زدنی ثبت کرده است. دکتر خالقی نه تنها ناهمخوانی نسخه ها را آوره، بلکه برای اولین بار در تصحیح یک متن فارسی همخوانی نسخه ها را هم متذکر شده است. البته آن بيتي كه گفتم، در حاشيه چاپ خالقي هم نيست. يعني در هيچ كدام از نسخه‌های مبنای تصحیح او هم نبوده.

متاسفانه در تحقيقات موجود دربارۀ موضوعات مختلف شاهنامه پر است از بيت‌هاي الحاقي؛ و كساني كه درباره شاهنامه تحقيق مي‌كنند، طبعا ممكن است با استناد به این بیتهای الحاقی به نتایج نادرستی برسند. 

نتايج اين گونه اشتباهات در بحث محتوايي و نگاه تاريخي و فرهنگي نسبت به اين اثر، تا چه حد تاثيرگذار خواهد بود؟
‌قطعا اين تاثيرگذاري هست... در مورد زن که اين اتفاق افتاده. در حالي كه فردوسي نه تنها ضد زن نيست، بلكه در ميان ديگر شاعران و نويسندگان احترام بيشتري نسبت به زنان قايل است و این ابيات الحاقي‌ است که چهره شاعر ما را در برخی موارد مخدوش كرده...

‌دلايل انتخاب نسخه فلورانس به عنوان نسخه اساس چه بوده؟
در يكي از مقالاتم هم گفته‌ام كه نسخه فلورانس سرنوشت غمباري در ميان نسخه‌هاي ديگر شاهنامه داشته.

‌ بله و گفته بوديد مورد ظلم واقع شده...
بله، نخستین بار این نسخه را «پيه مونتسه»، ايران‌شناس ايتاليايي، قبل از انقلاب كشف كرد. پیش از مونتسه، اين نسخه را تفسير و ترجمه‌اي از قرآن می‌دانستند و هيچ كس به آن توجهي نمی‌کرده؛ ولي ایران‌شناس ایتالیایی متوجه شد كه این نسخه، دربرگیرنده نيمي از شاهنامه است و تاريخ آن به سال ۶۱۴ هجري مربوط است. این نسخه، تا آن زمان كهن‌ترين نسخه شاهنامه بود. پیش از آن قديمي‌ترين نسخه شاهنامه در موزه بريتانيا، در لندن نگهداری می‌شود و در تاریخ ۶۷۵ هجری کتابت شده است. اولين بار دكتر خالقي نسخه فلورانس را بررسي كرد و دو مقاله درباره آن نوشت و ويژگي‌ها و اشكالات اين نسخه را در آن‌ها مطرح كرد و بعد شروع كرد به تصحيح شاهنامه و اين نسخه (فلورانس) را اساس تصحيح قرار داد.

وقتي جلد اول اين تصحيح چاپ شد، گروهي جبهه‌گيري بسيار شديدي راه انداختند و به جاي آن كه به نقد چاپ خالقي بپردازند، به نسخه اساس او تاختند چه تاختنی!.

‌چه اشكالاتي را به اين نسخه وارد مي‌دانستند؟
عمده مخالفت‌ها ‌به آن دلیل بود كه نخستين بار دكتر خالقي این نسخه را اساس تصحيح قرار داد. حتي در همايشي (كه من در يكي از مقالاتم به آن اشاره كرده‌ام) دكتر «روشن» قسم خورد كه تاريخ نسخه فلورانس مخدوش است و به «پيه مونتسه» هم كه در همايش حضور داشت، اجازه صحبت داده نشد... دكتر محمد روشن، مهدي قريب و علي رواقي، همزمان سه مقاله در رد نسخه فلورانس نوشتند. در حالی که استاد ایرج افشار که بزرگ‌ترین نسخه‌شناس کشور است و آیدین آغداشلو که متخصص درجۀ یک هنر دورۀ اسلامی است هم تاریخ نسخه را اصیل تشخیص دادند و هم اصالت نسخه را به لحاظ تذهیب و خط.

البته من نمي‌خواهم بگويم كه در همه مقاله‌ها، ايرادهاي مطرح شده، ناحق بوده؛ ولي آنها به اين مساله توجه نكردند كه هر نسخه شاهنامه معايب و محاسني دارد و در سراسر سه مقاله‌شان، حتي يك حسن نسخه فلورانس هم گفته نشده و فقط نقص‌ها را برجسته و بزرگ كرده‌اند.

اين اعتراض‌ها فقط به اين دليل بوده كه نسخه فلورانس مبناي تصحيح دكتر خالقي بوده؟
‌هرچه بيش‌تر مي‌گذرد، به اين جريان بيش‌تر فكر مي‌كنم و تصورم اين است كه چون هر سه معترض به اين نسخه، شاهنامه‌شناس بوده‌اند، حسادت‌هايي نسبت به دكتر خالقي داشتند. حسادت به اين كه يك نفر به غير از خودشان دارد تصحيح را بر اساس جديدترين نسخه انجام مي‌دهد.

در مقابل اين موضع‌گيري‌ها چه واكنش‌هايي صورت گرفت و شما چه كرديد؟
‌دكتر خالقي اعتنايي نكرد و تصحيح را بر همان مبنا پيش برد. من هم مقاله‌اي نوشتم با عنوان کهنترین نسخۀ خطی شاهنامه در مجلۀ نشر دانش و در آن بسياري از مسايل را روشن کردم و نشان دادم که غرض ورزیها و ارزیابیهای غیر علمی سبب شد تا این میراث ارزشمند نیاکان ما در اذهان مخدوش جلوه کند. این مقاله در جشنواره حامیان نسخ خطي برنده جايزه هم شد.

با چه استدلال‌هايي به تصحيح خالقی اعتراض مي‌كنند؟ ضمن آن كه قبل از آن بايد درباره خود تصحيح بيش‌تر بدانيم...
هر هشت جلد اين تصحيح كه به تصحيح دكتر خالقي مطلق معروف است، در ايران به طور كامل به چاپ رسيده است. پيش از چاپ خالقي ما دو چاپ معروف مسكو و ژول مول را داریم. البته چاپ‌هاي ديگری مثل چاپ دكتر دبيرسياقي و بمبئي هم داريم كه اهميت دو چاپ اول را ندارند...

حدود ۱۵۰ سال پيش اولين بار ژول مول فرانسوي در مقدمه چاپ خود نوشت كه من براساس ۳۰ نسخه، اين شاهنامه را تصحيح كرده‌ام؛‌ ولي از آنجا که این چاپ نسخه بدل ندارد، نمی تواند یک تصحیح علمی و انتقادی محسوب شود. البته ژول مول در زمان خودش كار خيلي بزرگي انجام داد. ولي شاهنامه ژول مول امروز نمي‌تواند در تحقیقات جدی شاهنامه‌شناسی مورد استفاده قرار بگيرد، چون فاقد نسخه بدل است.

ديگر اين كه چون ژول مول به ما نسخه بدل نداده، نمي‌توانيم بگوييم كه حتما از ۳۰ نسخه استفاده كرده است. اين در حالي است كه نود درصد متن ژول مول فقط با نسخه محفوظ در کتابخانۀ ملي پاريس که در ۸۴۴ هجری کتابت شده است همخواني دارد...

و اما در ميانه‌هاي قرن بيستم در شوروي، تصحيح ديگري از شاهنامه درآمد كه باز هم در زمانه خودش بسيار اهميت داشت و اولين بار با شيوه انتقادي ارايه مي‌شد.

این تصحیح داراي نسخه بدل بود و همين، ويژگي مهم چاپ مسكو به شمار مي‌رفت. در واقع انتشار چاپ مسکو بعد از ژول مول قدمی رو به جلو محسوب مي‌شد؛ و البته اشكالاتي هم بر آن وارد بود.

يكي از اشكالات چاپ مسكو این است كه در آن، نسخه‌هاي شاهنامه به درستي ارزيابي نشده بود. براي اين تصحيح چهار نسخه در نظر گرفته‌اند كه سه نسخه از آن در لنينگراد و شوروي سابق وجود داشت؛ یعنی اين سه نسخه به دليل آن كه در شوروي موجود بوده، بررسي شده‌اند و اساس تصحیح قرار گرفته‌اند؛ نه اين كه بهترین بوده باشند.

البته ويژگي مثبت شاهنامه چاپ مسکو، اين است كه اولين بار مهم‌ترين نسخه كامل شاهنامه موجود در موزه بريتانيا، مورخ سال ۶۷۵ را اساس كار تصحیح قرار گرفت.

ولي همزمان نسخه‌هاي معتبرتر و قديمي‌تري در قاهره و استانبول و... داشتيم. نکتۀ دیگری که در مورد این چاپ حائز اهمیت است این است که براي مصحح چاپ مسكو، نسخه اساس یعنی لندن ۶۷۵ هجری تقدس داشته؛ يعني آن‌ها بدون كمترين بررسي، غالب مواردي را كه در نسخه اساس (نسخه لندن) بوده، در متن آورده‌اند. شاید بتوان گفت چاپ مسکو به نوعی رونویسی این نسخه محسوب می‌شود.

و دليل اين كارشان؟
‌استناد همه جانبه به قدیمی‌ترین نسخه مکتبی است در فن تصحیح متن، اما نکتۀ مهم اینجاست که ما از شاهنامه نسخۀ قدیمی در دست نداریم. پس نمی‌توانیم بی چون و چرا به همۀ ضبط‌های یک نسخه ولو قدیمی‌تر اعتماد کنیم. کما اینکه پس از کشف نسخۀ کهن‌تر فلورانس مشخص شد که بسیاری از ضبط‌های نسخۀ لندن ۶۷۵ و چاپ مسکو که بر آن اساس تصحیح شده بود، نادرست بوده است. ولی دکتر خالقی با آگاهی از این مسئله هیچگاه کورکورانه از نسخۀ فلورانس پیروی نکرد و در گزینش ضبطها روش تحقیقی را به کار بست. در واقع تصحیح او انتقادی- تحقیقی محسوب می شود. از طرف دیگر، چون زبان فارسي زبان مادري مصححان روسي نبوده، در موارد حساسي كه بايد واژه و متن را بشناسند، دقيق عمل نکرده‌اند. مساله ديگر گریبانگیر چاپ مسکو، آن است که مصححان در روند تصحیح، خيلي مكانيكي عمل كردند.

امروز وقتي چاپ ژول مول را با مسكو مقايسه مي‌كنيم، مي‌بينيم يك سري بيت‌هايي كه در چاپ ژول مول هست، در چاپ مسكو نيست و بالعكس بیت‌هایی هم هست که در چاپ ژول مول نیست ولی در چاپ مسکو هست. تا پيش از چاپ خالقي، هر محققي در كارش ناچار بود از هر دو چاپ استفاده ‌كند و اتفاقاً در بسياري موارد بيت‌هايي كه در يكي از اين دو چاپ نيست، اصلي است.

در واقع نسخه لندن (۶۷۵) در دسترس ژول مول نبوده و به‌عکس، نسخه‌اي كه او در دست داشته، یعنی نسخه مورخ ۸۴۴ محفوظ در کتابخانه ملی پاریس، در دسترس محققان روسي و مصححان شاهنامه مسکو نبوده است. ولی وقتي خالقي كار را شروع كرد، معايب تصحيح‌هاي گذشته را مي‌دانست و تلاش کرد متن درخور اعتمادي ارايه دهد.

به اين ترتيب غالب قریب به اتفاق نسخه‌هاي مبناي كار دانشمندان روسي و نسخه‌هاي مبناي تصحيح‌هاي ديگر را بررسي كرد. همچنین، کهنترین نسخه شاهنامه یعنی نسخه فلورانس را اساس تصحیح خود قرار داد كه هيچ یک از مصححان ديگر استفاده نكرده بودند. در واقع خالقی از میان حدود ۱۰۰۰ نسخه که در فهرستهای نسخه های خطی کتابخانه های مختلف جهان درج شده بود ۵۰ نسخه را برگزید وبه رغم مشکلات عدیده همه آنها را تهیه کرد و در نهایت از میان آنها ۱۶ نسخه از کهنترین و معتبرترین نسخه های شاهنامه را اساس تصحیح خود قرار داد. تا آنجا که می توان گفت برخی از این نسخه های مهم تا پیش از او و نیز پس از او هیچگاه مورد استفاده هیچ مصححی قرار نگرفته است. به ویژه آنکه برای اولین بار خالقی همه نسخه بدلها را در پانوشت درج کرده و راه را برای هرگونه تحقیقی در زمینه نسخه های شاهنامه باز گذاشته است. وقتي از اين منظر به چاپ خالقي نگاه كنيم، مي‌بينيم كه تمام محاسن چاپ‌هاي گذشته را دارد و از همه معايب آن‌ها عاري است.

ويژگي دوم تصحيح خالقي كه اهميت بسیار دارد، اين است كه در نسخه فلورانس بسياري از بيت‌هايي كه در گذشته به نام فردوسي ضبط شده‌اند، وجود ندارد. من در مقاله‌اي با مثال‌هایی نشان داده‌ام كه نسخه فلورانس ضبطهایي دارد كه در هيچ كدام از نسخه‌هايي كه از شاهنامه باقي مانده، به چشم نمی‌خورد. متاسفانه كساني كه غرض‌ورزي مي‌كنند، اين‌ها را ناديده مي‌گيرند و تا به حال اصلا مطرح نكرده‌ یا اگر مطرح کرده اند، بدون ارائۀ دلایل کافی آنهارا گویش کاتب نسخۀ فلورانس پنداشته‌اند. مثلاً دکتر رواقی نوشته است ضبطهای دشخوار به جای دشوار و زمی به جای زمین در نسخۀ فلورانس گویشی است، حال آنکه این ضبط‌ها را هم برخی نسخه‌های دیگر شاهنامه تأیید می‌کنند و هم مهمترین متون معاصر فردوسی.

در شانزده نسخه ديگر چطور؟ مثلا همين ابيات در شانزده نسخه ديگر چه وضعيتي دارند؟
موردي بايد برخورد كنيم. يك سري بيت‌ها در هيچ كدام از اين نسخه‌ها نيست، يا ممكن است برخي از اين بيت‌ها در دو نسخه باشد. ولي در واقع دانش نسخه‌شناسي امروز مي‌گويد از ۱۶ نسخه، اگر بیتی در دو سه نسخه باشد و در نسخه اساس نباشد، نمي‌تواند سروده فردوسي باشد.

اما ويژگي سوم شاهنامه خالقی كه واقعا مهم است و اولين بار دكتر خالقي آن را تشخیص داد و در جریان تصحیح به کار برد، مبنا قراردادن اين اصل است كه: ضبط دشوارتر، برتر است. اين روش رهاورد مغرب زمين است و اولين بار متون كهن غربی بر اين اساس تصحيح شدند.

قديمي‌ترين نسخه‌اي كه ما داريم، دويست سال بعد از فردوسي کتابت شده است. يعني اگر ما نسخه‌اي را از قرون پنجم یا ششم داشتيم، شايد بسياري از مشكلاتمان حل مي‌شد؛ ولي ما به فاصله بیش از ۲۰۰ سال پس از فردوسی نسخه‌ای نداريم و طبيعي است كه در اثر كتابت‌هاي متوالي، بسياري از واژه‌ها و ساخت‌هاي نحوي قدیم در نسخه‌های کتابت‌شده در سده‌هاي بعد متروك مي‌شود.

مثلا يك واژه در زمان فردوسي رواج داشته، ولي ما آن را در قرن ششم نمي‌بينيم كه اين مساله شامل تركيبات نحوي خاص هم مي‌شود.

كاتبي كه در قرن هفتم دارد شاهنامه را كتابت مي‌كند، اگر واژه‌اي از زبان بيرون رفته و متروك شده باشد، واژه ديگري را جايگزين آن مي‌كند. به همين دليل است كه هيچ كدام از نسخه‌هاي شاهنامه حتي در يك بيت نیز با هم اتفاق نظر ندارند و اين به دليل تغييرات عديده‌اي است كه در طول تاريخ اتفاق افتاده...

در هر حال اين اصل تصحيح مي‌گويد ضبطي درست‌تر است كه امروزه براي ما دشوارتر باشد. به اين دليل كه به اصل سروده فردوسي نزديك‌تر است.

در حال حاضر هم چاپ خالقي نسبت به چاپ ژول مول و مسكو دشوارتر است و فهم آن نيز شايد گاهي اوقات سخت‌تر باشد. همه اين تلاش‌ها به اين دليل است كه ما به اصل سروده شاعر نزديك شويم، نه اين كه شاهنامه را طوري تصحيح كنيم كه امروزه آسان فهم‌تر باشد... 

همراه با رعايت تركيبات نحوي، زباني و...
بله و اين كه محصول قرن چهارم است، نه ششم... ما در گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در حال تاليف فرهنگ جامعي براي لغات فارسي هستيم و يكي از محققان ما که درباره تعريف واژه "آسيب"، به بيت‌هاي شاهنامه در لغت‌نامه دهخدا، لغتنامه فارسي و فرهنگ بزرگ سخن، مراجعه كرده بود، گفت شش بيت در شاهنامه داريم كه در آن واژه آسيب به‌كار رفته است. ما وقتي به چاپ خالقي مراجعه كرديم، ديدیم كه هيچ كدام از اين شش بيت در ۱۶ نسخه نيست. همچنین بر اساس پیکرۀ رایانه‌ای تهیه شده در فرهنگستان متوجه شدیم که اين واژه در متون کهن زبان فارسی در مقایسه با قرون بعدی کمتر استفاده شده و در برخی متون قدیمی اصلاً استفاده نشده است. در شاهنامه خالقی فقط در سه بیت واژه آسیب آن هم در ترکیب به کار رفته است. شما در نظر بگيريد تصحيح شاهنامه براي كسي كه روي واژه‌ها و لغات تحقيق مي‌كند، چقدر اهميت دارد....

با اين وصف ما با يك نسخه پاكسازي شده روبه‌رو هستيم...
نسبتا. البته خود خالقي اين ادعا را نكرده است که متن او متن نهایی شاهنامه است...

فكر مي‌كنيد تصحيح خالقي چند درصد به نسخه اصلي شاهنامه نزديك است؟
من گمان مي‌كنم ما ۸۰ تا ۹۰ درصد به متن اصلي نزديك شده‌ايم و دست كم مي‌توانيم بگوييم نسبت به تصحيح‌هاي قبلي شاهنامه قدم‌هاي بسيار محكمي برداشته شده... 

شاهنامه مشكلات عديده‌اي دارد. ما برخي اوقات اصلا با بيت‌هاي الحاقي سر و كار نداريم؛ بلکه با داستان‌هاي الحاقي سر و كار داريم. يعني يك كاتبي آمده ۵، ۶ صفحه، شامل صدها بيت را به شاهنامه اضافه كرده.

دكتر خالقي در غالب موارد اين بيت‌ها را كنار نگذاشته بلکه در پانوشت آورده است و در تك تك موارد، چه در يادداشت‌هاي شاهنامه و چه در مقالات جداگانه، نشان داده كه اين بيت يا داستان چرا الحاقی است.

پس در نسخه بدل‌ها به توضيح اين موارد پرداخته نشده؟
‌متن وقتي تصحيح مي‌شود، در حاشيه به جز درج نسخه بدل ديگر جای بحث‌هاي مفصل نيست. آنجا فقط مصحح نسخه بدل‌ها را ارايه مي‌كند و جداگانه با نگارش مقالات یا شرحهایی دلايل انتخاب ضبطهای نسخه‌ها يا ابيات را توضيح مي‌دهد. تعدادي از اين يادداشت‌ها در آمريكا چاپ شده و بقيه آن‌ها هم زير چاپ است.

پس براي هر دفتر شرح جداگانه‌اي چاپ مي‌شود؟
بله، همراه جلدها، يادداشت‌هاي شاهنامه به صورت مستقل چاپ شده. تا به حال شرح بيت‌هاي جلدهای یکم تا پنجم در آمريكا منتشر شده و جلدهاي ديگر هم زير چاپ است. اين يادداشت‌ها در ايران همراه چاپ دوم شاهنامه منتشر می شود. 

آيا در جريان تصحيح خالقي تغييرات عمده‌اي در روند برخي داستان‌هاي شاهنامه اتفاق افتاد؟ يعني مواردي بوده كه با شناختي كه ما امروزه از يك داستان شاهنامه داريم، متفاوت باشد؟
در حد زير و رو شدن داستان موردی را اکنون به یاد ندارم. ولي كافي است شما از شاهنامه خالقي داستان رستم و سهراب را با چاپ‌هاي ديگر مثل ژول مول مقايسه كنيد؛ آن وقت خواهيد ديد كه چقدر در آن چاپ‌ها بيت‌هاي الحاقي وجود دارد.

فكر مي‌كنيد بيت‌هاي الحاقي چقدر در تفكر يا عملكرد قهرمانان داستان نسبت به نسخه اصلي تفاوت ايجاد كرده؟ منظورم نتيجه‌گيري‌هايي است كه ممكن است بر كيفيت تمدن يا فرهنگ ما تاثيرگذار باشد.
بله، كاملا. به جز بیتهای زن ستیزانه‌ای که مطرح شد در همین داستان رستم و سهراب که معروف خاص و عام است همه بیتهای مربوط به اسب گزینی سهراب که شبیه اسب گزینی رستم است الحاقی است و آن بخش از داستان هم که بنا بر آن نیمه شب موبدی را فرامی خوانند تا تهمینه را به عقد شرعی رستم درآورند الحاقی است یا کل بخش آگاهی یافتن مادر سهراب از مرگ سهراب هم الحاقی است. در دیباچه شاهنامه ستایش خلفای راشدین از فردوسی نیست . مثالی دیگر: وقتي «نوشزاد» پسر مسيحي انوشيروان شورش مي‌كند و از رومیان و مخالفان انوشيروان كمك مي‌گيرد، اعلام مي‌كند كه پدر من مرده و در حقيقت قصد دارد تاج و تخت را بگيرد. در چاپ ژول مول بيتي هست كه گفته شده مادر مسيحي نوشزاد، با استفاده از گنج پادشاهي، از او حمايت مالي كرده و اين نکته در كتاب‌هاي مختلف آمده. طبيعي است وقتي در مورد تاريخ انوشيروان و شورش نوشزاد بحث مي‌شود، اين مساله هم مطرح است؛ ولي در جلد هفتم كه خود من تصحيح كرده‌ام، این بیت الحاقی تشخیص داده شده است و از اين موارد فراوان داريم.

در مقاله‌اي كه با عنوان «بيت‌هاي عرب‌ستيزانه در شاهنامه» نوشتم، تمام بيت‌هايي كه مي‌گويند ضد عربي است را جمع و بررسي كرده‌ام و از بيتي معروف كه ايراني‌ها خيلي دوست دارند و ورد زبانشان است، یاد کرده‌ام:
ز شير شتر خوردن و سوسمار/ عرب را به جايي رسيده است كار/
كه تخت كياني كند آرزو/ تفو بر تو اي چرخ گردان تفو!

اين بيت الحاقي است... فردوسي واقعا بيزار بوده كه بيايد قوم ديگري را تحقير كند. امروزه برخی که فكر مي‌كنند فردوسي ملي‌گرايي افراطي بوده، كاملا در اشتباهند. درست است كه فردوسي بسيار ايراند‌وست بوده و اصلا هدفش، احياي هویت ایرانی و زبان فارسي بوده است؛ ولي علاقه او به هويت ملي به اين شكل نيست كه بخواهد قوم‌ها و ملت‌هاي ديگر را تحقير كند... . اين ابيات را شعوبي‌هاي بعد از فردوسي به شاهنامه اضافه كردند.

هویت ملی در شاهنامه فردوسی مبتنی بر بنیادهای غنی و ارزشمند فرهنگی است که ویژه ایران است و در طول تاریخ تأثیر به سزایی بر ارتقای فرهنگ جهانی داشته است. فردوسي با چنین پشتوانه فرهنگی چه نیازی داشته است که هویت ملی ایرانی را در تحقیر قومها و ملت‌های دیگر جستجو کند؟! 

مي‌توانيم بگوييم كه فردوسي داراي هيچ نوع نگراش جزمي نبوده... چه ملي و چه مذهبي؟
‌بله، فردوسي شيعۀ معتدلي بوده و جزم‌انديش نبوده است.

فكر مي‌كنيد تصحيح خالقي از اين پس در روند فردوسي‌شناسي، شاهنامه‌پژوهي و تفاسير شاهنامه، چه تاثيرات تازه‌تري خواهد گذاشت؟
چه در داخل و چه درخارج، اجماع مثبتي درباره تصحيح شاهنامه خالقی وجود دارد. دكتر سعید حميديان که از ادبای بزرگ روزگار ماست درباره آن گفته است: من به اين تصحيح و كار بزرگ نظر مثبتي دارم و معتبرترين چاپ شاهنامه را چاپ خالقي مي‌دانم و بعيد مي‌دانم كه كاري روي دست اين متن بيايد.

وی اضافه کرده است که: با انتشار شاهنامه خالقي مطلق، چاپ خود را (که همان ویرایش چاپ مسکو است )كنار مي‌گذارم و اين تصحيح را اختیار مي‌كنم. دكتر امين رياحي، دکتر علی اشرف صادقی ،استاد ایرج افشار و... و عده زيادي از غربي‌ها، اين تصحيح را تاييد كرده‌اند.

و منتقدان تا به حال چه اشكالاتي را به این تصحيح وارد دانسته‌اند؟
مرحوم شهبازي كه يكي از بزرگ‌ترين ايران‌شناسان ماست و چند سال پيش در گذشت، بعد از چاپ جلد سوم، نقدي بر شاهنامه خالقي نوشت كه من چند بار در مقالاتم به آن نقد استناد كرده‌ام.

اين نقد، نمونه عالي يك نقد واقع‌بينانه بود. او تصحيح خالقي را با اين نسخه‌ها و روش تصحيح، بهترين تصحيح موجود دانست و بعد هم به ارايه ايرادهايش از اين تصحيح پرداخت.

ايشان براساس نسخه بدل‌هاي دكتر خالقي، تغييراتی در نام‌ها داد و اين هم يكي از وجوه ممتاز نسخه خالقي است كه تمام نسخه‌بدل‌ها را در اختيار محققان قرار داده است.

دكتر خالقي هم به اين موارد پاسخ داد و برخی از انتقادها را پذيرفت و گفت كه در چاپ‌هاي بعدي اصلاح مي‌كند. نقد لازم است، ولي به شرط آن كه دور از غرض‌ورزي باشد و به قصد تخریب نوشته نشده باشد.

مساله اين است كه غرض‌ورزان بدون عرضۀ مدارک و شواهد قانع‌کننده، نسخۀ اساس این تصحيح، یعنی نسخۀ فلورانس را زير سوال بردند كه هيچ پاسخي هم براي آن وجود ندارد. به این نکتۀ جالب توجه بفرمایید: آقای مهدی قریب در مصاحبه با خبرگزاری فارس دربارۀ تعداد زیاد نسخه‌های مبنای تصحیح خالقی مطلق گفت: خالقی شانتاژ می کند. همین آقا تا کنون سه بار شاهنامه را به اصطلاح تصحیح کرده و سه ناشر مختلف سه تصحیح مختلف از ایشان را چاپ کرده اند. یکی نیست بپرسد آقای عزیز اولاً خودت کدام تصحیح را قبول داری؟ دوم اینکه هیچ یک از این چاپها اصلاً نسخه بدل ندارد. نمی دانم چه بگویم! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! شما به همانجا مراجعه کنید غیر از اشان همۀ استادان دیگر این تصحیح را ستودند و کار ارزشمند خالقی را تأیید کردند.

تصحيح خالقی مطلق از شاهنامه، بيش از زماني كه خود فردوسي براي سرودن شاهنامه صرف كرده، طول كشيده و نيم قرن زمان برده. همه مي‌دانند كه با يك گردش قلم نبايد ارزش نيم قرن زحمت را آن هم به ناحق به باد داد.

از ويژگي‌هاي ديگر تصحيح خالقي اگر چيزي از قلم افتاده بفرمایید.
استفاده از چند منبع ديگر، شايد از موارد گفته نشده باشد: يكي، استفاده از ترجمه عربي شاهنامه (ترجمه بنداری اصفهاني) مربوط به قرن هفتم و ديگری، استفاده از منابع جنبي مانند منابع فارسی و عربی دوره اسلامی که اخبار خود را مانند شاهنامه با واسطه یا بدون واسطه از «خداينامه» گرفته اند.

شاهنامه خالقي به دليل تمام اين ويژگي‌ها مي‌تواند الگويي ارزشمند براي تصحيح ساير متون فارسی نیز باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها