سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: تونی هریسون از زمان انتشار نخستین مجموعه شعرش در سال ۱۹۶۴، همواره صدایی مهم و تأثیرگذار در شعر معاصر بریتانیا بود. او با نوشتن گزارشهایی منظوم از جنگ بوسنی برای صفحه اول روزنامه گاردین و همچنین با شعر بلند «V» در سال ۱۹۸۵، جامعه بریتانیا را به چالش کشید. این شعر که در واکنش به تخریب سنگ قبر والدینش توسط هولیگانهای فوتبال سروده شده بود، به دلیل زبان تند و بیپردهاش شهرت یافت؛ تا آنجا که روزنامه دیلی میل، آن را «سیلی از کثافت» توصیف کرد و پخش آن حتی به طرح بحث در مجلس عوام بریتانیا انجامید. با این حال، همین شعر امروزه در مدارس بریتانیا تدریس میشود.
هریسون در خانوادهای کارگری در لیدز پرورش یافت و در رشته ادبیات کلاسیک تحصیل کرد. شعرهای او اغلب تنش میان خاستگاه کارگری و جهان هنر متعالی را میکاود؛ از تحقیر معلمی که در شعر «Them & [uz]» به او میگوید: «تو از آنهایی هستی که شکسپیر نقشهای کمدی را به نثر برایشان مینویسد!»، تا بیگانگیای که به واسطه تحصیلاتش از والدین خود احساس میکرد. او این فاصله را در شعر «Book Ends» به تلخی به تصویر میکشد.
اقتباس او از نمایشنامه «انسانگریز» مولیر در سال ۱۹۷۳، نقطه عطفی در کارنامه تئاتری او بود و پس از آن، آثار درخشانی چون «اورستیا» و «Phaedra Britannica» را به روی صحنه برد. با آنکه کارنامه هریسون گستره وسیعی از تئاتر، اپرا، فیلم و تلویزیون را در بر میگرفت، او همواره اصرار داشت که تنها با عنوان «شاعر» شناخته شود. در سال ۲۰۱۵ گفت: «از عنوان شاعر / نمایشنامهنویس / مترجم / کارگردان متنفرم. شاعر همه اینها را در بر میگیرد. میخواهم به دروننگری، لطافت و خشم سیاسیام حقشان را ادا کنم.»
این خشم سیاسی در آثار متعددی از او تبلور یافت. فیلم-شعر «V» جایگاه او را بهعنوان یک شاعر مردمی تثبیت کرد و فیلم-شعر دیگرش، «The Blasphemers’ Banquet»، در واکنش به فتوای مرگ سلمان رشدی ساخته شد. در فیلم-شعر «Prometheus» (۱۹۹۹) نیز، اسطوره پرومته را به استعارهای از نبرد طبقاتی میان معدنکاران و نظام سرمایهداری بدل کرد. او همچنین با رد پیشنهاد عنوان ملکالشعرای بریتانیا در سال ۱۹۹۹، بر استقلال خود از قدرت سیاسی تأکید ورزید و در شعری نوشت که میخواهد «آزاد باشد تا بر بریتانیای بلری بکوبد.»
سایمون آرمیتاژ، ملکالشعرای کنونی بریتانیا، درباره او گفته است: «هریسون راه را برای نسل من هموار کرد. او باعث شد ما بتوانیم کار خودمان را انجام دهیم، بیآنکه نگران خاستگاه طبقاتی یا لهجهمان باشیم.»
هریسون در سال ۲۰۰۰ درباره میراث خود گفته بود: «آنچه بیش از هر چیز به آن افتخار میکنم، این است که میتوانم شعرهایم درباره والدینم را بخوانم و ببینم که مردان – بهویژه مردان – ناگهان در سالن به گریه میافتند. اینکه یک شعر کوتاه بتواند اینچنین آنها را لمس کند، برای من از هر نقد تحسینآمیزی ارزشمندتر است.» او سپس درباره سرچشمه الهام خود چنین گفت:
«همیشه احساس میکنم این هیولایی را که کارم را با چنین شدتی به سرانجام میرساند، نمیشناسم. انگار شخصیتی افسانهای آمده تا همه کاهها را به طلا بدل کند و سپس ناپدید شود. من برای صفحه کاغذ، صحنه تئاتر، سالن اپرا، تلویزیون، سینما و روزنامه شعر نوشتهام. همه اینها یک کار واحد است.»
منبع: theguardian, Sat 27 Sep 2025
نظر شما