كتاب «ماهيت حكومت نبوي» نوشته محمدصادق مزيناني از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر شد. پژوهش حاضر، علاوه بر آن كه منشور حكومت ديني را توسط پيامبر اكرم(ص) تبيين ميكند، پاسخي به پرسشها و شبهههايي است كه توسط مخالفان حكومت ديني طرح ميشود.\
دليلهاي قرآني، روايي و تاريخي اين نظريه چنان فراوان است كه حتي پژوهشگران خارجي غير مسلمان و به ويژه شرقشناساني كه آشنايي آنها با منابع و متون اسلامي اندك است، به اين ديدگاه و نظريه تصريح كردهاند. براي نمونه «سر توماس ارنولد» گفته است: «اسلام، دين و دولت و عقيده و نظام است و رسول، پيشواي دين و دولت بود و بر سلطه و قدرت سياسي و قانونگذاري و قضايي حاكميت داشت». به عقيده استاد «ستروثمان» نيز، اسلام پديدهاي ديني و سياسي است، زيرا موسس آن، هم نبي بود و هم سياستمداري حكيم كه به روش حكومتداري آشنايي كامل داشت. استاد «شافت» و «سر هاملتون غيب» و نيز «لويس غارديه» تصريح كردهاند: «اسلام، تنها دين فردي نيست، بلكه ديني است كه داراي تعاليم سياسي و اجتماعي است. دين دنيا و آخرت است.»
اين نظريه هرچند در طول تاريخ مورد پذيرش عالمان و متفكران مذاهب اسلامي بوده است، ولي در قرون اخير، شماري از روشنفكران مسلمان با تاثيرپذيري از شعار «جدايي دين از سياست» در غرب، از زعامت پيامبر اسلام(ص) تحليلها و ديدگاههاي ديگري ارائه كردهاند كه نتيجه آن، تفكيك رسالت از حكومت است و نيز شماري از نويسندگان، تاسيس دولت از سوي پيامبر اسلام(ص) را انكار كردهاند.
«علي عبدالرازق» از نخستين كساني است كه اين ديدگاه را طرح كرده است. او ولايت پيامبر(ص) بر مردم، در روزگار خود را معنوي دانسته است. علي عبدالرازق هرچند مدتها بعد، از اين انديشه عدول كرد و آن را به شيطان نسبت داد، ليكن ديدگاه او همواره مورد بحث و گفتوگوي جدي بوده است. برخي به رد و گروهي به تاييد آن پرداختهاند.
«احمد خلفالله» تا آخر عمر بر باور نخستين استاد خود، عبدالرازق، پاي فشرد و گفت: «اسلام، عقيده و شريعت است» و اين سخن كه «اسلام، دين و دولت است» مقولهاي است كه به تازگي پديد آمده و در گذشته چنين چيزي نبوده است و در تفسير دولت پس از پيامبر نوشت: «روشن است كه اين پديده مدني است، نه ديني.» او در جاي ديگر، اسلام را عنصري فرهنگي و رسالت پيامبر(ص) را رسالتي تربيتي و فرهنگي دانسته است كه در آن «وظيفه پيامبر، وظيفهاي فرهنگي و تربيتي است». «جابري»، نيز با تعبير «امت اسلامي يا امت محمدي»، به جاي حكومت اسلامي به انكار حكومت پيامبر(ص) پرداخت.
ديدگاههاي ديگري وجود دارد كه به وجود دولت اسلامي و تاسيس آن از سوي پيامبر(ص) اعتراف دارد. اين جريان، گاه از حكومت خداوند و نه پيامبر و گاه از حكومت پيامبر(ص) بدون منشا ديني سخن گفته است. اين افراد، گاه از تصادف و اتفاق در تاسيس حكومت پيامبر(ص) و گاه از وضعيت خاص زماني و مكاني سخن گفتهاند. از باب نمونه «عادل ظاهر» پس از آن كه به وجود دولت در روزگار پيامبر(ص) اعتراف ميكند، اين اقدام را ناشي از جوهر و ماهيت اسلام نميداند، بلكه شرايط و رشد و شكوفايي اسلام را عامل آن دانسته است. اين دسته تلاششان اين است كه در مباني اسلام كه بر تاسيس دولت دلالت دارد، تشكيك كرده يا آن را رد كنند. عادل ظاهر در خلاصه نظريهاش چنين مينويسد: «اسلام براي اغراضي معين، دولت خود را بر پا كرد؛ اغراضي كه به شكل برپايي دين و تحكيم پايههاي آن مربوط ميشود و از آن جا كه اين اغراض مدتهاست كه منتفي شده است، پس نياز به برپايي دولت اسلامي نيز از ميان رفته است».
شماري ديگر از روشنفكران عرب و ايراني، همين ديدگاه را اظهار داشتهاند كه اثر حاضر به آنها نيز پرداخته است.
تبيين درست و روشن ماهيت حكومت نبوي، در گرو طرح و نقد و بررسي اين تحليلها و ديدگاههاست. برخي از تحليلها، رهبري پيامبر خدا(ص) را از نوع ولايت سياسي ندانسته و او را تنها رهبر مذهبي و فرهنگي ميداند كه وظيفهاي جز پيام رساني ندارد. برخي ديگر، در عين اعتراف به اين كه پيامبر(ص) داراي حكومت و ولايت سياسي بوده، آن را حكومت خدا و نه پيامبر و يا واقعهاي تاريخي و عارضي كه شرايط خاص، آن را ايجاب كرده، دانسته و آن را ناشي از دعوت دين به تشكيل حكومت ندانسته است، كه اثر حاضر، به نقد و بررسي اين جريانها هم پرداخته است.
پژوهش حاضر در چهار بخش نگارش شده است. بخش نخست با عنوان «ماهيت حكومت نبوي» به پارهاي از پرسشها و شبههها كه در سالهاي اخير، جو سياسي ـ فكري جامعه را تحت تاثير قرار داده و مشروعيت جمهوري اسلامي و زيربناي آن را هدف گرفته، پاسخ داده است؛ از جمله اين بخش به دو پرسش اصلي زير و چند پرسش فرعي ديگر، پاسخ گفته است:
پيامبر اسلام(ص) به هنگام ورود به مدينه، رهبري امت اسلامي را به عهده گرفت و وحدتي استوار به مركزيت مدينةالنبي به وجود آورد. حال پرسش اين است كه اين زعامت چگونه زعامتي بود. آيا از نوع ولايت سياسي و حكومت بر امت بود يا از نوع رياست معنوي رهبران مذهبي بر پيروانشان؟
اگر از نوع ولايت سياسي و حكومت بود، آيا از وحي و تعاليم ديني سرچشمه ميگرفت يا ريشه مدني و عرفي داشت و مردم با انتخاب خود، حكومت بر خويش را به پيامبر(ص) واگذار كرده بودند؟
بخش دوم با عنوان «نصيحت و خيرخواهي، از حقوق متقابل دولت و مردم» گامي در راه ترويج اين اصل مهم و اساسي برداشته است. در اين بخش، ضمن كالبدشكافي مفهوم «نصيحت» و تبيين قلمرو و كاربرد آن، به اهميت و جايگاه آن و سپس به موارد متعدد نصيحت و خيرخواهي متقابل پيامبر اسلام(ص) و مردم اشاره شده است، ويژگيهاي ناصحان، حق و تكليف، حدود و مرزهاي نصيحت، حقوق ناصحان، عوامل غفلت از نصيحت و خيرخواهي و چندين مساله ديگر، از مباحث اين بخش است.
بخش سوم با عنوان «معيارهاي گزينش كارگزاران در حكومت نبوي» داراي دو فصل است: فصل اول به تمايز اين معيارها در حكومت نبوي با ديگر حكومتها و همچنين به معيارهاي عقلاني كه شريعت نيز آنها را تاييد كرده و به برخي از معيارهاي ديني پرداخته است. فصل دوم، پس از اشاره به ديدگاههاي گوناگون درباره اخلاق و سياست، به بخشي ديگر از معيارهاي مكتبي همچون شايستگيهاي اخلاقي كارگزاران و پيراستگي آنان از رذائل اخلاقي اشاره دارد.
بخش چهارم با عنوان «روشهاي تربيت سياسي كارگزاران» به شيوههاي گوناگوني كه پيامبر(ص) و علي(ع) براي تربيت كارگزاران به كار ميگرفتند، اشاره كرده است و در حقيقت، يكي ديگر از تفاوتهاي حكومت ديني و سكولار را نيز نشان داده است. اين بخش با استناد به سيره پيامبر(ص) و علي(ع) نشان داده است كه آن بزرگواران تنها به واگذاري مسووليت بسنده نكرده، بلكه براي شايسته ماندن آنان، ساز و كارهايي را نيز به كار ميگرفتند؛ ساز و كارهايي كه قوه عقلاني آنان را رشد ميداد و سبب نظارت بيشتر آنان بر خويش ميشد. فراخواني به بهرهگيري از تاريخ و تجربههاي ديگران و نشان دادن لغزشگاهها و الگوهاي درخور پيروي، نظارت و ارزيابي با انوع آن، بخشي از آن ساز و كارهاست.
در انتهاي اين اثر، نمايهاي از آيات، روايات، اعلام و اصطلاحات و موضوعات نيز درج شده است.
چاپ نخست كتاب «ماهيت حكومت نبوي» در شمارگان 1000 نسخه، 356 صفحه و بهاي 55000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما