به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، مرتضی لطیفی در درسگفتار و نشست تخصصی شرح و تفسیر مثنوی مولوی با نگاه به مطالعات میان رشته ای: اخلاق، عرفان، عرفان تطبیقی، روانشناسی و … که در فرهنگسرای سید الشهدا اراک برگزار شد، با بیان اینکه در نگاه مولانا، کافر افزون بر معنای دینی، معنا و بار معرفتی نیز دارد و کسی است که حقیقت را میبیند اما به عمد و نیت قبلی با نوع دفاع روانی، به انکارش میپردازد، گفت: طوطی در داستان طوطی و بقال، دومین قصه مثنوی در دفتر نخست مثنوی، همه ما آدمهایی است که خودمان را نمیبینیم، خودمان را نمیشناسیم و با مقایسههای معیوب و مخرب خود با دیگران و گاه با موقعیتها و الگوهای بزرگ، فقط میخواهیم خودفریبی یا فرافکنی کنیم. مولانا میخواهد بگوید ذات این گونه مقایسه ها تمسخر آمیز است.
وی افزود: راه دور نرویم طوطی قصه، حکایت بسیاری از ماست که به خود مرکز بینی و جهان را فقط از نگاه خود تحلیل کردن، دچاریم. به لایههای رویین و سطحی رخدادها مینگریم. تفکر و مقایسههایمان، خودکار و عجولانه و پرشی است و نکته آخر که گمان می کنم حتمأ باید به آن برسیم، توقف در شرم است. یعنی می خواهیم با پیدا کردن شریک جرم، درد خودمان را موقتأ خاموش و خفه کنیم بیآنکه بدانیم کجای کارمان لنگیده است!
لطیفی خاطرنشان کرد: مولانا یادمان می اندازد با فرافکنی و شهامت تغییر نداشتن، موضوعات پیرامونی، حل که نمی شوند هیچ، بلکه پیچیده و بی درمان تر هم می شوند.
این استاد ادبیات ادامه داد: مولانا از مقایسه طوطی به مقایسه انسان کم پایه با چهره ها و افراد خیلی بزرگ مثلأ اولیا و پیامبران روی می کند و آن را ناشی از کوری باطنی در معنای معنای «دیدن اما نفهمیدن» می داند.
همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند
وی اضافه کرد: در تعبیر «کور دلی» که مولانا بیانش می کند، عقده حقارت هم هست. «عقده حقارت» یا تصور فرو خوردگی و کم ارجی، وقتی اتفاق می افتد که پس از مقایسه با دیگران به خودمان القا و تزریق کنیم ناکافی و کم هستیم و «کوری باطنی و دلی» وقتی است که ما آدمها نتوانیم واقعیتهای درونی و بیرونی خودمان و دیگران را درک کنیم.
لطیفی بیان داشت: یادمان باشد مولانا میخواهد بگوید کسی که این دو تا را دارد، تلاش می کند با انگشت گذاشتن روی تشابهات ظاهری، مثل خوردن و خوابیدن و بشر بودن، چهره های بزرگ و برجسته را پایین بیاورد تا خود کوچکش را بالا ببرد.
وی گفت: مولانا در ادامه طرح مقایسههای مخرب به کسانی می پردازد که شیوه آنها در برابر حقیقت، کافری است. در نگاه مولانا، کافر افزون بر معنای دینی، معنا و بار معرفتی نیز دارد. کسی است که حقیقت را می بیند اما با عمد و نیت قبلی با نوعی دفاع و مقاومت روانی، به انکارش می پردازد و جالب است در یک بیت او را به بوزینه ای که کارش تقلید است، تشبیه می کند اما چرا او باید به بوزینه ی مقلد همانند شود؟ مولانا می خواهد بگوید پوشاننده حقیقت و راستی علم به آن را دارد، آن را آشکارا می بیند اما به دلایل گوناگون انکارش می کند، به این دلیل که مثلأ در تضاد با حقیقت خود پنداشته و مورد ادعای پیشین اوست و برای اینکه ایگوی وی با پذیرش حق ویران نشود، مجبور است که آن را میمون وار، الحاح، تکرار و تقلید کند.
نظر شما