ماهان سراج، دبیر کانون کتاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، با مرور فعالیتهای ۶ ماه گذشته این کانون، از تجربه جمعی دانشجویان در مواجهه با ادبیات و اندیشه گفت. او تأکید کرد آنچه در جلسات کانون رخ داده، «صرفاً کتابخوانی» نبوده؛ بلکه «سفری درونی» برای اعضا بوده است.
سراج با اشاره به نقطه آغاز این مسیر افزود: اولین قدم ما با ۱۹۸۴ برداشته شد. در این کتاب یاد گرفتیم که قدرت چگونه میتواند حتی اندیشه انسان را مصادره کند. فهمیدیم خطرناکترین دیکتاتورها فقط در سیاست نیستند؛ گاهی در ذهن خود ما زندگی میکنند.
او ادامه داد: در آخرین روز یک محکوم، ویکتور هوگو اجازه داد از نزدیک ببینیم انسانی که جامعه به مرگ محکومش کرده، هنوز سرشار از زندگی است. آن کتاب به ما یادآوری کرد که هیچکس—حتی خود ما—حق قضاوت مطلق ندارد.
سراج درباره جلسه مربوط به انسان در جستجوی معنا گفت: فرانکل ما را به قلب اردوگاههای مرگ برد، اما از دل تیرگی، معنای زیستن را نشان داد. فهمیدیم انسان اگر معنایی برای ماندن پیدا کند، میتواند از سختترین موقعیتها عبور کند.
به گفته دبیر کانون کتاب، جلسه ویژه داستانهای ادبی نیز برای اعضا تجربهای فراتر از مطالعه داستان بود: ما فقط قصه نخواندیم؛ جهان کوچک انسانها را دیدیم—لحظههای خاموش، دردها و شادیهای پنهان. آنجا ادبیات برایمان تبدیل شد به تمرین دیدن جزئیات.
او در توضیح دیگر کتابهای مورد بحث در جلسات افزود: با اتاق شماره ۶ چخوف، وارد جهانی شدیم که عقل و جنون در آن در هم تنیده بود؛ و کمکم فهمیدیم بیرون از آن اتاق هم جنون کم نیست. آن داستان هشدار میداد که عادت و بیحسی خطرناکتر از هر بیماری است.
سراج در ادامه به جلسه پرمخاطب شازده کوچولو اشاره کرد و گفت: کتابی ساده اما عمیق بود؛ به ما یاد داد دوباره با چشمان کودک ببینیم و مسئول چیزهایی باشیم که به آنها دل بستهایم.
به گفته او، در نشست «خداوندان اندیشه سیاسی»، اعضا از جهان ادبیات به عرصه فلسفه قدم گذاشتند و دریافتند که «ایدهها چگونه تاریخ میسازند» و جامعه بدون اندیشه، تنها جمعی پراکنده است.
سراج سپس به تحلیل جلسه مهم کوری پرداخت: در این کتاب، خودمان را در شهری دیدیم که مردم میبینند اما نمیفهمند. شاید تلخترین آینهای بود که ادبیات مقابل ما قرار داد. او درباره نشست تنگسیر نیز توضیح داد: زائر محمد با خشم و عدالتش به جلسه آمد و یادمان داد ادبیات فقط روایت نیست؛ اعتراض است، فریاد است و گاهی عدالت از دل رمان بیرون میزند.
سراج همچنین به تجربه دانشجویان در خوانش موشها و آدمها استاینبک و چشمهایش بزرگ علوی اشاره کرد و افزود: در استاینبک فهمیدیم رؤیاهای ساده چقدر میتوانند سنگین باشند و گاهی مهربانی تنها جرم انسان است. در چشمهایش ادبیات به خاک خودمان برگشت و نشان داد حتی سکوت هم میتواند فریاد باشد.
او درباره آخرین کتاب این دوره گفت: یادداشتهای زیرزمینی داستایفسکی انگار مقصد تمام این مسیر بود. کتابی درباره انسانی که از جهان کناره گرفته اما در تاریکی ذهنش خود را واکاوی میکند. گویی تمام این دوازده نشست ما را به همین نقطه رسانده بود.
او با اشاره به برگزاری ویژهبرنامه روز کتاب و کتابخوانی، گفت: برای ما این مسیر فقط مرور کتابها نبود؛ مرور خودِ ما بود. باور داریم کتاب گفتوگویی ناتمام میان انسانهاست؛ بین گذشته و آینده. کانون کتاب از ابتدا دعوتی بود به فکر کردن، دیدن و شنیدن. و این دعوت همچنان ادامه دارد… چون جهان هنوز به آدمهایی نیاز دارد که بخوانند، بفهمند و نگذارند تاوان ناآگاهی را دیگران بدهند.
سراج خاطرنشان کرد: نشست نقد و بررسی ادبیات مجارستان با همکاری کانون اندیشه و مطالعات فرهنگی دانشگاه شیراز برگزار شد. مهمان این برنامه علی معصومی، مترجم کتاب «مالیخولیای مقاومت» اثر لاسلو کراسناهورکای نویسنده برجسته مجارستانی و برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۵ بود.
نظر شما