سه‌شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۳:۴۵
شخصيت‌هاي داستاني «شپارد» نمايندگاني از ناهماهنگي جامعه آمريكا

رسول آباديان در نشست نقد كتاب «خواب خوب بهشت» گفت: اغلب شخصيت‌هاي داستان‌هاي «شپارد» نشانگر اوضاع روحي و رواني و ناهماهنگي‌هاي جامعه آمريكايي‌اند. احسان عباسلو نيز كثرت در عين وحدت و دور بودن انسان‌ها از يكديگر را از مضامين اصلي آثار اين نويسنده آمريكايي دانست./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، رسول آباديان در نشست نقد كتاب «خواب خوب بهشت» نوشته «سم شپارد» و با ترجمه امير‌مهدي حقيقت، كه عصر ديروز (دوشنبه 15 شهريور) با حضور احسان عباسلو در سراي اهل قلم برپا شد، گفت: نقش شپارد را در اعتلاي فيلم‌نامه‌نويسي نمي‌توان ناديده گرفت. او بيشتر به عنوان يك چهره سينمايي در غرب مطرح است و فيلمنامه معروف او را براي فيلم «پاريس تگزاس» به كارگرداني «ويم وندرس» نمي‌توان از ياد برد. 

وي افزود: ما نمي‌توانيم اين نويسنده را به عنوان يك سينمايي كه دستي هم در ادبيات برده، محكوم كنيم، همانطور كه در مورد برخي چهره‌هاي هنري اين قضاوت‌ها وجود دارد. شپارد، رويكردي موشكافانه به حوزه داستان دارد و به جامعه آمريكايي نگاهي دردمندانه دوخته است كه هر چه زمان مي‌گذرد بيشتر به خشونت روي مي‌آورد.
 
اين داستان‌نويس خاطرنشان كرد: شپارد سعي مي‌كند به گنجينه‌هاي ادبيات داستاني نيز نظر داشته باشد، به همين دليل ذهنيت بسياري از نويسندگان قرن بيستم آمريكايي را كه افسارگسيختگي جامعه آمريكا را نقد مي‌كنند، دنبال كرده كه از ميان آنان مي‌توان چارلز بوكفسكي را نام برد. 

در ادامه اين جلسه، عباسلو، با بيان برخي ويژگي‌هاي مضموني و تكنيكي آثار شپارد توضيح داد: كثرت در عين وحدت و دور بودن انسان‌ها از يكديگر، مضمون اصلي آثار «شپارد»اند. زبان داستاني او در فرم و بيان، ساده و روشن است و در عين اين سادگي فلسفه‌اي را طرح مي‌كند. دنيايي از تضاد را در دل متن او مي‌بينيم، در حالي كه اغلب داستان‌هاي اين نويسنده با يك جمله فلسفي، اما ساده آغاز شده‌اند.

اين منتقد اضافه كرد: در داستان‌هاي اين كتاب عناصري مانند «جاده» كه دلالت بر دوري انسان‌ها مي‌كنند، وجود دارند كه همواره نماد دوري و رفتن است نه نماد ماندن. 

آباديان نيز در ادامه اين نشست، درباره برخي ذهنيت‌هاي دروني نويسنده در نگارش داستان توضيح داد: اين نويسنده درصدد نيست تا تجربه سختي را تجزيه و تحليل كند. بين كنش‌هاي شخصيت‌هاي او، قرار است اتفاق خاصي بيفتد و احساس دلهره از اين طريق نشان‌دهنده تصوير ناامني است كه او مي‌خواهد به ما نشان دهد. 

سپس عباسلو نيز درباره كنش‌هاي داستاني «شپارد» گفت: كنش‌هاي داستاني شپارد همديگر را تكميل مي‌كنند تا انديشه‌اي كه مي‌خواهند به واسطه اين شخصيت‌ها مطرح كنند، به راحتي توسط خواننده فهميده شود. 

اين نويسنده تصريح كرد: در همه داستان‌هاي شپارد نوعي دوگانگي شخصيت مي‌بينيم و اينكه انسان‌ها در موقعيت‌هاي مختلف شخصيت‌هاي متفاوتي را از خود بروز مي‌دهند. شخصيت‌هاي او در ابتداي داستان با يك ذهنيت نشان داده مي‌شوند، در حالي كه در طول يا پايان داستان تلقي خواننده در مورد اين شخصيت به كلي به هم مي‌ريزد و در نهايت نوعي غافلگيري، ويژگي اغلب پايان‌بندي‌هاي اوست. 

اين منتقد همچنين اضافه كرد: به دليل آنكه اغلب شخصيت‌هاي اين مجموعه ارايه‌اي از نوعي تيپ هستند، نامي ندارند. اين نويسنده بر آن است تا موقعيت انسان جامعه آمريكايي را اين‌گونه نشان دهد.
از سويي هم داستان‌هاي شپارد در زمره داستان‌هايي قرار مي‌گيرند كه فرهنگ نويسنده را بازگو مي‌كنند.

عباسلو در ادامه، برخي نواقص ترجمه‌اي و ويرايشي كتاب را نيز مطرح كرد و گفت: مترجم اين كتاب لحن و نوع ترجمه را در برخي بخش‌ها عوض كرده است. متن اين كتاب در اغلب قسمت‌ها يكدست نيست، به طوري كه در مواقعي شكسته و در بخش‌هايي كاملاً رسمي نوشته شده است. 

آباديان نيز با اشاره به موضوعاتي مانند عدم قطعيت در ساختار محتوايي و تكنيكي داستان‌هاي اين كتاب، گفت: از محورهاي مهم داستان‌هاي اين كتاب كه بايد مدنظر خوانندگان قرار گيرد، عدم قطعيت است. او نظر قطعي نمي‌دهد ضمن آنكه پايان‌بندي‌هاي باز از اختصاصات ديگر اين داستان‌ها به شمار مي‌آيند. 

اين منتقد گفت: ديد شپارد، سينماگرانه است، اما تك‌تك داستان‌ها با پيوند شخصيت يا ارايه يك نماد يادآور همديگرند. در داستان «خواب خوب بهشت» ناهماهنگي‌هاي زندگي دست از سر دو شخصيت داستان و در عين حال جامعه آمريكايي برنمي‌دارد. به نظر من خوانندگان اين كتاب بايد نوع نگاه او به مقوله زن و جامعه آمريكا را حين خواندن اين داستان‌ها مد نظر بگيرند.
 
عباسلو نيز در پايان گفت: شپارد به دليل آنكه شخصي سينمايي است، سوژه‌هايش را از درون فيلم‌ها استخراج مي‌كند و ذهنش پر از سكانس‌هاي فيلم‌هايي اند كه با آن‌ها به نوعي مرتبط بوده است. البته او اين توانايي را دارد كه اين ارتباط منطقي را ايجاد كند و مضمون واحدي را در نگارش داستان به وجود آورد. شپارد را بايد در لابلاي همه داستان‌هايش شناخت.

كتاب «خواب خوب بهشت» نوشته «سم شپارد» و با ترجمه امير‌مهدي حقيقت، امسال(89) از سوي نشر ماهي منتشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط