سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۶
پنجره‌ای برای فهم صحیح جهان‌های فلسفه و انسان

فلسفه تطبیقی در این کتاب راهی است به سوی درک و تعامل میان سنت‌های فلسفی و فرهنگ‌ها و پلی برای هم‌گرایی و نیز بستری برای گشودن پنجره‌ای برای فهم صحیح جهان‌های فلسفه و انسان.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیده معصومه محمدی؛ «فلسفۀ تطبیقی پل ماسون اورسل» با تحقیق و ترجمه قاسم پورحسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی و زهرا حاجی شاه‎کرم پژوهشگر و نویسنده به همت انتشارات صراط منتشر شد.

کتاب «فلسفه تطبیقی» اثر ماسون اورسل، آغاز پایه‌گذاری مطالعات مقایسه‌ای در صد سال اخیر محسوب می‌شود. اورسل، فلسفه تطبیقی را نه بسان یک رشته مستقل، بلکه به مثابه روشی برای مقایسه‌ورزی فلسفه‌ها در بستر تاریخی و فرهنگی می‌نگرد. او فلسفه تطبیقی را دانش مقایسه نظام‌مند میراث‌های فلسفی مختلفی می‌داند که با بهره‌گیری از شیوه مشابهت‌های تناسبی از تشابه خانوادگی و ظاهری فراتر رفته و می‌کوشد تا به درک عمیق ساختارهای فکری و زمینه‌های فرهنگی تمدن‌ها دست یابد.

فلسفه تطبیقی در این کتاب راهی است به سوی درک و تعامل میان سنت‌های فلسفی و فرهنگ‌ها و پلی برای هم‌گرایی و نیز بستری برای گشودن پنجره‌ای برای فهم صحیح جهان‌های فلسفه و انسان.

پنجره‌ای برای فهم صحیح جهان‌های فلسفه و انسان

منظر اصلی اورسل در این کتاب این است که هر سنت فلسفی باید در بستر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی خود بر مبنای رویکرد تحصلی بررسی و ارزیابی گردد تا تفاوت‌ها و تشابه‌های فلسفه شرق و غرب بهتر فهمیده شده و امکان گفت‌وگوی میان سنت‌ها و فرهنگ‌ها فراهم آید.

اورسل در این کتاب می‌کوشد میان سنت مغرب زمین و فلسفه‌های شرقی و معنوی، هم‌سخنی ایجاد نماید. کتاب به پرسش‌های اساسی در باب چیستی فلسفه تطبیقی، اهمیت و جایگاه و ارزش آن و نیز بنیادین بودن روش تطبیق در امکان فهم بهتر سنت‌ها و فلسفه‌ها پاسخ می‌دهد.

اثر حاضر پس از گذشت صد سال از زمان نگارش آن، برای نخستین بار به زبان فارسی برگردانده شده و اکنون خوانندگان، محققان و متفکران حوزه مطالعات تطبیقی بهتر می‌توانند اهمیت یا کاستی‌های آن‌را مورد مطالعه و ارزیابی قرار دهند.

نویسندگان در پیشگفتاری تفصیلی کوشیده است تا جایگاه و اهمیت کتاب و نیز نقصان‌های آن را شرح داده و اسباب عدم التفات اورسل به سایر سنتها (به جز غرب، چین و هند) به خصوص میراث عقلی نیرومند فلسفه اسلامی را مورد بازخوانی انتقادی قرار دهند.

آنها امیدوارند مجموعه چهارجلدی در حوزه فلسفه تطبیقی که در حال تدوین و نشر آن هستند مورد استقبال اساتید، پژوهشگران و دانشجویان قرار گیرد.

اورسل در کتاب فلسفۀ تطبیقی می‌‏کوشد سنت‎‌های فلسفی شرق و غرب را نه تنها در برابر هم بلکه در گفت‏‌وگویی فلسفی بررسی نماید.

وی با نقد و طرد نگاه شرق‎‌شناسانۀ سنتی، هدف خود را شناخت درونی و تجربی فلسفه‎‌های غیرغربی بیان می‏کند. فرضیۀ اصلی او این است که «فلسفه»، یک امر جهان‎‌شمول بوده و امری صرفاً یونانی اروپایی نیست. اورسل با انتقاد از نگرش‎‌هایی که تنها سنت غربی را فلسفی برمی‏شمارند، تاکید دارد که برای فهم حقیقت فلسفه باید به سایر سنت‌‎های فکری همچون چین، هند و جهان اسلامی توجه نمود. بدینسان وی فلسفۀ تطبیقی را بر کثرت‌‎گرایی معرفتی استوار می‎سازد.

او معتقد است تطبیق فلسفه‎‌ها را نباید سطحی و صوری تلقی کرده و تنها بر مقایسۀ شباهت‌‎ها در واژگان و مفاهیم بسنده نمود. فلسفۀ تطبیقی نیازمند تحلیل درونی زمینه‌‏های زیستی و زبانی و نیز دینی هر سنت است که بدون فهم آن نمی‎توان دست به مطالعۀ حقیقی برای کشف حقیقت و گوهر میراث‌های فلسفی زد.

کتاب فلسفۀ تطبیقی اورسل مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش متفاوت نظری و کاربردی است. اورسل در مقدمه، چهار‬ موضوع مهم یعنی تعریف فلسفۀ تطبیقی، اهمیت فلسفۀ تطبیقی در مطالعۀ نظام‌‎های فکری مختلف، روش‌شناسی تطبیقی، و بالاخره چالش‌های تطبیقی فلسفه‌‏های شرق و غرب را طرح و بررسی نموده است. در مقدمه، چیستی و ضرورت فلسفۀ تطبیقی به‬ ‎طور کلی مورد بحث قرار گرفته است.

پنجره‌ای برای فهم صحیح جهان‌های فلسفه و انسان
پل ماسون اورسل

اورسل‬ فلسفۀ تطبیقی را دانشی برمی‎‌شمارد که به مقایسۀ نظام‌‎مند میان سنت‎‌های فلسفی مختلف می‎‌پردازد. وی در مقدمه تأکید می‎‌کند که باید از سطح مقایسۀ ظاهری مفاهیم فراتر رفته و به درک عمیق‎تر از ساختارهای فکری و زمینه‌‏های فرهنگی هر سنت فلسفی دست یافت.

در بخش نخست کتاب، چهار مسئلۀ مهم در چهار فصل مورد بررسی قرار گرفته و در پایان، نتیجه‌گیری به دست داده است. فصل نخست: درباب تحصلی‎گرایی در فلسفه؛ فصل دوم: در باب روش فلسفۀ تطبیقی؛ فصل سوم: معنای تحصلی مشابهت یا آنالوژی؛ فصل چهارم: مفهوم اثباتی از محیط. نتیجه‎گیری حاوی مطالعۀ تطبیقی تاریخ اندیشه انتقادی ذهن است. اورسل روش مهم فلسفۀ تطبیقی را تشابه (آنالوژی) از نوع تناسب تلقی کرده و معتقد است که مقایسه باید بر مبنای نسبت‎های مشابه در نقش‎ها و کارکردهای مفاهیم در سنت‏های مختلف و نه صرفاً براساس شباهت‎های ظاهری انجام شود.

بخش دوم نیز همانند بخش نخست از چهار فصل و یک نتیجه‏گیری تشکیل شده است. در فصل نخست که آن‎را نمونۀ نخست نامیده است به تاریخ‎نگاری تطبیقی فلسفه پرداخته است. فصل دوم یا نمونۀ دوم به منطق تطبیقی اختصاص دارد. در نمونۀ سوم (فصل سوم) به مابعدالطبیعۀ تطبیقی و در نمونۀ چهارم (در فصل چهارم) به روان‎شناسی تطبیقی پرداخته و در پایان، در نتیجه‎‌گیری فرصت اموزشی فلسفۀ تطبیقی را طرح می‎کند. در بخش دوم، اورسل می‎کوشد تا مقایسه‎ای میان تمدن‎ها و سنت‎های شرق (چین، هند و ایران) و غرب (یونان و اروپا) صورت داده و کوشش کرده تا نشان دهد که مفاهیم مشابه، چگونه در سنت‎های فکری مختلف، معانی و کارکردهای متفاوتی دارند.

نکتۀ مهم در این کتاب، جدول مقایسه‌‏ای سنت‌‏ها و تمدن‏‌ها در نزدیک به سی صفحه است که در پایان این ترجمه به‬ ‏عنوان پیوست آمده و نام‏‌ها و اصطلاحات انبوه او را در شرح جدول آورده‌اند. وی در دو تقسیم‌‎بندی متفاوت، سه حوزۀ غرب، خاورمیانه (ایرانیان و سامی‌‏ها) و هند را براساس ترتیب و توالی تاریخی مرتب ساخته و آن‏ها را به‬ ‏نوعی مقایسه نموده است. در جدول دوم، سه حوزۀ تبت، چین و ژاپن را مقایسه می‏‌کند.

این جدول مشتمل بر اسامی، جریان‌‏ها و اندیشه‏‌های بسیاری در حوزۀ هند و چین است. برغم این مزیت، اورسل نشان داد که در بخش اسلامی، هیج آشنایی خوبی با جریان‌‏های اندیشه‏ای و حتی نام‏های فیلسوفان نداشته و هیچکدام از جریان‏های فکری مهم سه سدۀ نخست و نیز جریان‎های فلسفی پس از ابن سینا را ذکر نمی‎کند. بخش خاورمیانه از سدۀ ششم به بعد چنان خالی است که ناآشنایان تصور خواهند کرد با زمینی لم‏یزرع روبه‏رو هستند. نویسندگان در پیشگفتار این کاستی بزرگ اورسل را اجمالاً مورد نقد قرار داده اند. اساساً اورسل شناختی از حوزۀ ایران و اسلام ندارد و به رغم ستایش از ایران و میراث کهن آن، مطالعه‌‏ای بر روی آن صورت نداده است. اشکال دیگر رویکرد اورسل این است که او چنان غرق در سنت هند شده است که گویا فلسفۀ تطبیقی را معادل با هندشناسی تلقی کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها