به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اصفهان، دبیر نشست چهاردهم جمعخوانی کتابهای کودک و نوجوان با عنوان «بازتاب بازآفرینان شاهنامه در رمان نوجوان» که در حوزه هنری اصفهان برگزار شد، درباره چرایی بازآفرینی شاهنامه گفت: نیاز زمانه و اقتضائات روزگار و شرایط در حال تغییر و تحول جامعه انسانی، ما را نیازمند بازآفرینی میکند.
رهبری با بیان اینکه ما هر روز در زندگی نیاز به بازآفرینی داریم، ادامه داد: باید آنچه به ما به ارث رسیده است را بازآفرینی کنیم.
او در پاسخ به این سؤال که چرا باید شاهنامه را بازآفرینی کرد، گفت: شاهنامه یک اثر بسیار خاص است که بهره بردن از آن در تربیت و ادب بسیار کاربرد داشته و دارد.
رهبری شاهنامه را هویت ملی دانست و افزود: اصلیترین هویت ملی ما زبان است که موجب پیوند ما با یکدیگر و حتی با دیگر کشورهای فارسی زبان میشود و اینجاست که مرزها برداشته میشود.
وی ادامه داد: علی رغم اختلاف دیدگاهی که در جامعه ما نسبت به باور وهویت وجود دارد، باید بدانیم که هویت بخش بسیار مهمی از ملیت ماست.
رهبری افزود: البته شاهنامه در طی سالیان سال بازآفرینی و سادهنویسیهای متعددی شده است؛ اما در مقابل شهرتی که شاهنامه دارد، آنقدر که باید و شاید، به آن توجه نشده است.
نخستین بازآفرینی به دست فردوسی انجام شده است
در ادامه نویسنده رمان «آنتیویروس» به بررسی روشهای بازآفرینی شاهنامه در رمان نوجوان پرداخت.
وی شاهنامه را اثری هویتی، ملی و عامل مهمی در شکلگیری وحدت و یگانگی معرفی کرد و بیان داشت: شاهنامه آنقدر سرشار است که بسیاری از آثار بعد از خود را نیز سرشار کرده است. لازم است این مسیر ادامه یابد و شاهنامه را حفظ کنیم و به افراد بعد از خود برسانیم.
فاطمه طالبی ادامه داد: ما فرزندان متون پیش از خودمان هستیم و باید حق فرزندی را به جای آورده و با آثاری که از شاهنامه خلق میکنیم، دیگران را هم فرزند این متون کنیم و به آنها یاد دهیم که از زیر چه پرچمی بیرون آمدهایم.
طالبی با اشاره به کلمه بازآفرینی گفت: نخستین بازآفرینی به دست خود فردوسی بوده و شاید برای شما جالب باشد که شاهنامه یک بازآفرینی متون گذشته خود است. فردوسی همه چیز را از حفظ خلق نکرده است. او در مقطعی ایستاده که در پشت آن سنت ریشهداری است و پیش رویش ایرانی است که در حال تغییر و تحول است و باید این سنت گذشته را به نسل بعد از خود منتقل کند تا آن را پس نزنند.
وی فردوسی را دارای ذهن هوشمند دانست و ادامه داد: ما اگر تأثیری را که فردوسی در آثار بعد از خود گذاشته، مورد مطالعه قرار دهیم، به خوبی میتوانیم شیوههای بازآفرینی داستانهای پیش از خودش را هم به دست بیاوریم و بفهمیم فردوسی چه مدلهایی را در پیش گرفته است.
او به سیمرغ، پرنده افسانهای شاهنامه، اشاره کرد و گفت: سیمرغ در متون قبل از فردوسی به ویژه در اوستا بوده است. سیمرغ پرندهای است که در وسط دریا زندگی میکند و در شاهنامه تبدیل میشود به پرندهای که در قله قاف زندگی میکند و آن را عقل کامل میدانیم. این روند شکلگیری سیمرغ تا استفاده از آن در منطقالطیر عطار نیز ادامه یافته است.
بازآفرینی میتواند مخاطب را به متن اصلی وصل کند
وی گفت: اگر بازآفرینی به درستی صورت بگیرد، حتی میتواند متن اولیه را برجستهتر کند و حتی بعدها در آثار دیگری بیان شود که برجستهتر از آثار قبل از خود بوده است.
طالبی در پاسخ به اینکه چرا باید بازآفرینی کنیم، گفت: بازآفرینی گاهی وقتها آنقدر درخشان اتفاق میافتد که متن پیش از خودش را هم مورد توجه قرار میدهد و در حال حاضر که نوجوانان به سختیِ خواندن شاهنامه و علم درک متون آن اشاره میکنند، بازآفرینی میتواند آنها را به متن اصلی وصل کند و ارتباط برقرار کردن آنها با این متون راحتتر بوده و موجب ایجاد کنجکاوی در نوجوانان شده تا به سراغ متن اصلی بروند.
وی با اشاره به تعاریف متعددی که در رابطه با بازآفرینی وجود دارد، بیان داشت: اقتباس به معنای اخد کردن و گرفتن است، اگر یک بخش از یک متن را برداشت کنیم، به آن اقتباس میگویند. اقتباس شیوههای مختلف دارد که به دو دسته باز و بسته تقسیم میشوند.
وی ادامه داد: اقتباس بسته، بازنویسی و وامگیری از متون قدیمی و شیوه باز، روشهای خلاقانه برداشت از متون قدیمی است.
طالبی بازآفرینی را نوعی از اقتباس باز دانست و گفت: در این روش متن اولیه را میگیریم و قسمتی از آن را با تخیل خود تغییر میدهیم. نمونه دیگری از بازآفرینی، وامگیری از اصطلاحات است.
وی، قویترین بخش اقتباس را بازآفرینی دانست و ادامه داد: در بازآفرینی، بیشترین تغییر و استفاده از متون انجام میشود. اولین بار سال ۶۸ بازآفرینی انجام گرفت. در عین حال که میدانیم تعریف بازآفرینی چیست، ولی بسیاری هم از آن اطلاع دقیقی ندارند.
او تخیل در بازآفرینی را بسیار مهم دانست و ادامه داد: در بازآفرینی، نویسنده از متن خود فاصله میگیرد. این تخیل است که وارد اثر میشود و اثر در نوع عالی خودش به اثر دیگری تبدیل میشود.
در ادامه کتابهای «عروسی بیژن و منیژه» نوشته علیاصغر سیدآبادی، کتاب «رستم و ضحاک» اثر مهدی صلحجو، کتاب «دوزخ ضحاک» اثر کیانوش جاهد پارسا، کتاب «رستم و سهراب» نوشته آتوسا صالحی و در پایان دو کتاب «رویای گردافرید» و رمان «وش، وش، وشی، وشان، سیاوش» روخوانی و بررسی شدند.
نظر شما