چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۵
«بادبادک‌باز»؛ ادبیات مهاجرت یا صلح جمعی پشتون و هزاره؟

مازندران-در نشست نقد رمان بادبادک‌باز از کنار هم قرار گرفتن قوم پشتون و هزاره به عنوان شخصیت‌های اصلی داستان به عنوان صلح جمعی این اقوام نام برده شد اگرچه ادبیات مهاجرت می‌تواند از محورهای اصلی خالد حسینی باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ساری، نویسنده مازندرانی شامگاه چهارشنبه در نشست بررسی رمان بادبادک‌باز در موسسه فرهنگی هفت‌اورنگ گفت: افغانستانی‌ها در سال‌های اخیر موفقیت‌های خوبی داشتند و این دستاوردها در شعر بیشتر از داستان است.


میثم متاجی گفت: اثرات داستان و شعر ایرانی بر ادبیات افغانستانی دیده می‌شود.


وی با بیان اینکه بادبادک‌باز به مثابه رمان است و ویژگی‌ها و جهان رمان را دارد، افزود: از وجوه رمان پرداختن به وجوه تاریخی، اجتماعی و سیاسی است، در رمان با صداهایی مواجه هستیم و تبادل صدا رخ می‌دهد و همین باعث وجه تمایز رمان با شعر است.

این نویسنده با اشاره به اینکه اگرچه صدها عنوان در قالب رمان منتشر می‌شود، گفت: آثار عباس معروفی و بخشی از آثار قبلی محمود دولت‌آبادی را جزو آخرین بازمانده‌های شاخص رمان می‌توان دانست.

متاجی تصریح کرد: رمان دارای تعدد شخصیت، صحنه و حوادث است که آن را از داستان بلند تفکیک می‌کند و در رمان بادبادک‌باز ورود روس‌ها و طالبان و به اثرات، تاریخی، اجتماعی و سیاسی می‌پردازد.


وی با بیان اینکه ملت افغانستان برای ایرانیان غریبه نیستند و نسل ما و بعد از ما با آنها آشنا هستند، ادامه داد: ادبیات محصول رنج آدمی است و برای ملت افغانستان بحث تغییر سیاسی و فشارها و پدیده‌ای مانند طالبان باعث شده پررنگ‌ترین وجه ادبیات این مردم، ادبیات مهاجرت باشد.

اتصال فرهنگی ایران و افغانستان در بادبادک‌باز خالد حسینی

این شاعر با اشاره به اینکه اتصال فرهنگی بین مردم این و افغانستان وجود دارد اگرچه امروز بیان آنها متفاوت است، خاطرنشان کرد: بخشی از تصور مردم از افغانستانی‌ها متاثر از رسانه است، می‌توان در کنار ادبیات به مسئله فرهنگ و اجتماع پرداخت و شهروندان در این زمینه کنکاش کنند تا ادبیات پلی باشد به سمت اینکه انسان‌ها با هم بیشتر دوست باشند.

متاجی با بیان اینکه از وجوه کتاب پرداختن به قوم پشتون و هزاره است، اظهار کرد: افغانستان مانند ایران قوم‌های مختلفی دارد و کنار هم نشاندن قوم پشتون و هزاره در کتاب خالد حسینی پیامی را از طریق ادبیات می‌رساند که می‌توان دوست بود اگرچه قدرت در دست کسی قرار دارد که پشتون بوده و خدمتکار این خانه از قوم هزاره است.

«بادبادک‌باز»؛ ادبیات مهاجرت یا صلح جمعی پشتون و هزاره؟


وی با اشاره به نجات دادن پسر حسن که از قوم هزاره هستند توسط امیر که از قوم پشتون است پیام جالبی به همراه دارد، افزود: جدای از ساختار و بافت اجتماعی افغانستان همین مسئله است که می‌تواند دلیلی بر علاقه مردم افغانستان به این کتاب باشد.

متاجی با بیان اینکه راوی اصلی کتاب پشتون است که نوعی خود انتقادی دارد، خاطرنشان کرد: استقبال از کتاب به دلیل مسئله افغانستان حد میانه آن در پرداختن به قوم پشتون و هزاره است و نویسنده صلح جمعی را در نظر دارد، اگرچه کتاب در افغانستان منتشر نشده اما اغلب دوستان اهل کتاب و نویسنده افغانستانی ما، این کتار را خوانده‌اند و به خالد حسینی به عنوان یکی از مفاخر ادبیات نگاه می‌کنند.


بادبادک‌باز را باید مخاطب افغانستانی ترجمه می‌کرد

پژوهشگر اهل افغانستان حاضر در این نشست درباره استفاده از واژه افغان یا افغانستان، گفت: این نکته در افغانستان مطرح است که کدام واژه باید به کار برده شود که البته ریشه آن به اختلافات قومی برمی‌گردد.

شعیب حمید زی با اشاره به اینکه افغان به قوم پشتون گفته می‌شود و بقیه اقوام «یای» نسبیت را به کار برده و برای خود نام افغانستانی را برگزیده‌اند، اظهار کرد: افراد خودآگاه یا ناخودآگاه این مسئله را غرض‌ورزانه بیان می‌کنند و اگرچه برای بیشتر مردم مهم نیست اما در نهایت واژه افغانستانی درست است.

وی با بیان اینکه برای من و مردم اهل کتاب افغانستان جالب است که چنین نشست‌هایی در ایران برگزار می‌شود، افزود: بادبادک زمانی در ایران به فارسی ترجمه شد که در دیگر کشورها ترجمه و شناخته شده بود، اهالی شعر افغانستان معتقدند چقدر خوب می‌شد اگر یک بخش از کتاب طلا در مس رضا براهنی درباره شعر افغانستان بود.


حمید زی گفت: در مواجهه با آثار ادبی افغانستان ۲ نگاه وجود دارد گاهی این نگاه اثر برادرانه و دلسوزی است که بیشتر از اینکه بر فرم کار بحث شود به سمت دلسوزی می‌رود در حالی که نیازمند هستیم نگاه نقادانه مخاطب ایرانی را داشته باشیم.
 

«بادبادک‌باز»؛ ادبیات مهاجرت یا صلح جمعی پشتون و هزاره؟

وی با اشاره به فاصله جغرافیایی ایران و افغانستان، تصریح کرد: اگر صبح زود اگر از مشهد حرکت کنم چند ساعت بعد در هرات هستم اما شناخت مخاطب از شهروند افغانستانی در حدی که باید باشد نیست، هنوز با سوالات بدیهی مواجه هستم در حالی که فاصله جغرافیایی تا این اندازه کوتاه چرا باید چنین سوالاتی مطرح شود.


این دانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی با بیان اینکه خوشحال می‌شوم که نگاه جدیدتری به آثار ادبی و فرهنگی به وجود آید، ادامه داد: درباره بادبادک‌باز معتقدم اگر مخاطب افغانستانی کتاب را ترجمه می‌کرد زیست کتاب درونی‌تر می‌شد.


حمید زی اظهار کرد: اندوه در صورتی که به شکل انتقادی بیان شود آنچنان در بادبادک‌باز می‌بینیم پسندیده است و اگر نوع مواجهه با افغانستان غیر از این باشد جای تعجب دارد.

ایران و افغانستان، یک سرزمین


یک استاد تاریخ در این نشست اظهار کرد: در کتاب‌های تاریخی می‌خواندیم افغانستانی‌ها به ایران‌ها حمله کردند در حالی که این عبارت نادرست است چون افغانستان بخشی از ایران بود و به ایران حمله نکردند.


علی‌اکبر عنایتی با اشاره به تصحیح این موضوع در کتاب‌های درسی، افزود: افغان‌ها بخشی از اتباع ایرانی در حکومت صفویه بودند و به ایران حمله نکردند اما در تاریخ‌نگاری عصر پهلوی چنین نگاهی به افغان‌ها و شورش آنها داشتند که آن را حمله ثبت کردند.

وی با بیان اینکه پشتون اقوامی هستند که مقارن تاسیس صفویه از آسیای مرکزی به افغانستان آمدند، گفت: در روزگار صفویه و پس از آنکه افغان‌ها در این نواحی مستقر شده بودند افغانستان ۲ پاره بود یکی تابیت ایران و پاره دیگر تابعیت هندوستان را داشته است.


این نویسنده با اشاره به اینکه ناحیه کابل و شرقی افغانستان تحت نفود گورکانیان هند و قندهار و هرات بخشی از ایران بود، تصریح کرد: هرات همواره بخشی از ایران بوده چون مرکز خراسان بزرگ بوده است و خراسان بزرگ چهار کرسی و مرکز داشته که نیشابور در ایران، مرو در ترکمنستان و بلخ و هرات در افغانستان جای گرفته‌اند.

«بادبادک‌باز»؛ ادبیات مهاجرت یا صلح جمعی پشتون و هزاره؟


عنایتی ادامه داد: آنچه باعث شده افغانستان امروزی شکل گیرد حوادث ۱۱۶۰ هجری قمری و کشته شدن نادر شاه به دست سرداران او و شورش در خاندان نادر است و در آن واقعه احمد خان درانی که خود را احمد شاه نامید در افغانستان قرار گرفت و بعدها که انگلیسی‌ها وارد منطقه شدند کشوری حائل میان روسیه و ایران می‌خواستند.

وی گفت: از زمان فتحعلی شاه، محمد شاه و بعد ناصرالدین شاه مسئله هرات را برای ما ایجاد کردند که باعث جدایی هرات از ایران شد، ایرانی‌ها هیچ‌گاه نمی‌توانند این سرزمین را خارج از ایران‌شهر ببینند، ایران‌شهر مفهوم جعرافیایی است که در دوره ساسانی به وجود آمد و مفهوم فرهنگی و اجتماعی در آن نهفته است و ما و افغانستان همسایه نیستیم بلکه سرزمین به شمار می‌آییم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها