به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم نقد و بررسی اقتباس سینمایی از رمان «مسیر سبز» عصر دیروز، سهشنبه، نهم مهرماه در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد. سعید مستغاثی، ابراهیم زاهدیمطلق کارشناسان نشست و مزدا مرداعباسی دبیر جلسه بود.
رمان «مسیر سبز» نوشته استفن کینگ نخستین بار در ایران با ترجمه پرویز کریمی ناصری از سوی انتشارات درسا در سال 1380 منتشر شد. سپس این کتاب با ترجمه ماندانا قهرمانلو از سوی نشر افراز منتشر و در سال 1388 به چاپ دوم رسید.
در ابتدای این نشست مزدا مرادعباسی، دبیر نشست توضیحاتی درباره استفن کینگ، نویسنده رمان و فیلم «مسیر سبز» داد و گفت: بیش از 70 فیلم با اقتباس از رمانهای کینگ ساخته شده و وی بارها برنده جایزه «برام استوکر» شده است که به آثاری در حوزه ادبیات دلهره یا وحشت اهدا میشود.
زاهدی مطلق با بیان اینکه ژانری که داستان «مسیر سبز» در آن نوشته شده ژانر ماورا نام دارد گفت: این عنوان، همانطور که در مقدمه کتاب آمده، به نادانستهها میپردازد اما به دلیل ترس و دلهرهای که به همراه دارد ژانر وحشت نام گرفته است.
وی ترجمه این کتاب را به زبان فارسی نامناسب دانست و گفت: برخی لغتهای کلیدی به درستی ترجمه نشدهاند و ترکیبات و اصطلاحاتی که مترجم به کار برده مفهوم اصلی را منتقل نمیکنند. بخشی از سبک نویسنده به تمسخر گرفتن چیزهایی است که مردم از آن وحشت دارند اما این موضوع در ترجمه منعکس نشده. بهتر بود مترجم ارزشهای معنایی را ترجمه میکرد نه واژهها را.
به گفته زاهدی مطلق یکی از نکات مثبتی که درباره کتاب «مسیر سبز» وجود دارد ارایه بیوگرافی مناسبی از کینگ در ابتدای کتاب است. وی درباره این موضوع چنین توضیح داد: مخاطب با خواندن داستان زندگی کینگ، تصویر خوبی از گذشته او به دست میآورد و این اطلاعات میتواند به درک بهتر داستان هم کمک کند.
نويسنده كتاب «نسل باروت» صحبتهایش را با استفاده کینگ از علایق مردم به صفحات حوادث روزنامهها ادامه داد و گفت: او از روایت حوادثی که بیشباهت به مطالب صفحه حوادث نیستند و همچنین ذوق مخاطب به عنوان چاشنی و نیروی پیشبرنده داستان این مطالب بهره میگیرد و هیجان و حادثه را وارد داستان میکند.
زاهدی مطلق افزود: ادبیات و اقتباس ادبی به ساخت فیلم خوب کمک میکنند و کارگردان فیلم «مسیر سبز» هم از این ویژگیهای مثبت رمان در فیلمش بهره برده است؛ سبک روایت نویسنده را در فیلمش هم آورده و از عنصر حادثه به تعلیق در فیلم میرسد.
وی درباره ویژگیهای سینمایی فیلم «مسیر سبز» گفت: در این فیلم گرهگشاییها هم به شیوه ماورایی است. قصه محوری کتاب کاملا در فیلم آمده ولی داستانکهایی در کتاب هستند که در فیلم به آنها پرداخته نشده است. کارگردان در ساخت فیلم موفق بوده و اگر هم میخواست کل کتاب را به فیلم تبدیل کند اثر بسیار طولانیتر از این میشد.
زاهدی مطلق درباره تفاوتهای دیگر فیلم و رمان گفت: در کتاب لوکیشنهای زیادی وجود دارد ولی در فیلم به ندرت از فضای زندان خارج میشویم. دارابونت، کارگردان فیلم، به گزینش پرداخته و بخشهای مهمی از فضای بیرونی و دیالوگها را حذف کرده است که شاید دلیلش این باشد که برخی دیالوگها، صحنهها و جملات را نمیتوان به بازی گرفت.
سعید مستغاثی، منتقد سینمایی حاضر در این نشست، از پر رنگ بودن وجه «نویسندگی» در اقتباسهای سینمایی رمانهای استفن کینگ سخن گفت و اظهار کرد: در اغلب این آثار نویسندهای در داستان هست که با خودش درگیر است و این یکی از ویژگیهای بارز چنین آثاری است. فرانک دارابونت، کارگردان سینما، در عین حال که به اصل رمان وفادار بوده، نظرات خود را در فیلم دخالت داده است. روایت فیلم هم بر خلاف داستان، خطی شده و رفتوآمدهای زمانی در آن دیده نمیشود.
وی افزود: فیلمساز علایق خودش را به شخصیت فیلمش داده و به نظرم تا حدی کج سلیقگی کرده و ادای دینش به دنیای سینما را خیلی واضح نشان داده است که با شخصیت فیلمش جور در نمیآید.
کارگردان مجموعه مستند داستانی «محراب انقلاب» گفت: در هر گام فیلم، برخلاف رمان، شخصیتهای داستانی با هم و در کنار هم کامل میشوند. فیلمنامهنویس هم با هوشمندی از حداکثر قدرت داستان بهره برده است. بسیاری از منتقدان «جان کافی»، یکی از شخصیتهای محوری فیلم را نمادی از مسیح (ع) میدانند زیرا به احیا کردن آدمها مشغول است. وی از تصادف سهمگینی هم جان سالم به در میبرد و در فیلم به حالت مسیحگونهای میرسد. کارگردان هم کوشیده در این اثر این شخصیت معنوی را زمینیتر کند و به همین دلیل اشاره به مسیح و خدا کمرنگ در فیلم شده و میتوان گفت نسبت نیروهای ماورایی در دو اثر متفاوت است.
زاهدی مطلق، نیز در ادامه سخنان مستغاثی، به بهرهمندی از مسیح (ع) در آثار آمریکایی پرداخت و گفت: در این آثار سعی شده مسیح و دین زمینی شوند تا به مخاطب نشان دهند که میتوان به خوبیها دسترسی داشت. کینگ هم در رمانش همین کار را کرده و یک پلاک مربوط به مسیح موجب طولانی شدن عمر یک انسان میشود. کینگ قدم در مسیری میگذارد که در آمریکا رایج است و نشان میدهد که سزای اعمال را در همین دنیا هم میبینیم.
این منتقد ادبی در پایان اظهار امیدواری کرد رابطه ادبیات و سینما در ایران هم بهتر شود و گفت: وقتی فیلمهای اقتباسی خوب میبینم افسوس میخورم که چرا از ادبیاتمان در سینما بهره نمیگیریم. یکی از مشکلات این است که برخی سینماگران خود را همه کاره میدانند و به ادبیات تکیه نمیکنند. حیف است سینمای یک کشور از داستانهایی که آماده و حاضرند بیبهره باشد، در حالی که به خوبی میتوان از آنها استفاده کرد.
فرانک دارابونت، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیه کننده آمریکایی فیلم «مسیر سبز» را در سال 1999 بر اساس رمان استفن کینگ با بازی تام هنکس، دیوید مورس، بونی هانت و مایکل کلارک دانکن ساخت.
داستان فیلم، در یک زندان در آمریکا میگذرد و درباره شخصیتی به نام «پل اجکام» با بازی تام هنکس است که به دلیل کهولت سن در خانه سالمندان به سر میبرد و به بیان بخشی از خاطرات خود برای دوستش الین در زمان خدمت در پلیس میپردازد.
بسیاری از منتقدان و مخاطبان در نظرسنجیها این فیلم را در زمره 100 فیلم برتر تاریخ سینما انتخاب کردند و در مراسم اسکار سال 2000 این فیلم نامزد چهار اسکار بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلمبرداری شد، اما هیچکدام از آنها را به دست نیاورد.
نشست نقد اقتباس سینمایی «مسیر سبز» برگزار شد
زاهدی: افسوس میخورم که سینمای ما از ادبیات بهره نمیگیرد
ابراهیم زاهدی مطلق در نشست نقد اقتباس سینمایی رمان «مسیر سبز» اثر استفن کینگ با بیان اینکه این اثر در ژانر ماورا گنجانده میشود گفت: در فیلم گرهگشاییها هم به شیوه روایت رمان، ماورایی هستند و اقتباس به خوبی انجام شده است. وقتی چنین آثاری را میبینم افسوس میخورم که چرا از ادبیاتمان در سینما بهره نمیگیریم.-
نظر شما