چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۳
قصه‌های مثنوی آینه‌های خویشتن ما هستند

مرکزی- استاد زبان و ادبیات فارسی با تأکید بر اینکه قصه‌های مولانا در مثنوی، آینه‌های وابینی ماست، گفت: آینه‌هایی که باید برای «خویشتن شناسی» در آنها خویش را ببینیم و اصلاح کنیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، مرتضی لطیفی در نشست تخصصی شرح و تفسیر مثنوی مولوی با نگاه به مطالعات میان رشته‌ای اخلاق، عرفان، عرفان تطبیقی، روان‌شناسی و… که در فرهنگسرای سیدالشهدای اراک برگزار شد، اظهار کرد: مولانا در قصه پادشاه و کنیزک پیام‌های بسیار دارد اما پس از طرح عشق خام کنیزک به زرگر سمرقندی به بعد، یعنی مرگ او با شربتی که طبیب الهی به وی می‌خوراند، به چند موضوع برجسته و پر رنگ چون: عشق ابزاری و از پی رنگ (میرا یا موقت) وابستگی بیمار گونه، عشق زنده و مانا، نیز تفکیک عقل عدد اندیش ظاهر بین از خرد ژرف اندیش و شهودی می پردازد.

وی افزود: مولانا در ماجرای بیماری و دردمندی عشق کنیزک به زرگر سمرقندی، پیش از روانشناسان مدرن امروز، به هم هویتی و همانیدگی که سبب ساز رنج او شده، می‌پردازد؛ بی اینکه مستقیم نامی از آن برده باشد.

وی ادامه داد: اما همانیدگی، وقتی است که کسی خودش را با چیزی یا کسی «یکی» بپندارد؛ یعنی احساس کند منِ واقعی‌اش همان چیز است. او «من» را از درون خودش نمی‌گیرد، بلکه از بیرون و از چیزهایی وامی‌گیرد که ممکن است از دست بروند. چیزی که مولانا آن را در قاب «عشق از پی رنگ» می‌بیند.

عشق‌هایی کز پی رنگی بود

عشق نبود، عاقبت ننگی بود

لطیفی خاطرنشان کرد: زرگر نماد و نمونه همه وابستگی‌های بیمارگونه است که باید حذف شود یا بمیرد تا آدمی رها شود، شفا یابد (چنانکه کنیزک شفا یافت) مولانا در کنار مرگ زرگر به موضوع مرگ، فرجام محتوم بشری از دریچه ایمان و عرفان نیز می‌پردازد و می‌گوید درک و فهمیدن چهره هولناک آن با عقل ظاهر بین ممکن نیست.

این استاد زبان و ادبیات فارسی معتقد است: از نگاه مولوی، این عقل ابزار محاسبه و سنجش سود و زیان است. فقط در محدوده محسوسات و ظاهر زندگی کار می‌کند. جهان را با چشم تن می‌بیند، نه با چشم دل.

عقل قیاس و مقایسه‌گر می‌گوید: مرگ پایان حیات جسم و تن، از بین برنده دارایی‌ها، لذت‌ها و روابطی که آنها را «من» می‌پندارد است. در این سمت و سو مولوی برای فهم بیشترش مثالی می‌آورد، می‌گوید عقل، حجامت بچه را کاری ظالمانه و ستمگرانه تلقی می کند در حالی که مادر خردمند و مشفق از حجامت کودکش شادکام است.

لطیفی بر این باور است که قصه های مولانا در مثنوی آینه هایی هستند که در راستای «خویشتن شناسی» می توانیم خود را در آنها ببینیم و بیابیم. از نظر مولانا، بقال نماینده آن بخش از ما یا بقول اریک برن «من ِ والد» هر کدام از ماست.

وی اضافه کرد: من ِمالک، مقتدر، کنترل‌گر و مجازات کننده ای که به ظاهر، سود، زیان، حسابگری، به دنیا، کالا و نظم بیرونی مشغول است. نمی‌تواند خطا یا بی‌نظمی را تاب بیاورد. بقول روانشناس‌ها همان «Ego» است. بخشی از ما که می‌خواهد همه‌چیز مرتب، حساب‌شده و مطابق میل‌مان باشد. وقتی نظم بیرونی به هم می‌ریزد پیش از تحلیل و درک آن خشمگین می‌شود، واکنش نشان می دهد.

وی در ادامه گفت: از طرفی طوطی؛ نماد «نفس مقلد» یا «کودک درونِ ناآگاه و ظاهر بین در همان حال معصوم» و نا آرام و هیجانی ماست که بی تأمل و آگاهی ژرف، با تکرار حرف دیگران را باز تاب می‌دهد.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سمیرا جعفر ی IR ۱۷:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۶
    واقعا بحث خنده‌ داری بود.مشخصه اصلا این آقای لطیفی از مولانا و ادبیات چیزی نمیدونه،مطالب به شدت اشتباهند،و از خبرگزاری ایبنا انتظار می‌ره دقت بیشتری داشته باشه تا این اشتباهات به اسم مولانا رواج پیدا نکنه
  • سمیرا جعفر ی IR ۱۷:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۶
    واقعا بحث خنده‌ داری بود.مشخصه اصلا این آقای لطیفی از مولانا و ادبیات چیزی نمیدونه،مطالب به شدت اشتباهند،و از خبرگزاری ایبنا انتظار می‌ره دقت بیشتری داشته باشه تا این اشتباهات به اسم مولانا رواج پیدا نکنه
  • سمیرا جعفر ی IR ۱۷:۱۶ - ۱۴۰۴/۰۷/۱۶
    واقعا بحث خنده‌ داری بود.مشخصه اصلا این آقای لطیفی از مولانا و ادبیات چیزی نمیدونه،مطالب به شدت اشتباهند،و از خبرگزاری ایبنا انتظار می‌ره دقت بیشتری داشته باشه تا این اشتباهات به اسم مولانا رواج پیدا نکنه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها