دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۰:۴۹
دختركي چونان همگنان، بانويي مي‌سازد بي‌همسان!

بانوي شعر اين سرزمين پروين اعتصامي، يك پديده بي‌بديل از يك خاندان اصيل بود اهليت حجر تربيت پدري با شخصيت از دختركي چونان همگنان، بانويي مي‌سازد بي‌همسان! نه در همان برهه و زمان بل در تاريخ ادبيات كشور مسلمان ايران!/

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، دكتر سيد محمد حسيني، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، در آيين پاياني چهارمين دوره جايزه پروين اعتصامي كه ساعتي پيش در تالار وحدت تهران به پايان رسيد، به توصيف توانايي ها و نقش پروين اعتصامي در فرهنگ و ادب ايران پرداخت. 
متن كامل اين سخنان، در پي مي آيد.

بررسي ابعاد شخصيتي و شعري پروين فرصتي به دراز نفسي تاريخ سياسي و تاريخ ادبيات اين مرز و بوم مي‌طلبد. در غوغاي مشروطه و در مصادره آن و در ظلم آستان حكومت رضاخان يعني آنگاه كه پا به عرصه اظهار گذاشت، ديواري به بلنداي فتنه رضاخاني پيش رو داشت. 
قوام منش او در دوام ريشه و در پيام انديشه سياسي‌اش مستتر است:
روزي گذشت پادشهي از گذرگهي
فرياد شوق بر سر هر كوي و بام خاست
پرسيد زان ميانه يكي كودك يتيم
كاين تابناك چيست كه بر تاج پادشاست
نزديك رفت پيرزني گوژپشت و گفت
اين اشك ديده من و خون دل شماست 

تا آنجا كه:
بر قطره سرشك يتيمان نظاره كن
تا بنگري كه روشني گوهر از كجاست! 

و يا
روز شكار، پيرزني با قباد گفت
كز آتش فساد تو، جز دود و آه نيست
روزي بيا به كلبه ما از ره شكار
تحقيق حال گوشه‌نشينان گناه نيست 

تا آنجا كه:
سختي‌كشي ز دهر چو سختي دهي به خلق
در كيفر فلك غلط و اشتباه نيست 

دختري كه تحصيل‌كرده مدرسه دخترانه آمريكايي تهران است، مدير مدرسه را وادار مي‌كند درباره او چنين قضاوت نمايد: «پروين اگر چه در همان اوايل تحصيل نيز معلومات فراواني داشت، اما تواضع ذاتي‌اش به حدي بود كه به فراگرفتن مطلب و موضوع تازه شوق وافر اظهار مي‌نمود.»
 
و آن دست‌پرورده پدر فرهيخته، چون در ظرف جان، دانش و معرفت ريخته، سخن اين‌گونه سخته مي‌گويد:
زن سبكساري نبيند تا گرانسنگ است و پاك
پاك را آسيبي از آلوده داماني نبود
زن چون گنجور است و عفت گنج و حرص آز، دزد
واي اگر آگه ز آيين نگهباني نبود
و بر اين گفته‌ها چون ايمان دارد با دل اهل، سر پيمان دارد كه لاجرم بر دل نشيند. 

دعوت رضاخان را براي نديمگي همسرش و معلمي دختر خوانده‌اش به هيچ مي‌گيرد و رنگ تعلق به فساد دربار را نمي‌پذيرد. 

حتي همسرش را كه پسر عموي اوست و افسري وابسته، چون بي‌بند و بار مي‌يابد سر بر آستان قرار نمي‌سابد و فرار را بر زندگي با همسري آلوده، ترجيح مي‌دهد و سر به جدايي مي‌نهد. 

به گفته دوستانش، زني پاك‌طينت، پاك عقيده، پاك دامن، خوشخو، خوش‌رفتار و در طريق حقيقت پايدار بود. جز اين بود اگر، چنين طبع روان و فصاحت بيان و صراحت زبان نداشت.
 
ناملايمات زندگي از او زني آبديده ساخت تا آنجا كه به اعتراف غالب بزرگان ادبي، يگانه است. 

جمالزاده او را نابغه خوانده است، دهخدا اشعارش را بسيار ستوده است و ملك‌الشعراي بهار درباره‌اش مي‌گويد: «هرگاه تنها غزل «سفر اشك» از اين شاعره شيرين زبان باقي مانده بود، كافي بود كه وي را در بارگاه شعر و ادبيات حقيقي، جايگاهي عالي و ارجمند بخشد.»
 
بهار را عقيده بر آن است كه اين شاعره نادره، ديوانش تركيبي است از دو سبك و شيوه لفظي و معنوي، آميخته با سبكي مستقل! يكي سبك خراساني خاص ناصر خسرو قبادياني و دو ديگر سبك عراقي بويژه شيخ مصلح‌الدين سعدي شيرازي و از حيث معاني نيز بين افكار و خيالات حكما و عرفاست. 

قصايدش بوي ناصرخسرو دارد و ابياتي از او سعدي را فراياد مي‌آرد.
علم و دانش و آگاهي را مايه نجات مي‌داند
علم سرمايه هستي است، نه گنج زر و مال
روح بايد كه از اين راه توانگر گردد
پاكي آموز به چشم و دل خود، گر خواهي 
كه سراپاي وجود تو مطهر گردد
هر كه شاگردي سوداگر گيتي نكند
هرگز آگاه نه از نفع و نه از ضر گردد 

انسان را مسوول كار خويش مي‌داند:
 
ديوانگي است قصه تقدير و بخت نيست
از بام سرنگون شدن و گفتن اين قضاست
در آسمان علم، عمل برترين پر است
در كشور وجود، هنر بهترين غناست
مي‌جوي گرچه عزم تو ز انديشه برتر است
مي‌پوي گرچه راه تو در كام اژدهاست 

نوآوري‌هاي ايشان در مناظرات بي‌نظير است، گرچه اصل مناظره‌، قابل تقدير است كه سنتي فراموش شده را فرا زبان آورد.
ذره و خورشيد ـ پير و جوان ـ نخ و سوزن ـ تابه و ديگ، چشم و مژگان ـ گرگ و سگ شاهد و شمع ـ مست و هوشيار و ... گوشه‌اي از زبان تشخيص است
و بر عظمت انديشه‌هاي پروين، تنديس! 

نگاه توحيدي پروين بسيار قابل اعتناست: 

ده جهان اگر اي دوست دهخداي نداشت
كه مي‌نمود تحمل به رنج دهقاني 

عبوديت در آينه كلام او اين‌گونه بازتاب دارد:
 
فضاي باغ، تماشاگه جمال حق است
من و تو نيز در آن از پي تماشاييم
يسبحُ لله ما في‌السموات و ما في‌الارض (جمعه 1)
در اين درگاه، هر سنگ و گل و كاه
خدا را سجده آرد گاه و بي‌گاه 

وَ لِلّهُ يَسجُدُ ما في‌السمواتِ و ما في‌الارض (نحل 49)
دو روزه بود هوسراني نظربازان
همين بس است كه منظور باغبان شده‌ايم 

و رضوان من الله اكبر (توبه 72) 

هم ترازوي گنج عرفان نيست
هر چه در كان دهر، سيم و زر است 

و يا 

عارفان كاين مدعا را يافتند
گم شدند از خود، خدا را يافتند
و ما خلقنا السماء و الارض و ما بينهما الّا بالحق (الحجر 85) 

قطره‌اي كز جويباري مي‌رود
از پي انجام كاري مي‌رود 

و يا 

كسي كين نقش بر گل مي‌نگارد
حساب خار و خس را نيز دارد 

بگذاريم و بگذريم 

كه شش هزار و پانصد بيت شعر پروين، نشان از همين آيين دارد. 

شايسته است اگر بگويم شعر پروين در اعتلاي اخلاقي جامعه در اين هشتادساله، نقش داشته است. 

سهم پروين در ارتقاي بينش بانوان قابل كتمان نيست! 

زن با پروين زنهاري يافت و شعر با پروين اعتباري! 

چهارمين دوسالانه جايزه ادبي پروين اعتصامي نيز بر اين نگاه تمكين دارد و بر ذات اين باور قرين است. 

رشد كمّي حضور بانوان نويسنده و شاعر با 5476 اثر گواه از تغيير اساسي جايگاه زنان در عرصه ادب و فرهنگ است.
نظر به مداّقه گردانندگان در كيفي كردن اين جايزه بزرگ 21 عنوان كتاب به منصه تقدير نشسته است كه براي تمامي پديدآورندگان آن آرزوي موفقيت روزافزون دارم.

هركسي را وظيفه و عملي است
رشته‌اي پود و رشته‌اي تار است 

از متوليان اين سنت حسنه و داوران خوش‌ذوق آن سپاسگزارم و اميدوارم آثار برگزيده جايگاه مناسبي در فرهنگ جامعه پيدا كند و البته حمايت‌هاي معاونت فرهنگي مشمول حالشان گردد. 

توفيق! رفيق طريق عزت و اعتبار يكايك شما باد.

و آخر دعوانا ان‌ الحمدلله رب‌العالمين
سيدمحمد حسيني
16/12/89





نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها