شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۴
ضعف پژوهش در حوزه گردشگری مازندران/ فعالان گردشگری مولف نیستند؛ پژوهشگران شناخت ندارند

مازندران- مؤلف و پژوهشگر حوزه گردشگری در مازندران با اشاره به ضعف پژوهش در این حوزه، گفت: فعالان حوزه گردشگری ما دست به قلم نیستند و نویسندگان و پژوهشگران ما هم شناخت گردشگری ندارند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم قاضی‌زاده: استان مازندران سرزمینی پر از جاذبه‌های گردشگری است. جاذبه‌هایی که هرچند در ذهن عموم مردم بیشتر به جنگل و دریا و غذاهای محلی این خطه محدود می‌شود اما این دیار چیزی بیشتر از اینها در خود نهفته دارد. جاذبه‌هایی که حتی برای مردم استان نیز ناشناخته باقی مانده‌است و امید آن می‌رود که با تألیفات متنوع در این حوزه بتوان هرچه بیشتر این جاذبه‌ها را شناساند. از این رو به مناسبت روز گردشگری فرصتی پیش آمد تا گفت‌وگویی با عباس مهدوی مؤلف حوزه گردشگری و پژوهشگر این عرصه داشته باشیم.

مهدوی که سبقه کاری‌اش به خبرنگاری بر می‌گردد، روحیه کاوشگر خود را به علاقه‌مندی‌اش یعنی گردشگری پیوند زده و تاکنون کتاب‌هایی همچون «مینیاتور شمال» درباره داستان‌های شکل‌گیری راه آهن تهران-بندرترکمن و کتاب «سلام ساری» که به معرفی جاذبه‌های گردشگری شهر ساری پرداخته را به رشته تحریر در آورده است. از این مؤلف همچنین کتاب «سلام بابلسر» به زودی منتشر می‌شود.

گفت‌وگویی که می‌خوانید ماحصل بیان دغدغه‌هایی برای نقش آفرینی آثار مکتوب در معرفی جاذبه‌های گردشگری مازندران و راهکارهایی برای مرتفع ساختن این دغدغه‌ها است.

تصویری که از استان مازندران در اذهان شکل گرفته جایی برای بازدید از دریا و جنگل است در حالیکه این سرزمین به پشتوانه قدمت تاریخی که دارد، جاذبه‌های متنوعی در حوزه‌های مختلف گردشگری دارد اما متأسفانه آنطور که باید این جاذبه‌ها معرفی نشده و حتی مردم ساکن استان هم کمتر درباره این جاذبه‌ها چیزی می‌دانند. ایراد کار کجاست؟

این روزها در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اکثر صفحاتی که در حوزه گردشگری فعالیت دارند مثل صفحات مربوط به آژانس‌های گردشگری یا حتی تورلیدرها، به معرفی جاذبه‌های گردشگری می‌پردازند و به زعم خیلی‌ها این روش بسیار هم سودمند است اما حلقه مفقوده تمام این معرفی‌ها صحت و سقم اطلاعات است. برای مثال همین الان یک جست‌وجوی کوچک درباره راه آهن شمال داشته باشید، با اطمینان به شما می‌گویم که ۹۰ درصد اطلاعاتی که درباره آن ارائه شده سندیت ندارد و این موضوع تنها از یک مشکل نشأت می‌گیرد، نبود آثار مکتوب و پژوهشی در این حوزه.

ولی همانطور که من اطلاع دارم، کتاب‌های متعددی درباره تاریخ این خط ریلی منتشر شده که اتفاقاً پشتوانه پژوهشی خوبی هم دارند.

بگذارید در همین ابتدای صحبت‌هایمان تکلیف یک چیز را با هم روشن کنیم. کتاب گردشگری با کتاب مستند و پژوهشی تاریخی یک تفاوت عمده دارد و آن قابل رؤیت و در دسترس بودن است.

کمی بیشتر توضیح می‌دهید؟

ببینید همانطور که گفتید، آثار مستند تاریخی که پشتوانه پژوهشی بسیار محکمی هم دارند درباره همین راه آهن شمال یا شهر ساری نوشته شده اما این آثار عموماً ناظر به گذشته هستند. برای مثال در یک کتاب تاریخی نوشته شده فلان میدان در شهر ساری محل اتراق شاه عباس بوده و این موضوع هم بر اساس مستندات و مدارک به جا مانده کاملاً صحیح است اما آیا نشانی از آن باقی مانده است که گردشگر بخواهد آن را ببیند؟ تفاوت کتاب گردشگری با کتاب تاریخی در این است که اگرچه هر دو بر اساس مستندات و پژوهش به تاریخچه می‌پردازند اما الزاماً کتاب گردشگری درباره چیزهایی است که در حال حاضر قابل رؤیت بوده و می‌توانند به عنوان جاذبه گردشگری مورد بازدید قرار گیرند. مثلاً اگر داستان کلیسای کوچک سرخ آباد در مسیر راه آهن شمال را برای گردشگر تعریف کنیم، این کلیسا هنوز وجود دارد و گردشگر می‌تواند برود و آنجا را ببیند.

ضعف پژوهش در حوزه گردشگری مازندران/ فعالان گردشگری مولف نیستند؛ پژوهشگران شناخت ندارند

می‌توان اینطور برداشت کرد که ویژگی مهم آثار مکتوب در حوزه گردشگری این است که باید درباره جاذبه‌های قابل رؤیت و در دسترس باشند؟

بله و یک ویژگی مهم دیگر این آثار، روایی بودن آنها است. بدین معنی که آنچه برای یک گردشگر جذاب است، داستانی است که پشت یک مکان، آئین یا حتی یک غذا نهفته است. برای مثال درباره همین کلیسای سرخ آباد که مثال زدم، وقتی به اشتباه به گردشگر بگویید که اینجا کوچکترین کلیسای جهان است، شاید برایش جذابیتی نداشته باشد اما وقتی برایش روایت کنید که در جریان ساخته شدن این راه آهن، ۵۰۰- ۶۰۰ نفر ایتالیایی در این منطقه حضور داشتند و چون جایی برای عبادت نداشتند و دور از خانواده‌هایشان بوده‌اند، از طریق شرکت سازنده راه آهن درخواستی مبنی بر ساخت یک کلیسای کوچک در منطقه را برای پاپ ارسال می‌کنند و پاپ نیز طی نامه‌ای از دربار وقت درخواست می‌کند تا برای عبادت این افراد و تقویت روحیه‌شان اجازه ساخت کلیسایی کوچک در منطقه داده شود، ناخودآگاه گردشگر ترغیب می‌شود تا به این مکان رفته و از نزدیک آن را ببیند.

با این تفاسیر آثار مکتوب نقش پررنگی در شناساندن جاذبه‌های گردشگری و همچنین توسعه این صنعت می‌توانند داشته باشند. اینطور نیست؟

کاملاً همینطور است. آثار مکتوب در این حوزه با دو ویژگی که بیان کردم می‌توانند تأثیر زیادی در این حوزه داشته باشند. در همه جای دنیا آثار مکتوب جزو لاینفک صنعت گردشگری محسوب می‌شوند و شما به عنوان یک گردشگر وقتی می‌خواهید از کشوری دیدن کنید، خرید راهنماهای گردشگری با سبک و سیاقی که توضیح دادم، کمک می‌کند تا بتوانید هم جاذبه‌ها را بشناسید و هم در ترغیب شما برای بازدید از آنها بسیار مؤثر است. مثلاً همین الان اگر شما بدانید که ساختمان فعلی دانشگاه مازندران در بابلسر به عنوان هتل بابلسر پلاس با یک مدیر سوئیسی در سال ۱۳۱۷ تأسیس شده و پس از چند سال فعالیت در سال ۱۳۴۷ به پیشنهاد دانشگاه هاروارد به مرکز آموزش عالی اقتصاد این دانشگاه تبدیل شده و تا سال ۵۷ به عنوان شعبه‌ای از دانشگاه هاروراد فعالیت داشته، ترغیب نمی‌شوید که بروید و این بنا را از نزدیک ببینید؟ یا در همین شهر بابلسر ساختمان هواشناسی فعلی، یک ساختمان با معماری دوره پهلوی اول است که در همان دوره برای هواشناسی تأسیس شده است. همین الان برایتان سوال پیش نیامد که چرا وقتی حتی ساری سازمان هواشناسی نداشته در شهر بابلسر سازمان هواشناسی تأسیس می‌شود؟

چرا؟

چون در سال ۱۳۲۹ بابلسر فرودگاهی داشته که در طول هفته دو پرواز به تهران داشته و افراد از این طریق به بابلسر می‌آمدند در ساحل تفریح می‌کردند و دوباره به تهران بر می‌گشتند و حتی آگهی‌های روزنامه های آن زمان که تبلیغ برای سفر به بابلسر از طریق پرواز داشته هم موجود است. آیا همین داستان کوتاه و مستند شما را ترغیب نکرد که اگر به بابلسر رفتید حتماً از این دو ساختمان دیدن کنید؟

درست است. فکر می‌کنم این آثار نه تنها به ارائه اطلاعات به گردشگر کمک کنند که حتی می‌توانند مرجعی برای صفحات مجازی و یا تولیدات تصویری هم باشند. درست است؟

شک نداشته باشید. ببینید وقتی یک کتاب پژوهشی منتشر می‌شود یعنی مراحل زیادی را برای اجازه انتشار گرفتن گذرانده و مؤلف در آن کتاب نمی‌تواند اطلاعات را بدون بررسی صحت و سقم و مستندات مربوط ارائه دهد برای همین آثار مکتوب می‌توانند مرجع اطلاعاتی مناسبی برای فضای مجازی، صفحات در شبکه‌های اجتماعی و یا حتی تولیدات در تلویزیون و رادیو باشند.

برداشت من از صحبت‌های شما این است که این آثار نه تنها در زمینه رونق بخشیدن به صنعت گردشگری که حتی درباره اتفاقاتی فراتر در حوزه جهانی مثل ثبت جهانی یک جاذبه گردشگری نیز می‌توانند اثرگذار باشند. چقدر این برداشت درست است؟

اساس پرونده‌هایی که در حوزه گردشگری برای ثبت جهانی ارسال می‌شوند همین مستندات و پژوهش است. ثبت همین راه آهن شمال که یکی از ۶ یا ۷ راه آهن جهان است که به عنوان جاذبه گردشگری صنعتی ثبت جهانی شده‌اند، برپایه مستندات و پژوهش‌ها است و یا جنگل‌های هیرکانی نیز همینطور. اگر بخواهم یک جمع بندی تا اینجای صحبت‌هایم داشته باشم باید بگویم که نقش آثار مکتوب در حوزه گردشگری که پشتوانه پژوهشی دارند، انکارناپذیر است و نه تنها این آثار می توانند مرجع اطلاعاتی باشند که حتی می‌توانند از طریق شناساندن جاذبه های گردشگری سبب جذب گردشگر و به تبع آن رونق اقتصادی در حوزه گردشگری شوند.

ضعف پژوهش در حوزه گردشگری مازندران/ فعالان گردشگری مولف نیستند؛ پژوهشگران شناخت ندارند

چیزی که در خلال این صحبت‌ها ذهن من را مشغول کرده این است که هدف از سفر برای افراد متفاوت است و به طور طبیعی این تفاوت باعث می‌شود که انتظارات من به عنوان یک گردشگر از یک اثر مکتوب که به جاذبه‌های گردشگری پرداخته نیز متفاوت باشد. می‌خواهم بدانم به عنوان یک مؤلف در حوزه گردشگری چطور می توان در یک اثر مکتوب پاسخگوی نیازهای متفاوت گردشگران بود؟

به موضوع خوبی اشاره کردید. ببینید یک اثر مکتوب در حوزه گردشگری زمانی می تواند برآورده کننده نیازهای مخاطب باشد که نگاهی کل‌نگرانه و البته گردشگری در جای جای اثر جاری باشد. به این معنی که یک مؤلف گردشگری صرفاً قرار نیست یک سری آثار و ابنیه و آئین را معرفی کند و به بیان پیشینه آنها بپردازد. این مؤلف باید نگاه گردشگری داشته باشد یعنی خود را به جای یک گردشگر بگذارد و به این فکر کند که مثلاْ اگر می خواهم در شهر ساری یک جغول بغول خوب که از غذاهای محلی است بخورم، کجا باید بروم؟ این دیدگاه هم زمانی حاصل می‌شود که خودت دغدغه گردشگری داشته باشی. الان اگر از من بپرسید بهترین جغول بغول در ساری را کجا می‌توان خورد؟ به شما آدرس می‌دهم!

با توجه به این توضیح، اگر بخواهیم با این دیدگاه در حوزه گردشگری به تولید آثار مکتوب بپردازیم قاعدتاْ ضعف و خلاء‌های بسیاری در این زمینه داریم. مهمترین خلاء که به عنوان پژوهشگر و نویسنده در این حوزه احساس می کنید چیست؟

مشکل اینجاست که فعالان حوزه گردشگری ما دست به قلم نیستند و نویسندگان و پژوهشگران ما هم شناخت گردشگری ندارند و این ضعف نه تنها در استان مازندران که در کل کشور دیده می‌شود. برای تألیف در حوزه گردشگری باید تحقیق میدانی داشته باشید، مثلاً بنا را از نزدیک ببینی و بشناسی تا اطمینان داشته باشی که در معرفی آن چیزی را از قلم نیانداخته باشید. البته اینها را درباره یک اثر مکتوب ارزشمند می‌گویم وگرنه که تا به همین امروز راهنماهای گردشگری زیادی منتشر شده که در حد همان بروشور و کاتالوگ بوده‌اند و فقط به معرفی جاذبه‌های شناخته شده پرداخته‌اند ولی صحبت من درباره اثری است که مثلاْ در معرفی شهر ساری به غیر از میدان ساعت و خانه کلبادی، خیابان قارن را هم به دلیل یکدستی معماری‌اش به عنوان جاذبه گردشگری این شهر معرفی کرده است. دقیقاْ کاری که در کتاب «سلام ساری» انجام داده‌ام.

می خواهید بگویید داشتن دیدگاه گردشگری حتی می‌تواند جاذبه‌هایی را به گردشگر نشان دهد که کمتر از آنها یاد شده؟

بله و اگر بخواهم چیزی به صحبتتان اضافه کنم، این است که دیدگاه گردشگری کمک می‌کند تا حلقه‌های مختلف این صنعت از طریق تألیف یک اثر مکتوب به هم پیوند زده شود. برای مثال در فصل رسیدن آلوچه پختن رب آلوچه در مازندران از دیرباز مرسوم بوده است. من به عنوان یک مؤلف در حوزه گردشگری این جاذبه را شناسایی و از نزدیک لمس می‌کنم و درباره آن به گردشگر اطلاعات مستند می‌دهم و از طرفی گردشگر می‌تواند در فصل مناسب به مازندران آمده و هم از نزدیک شاهد پخت رب آلوچه باشد، هم درباره کاربرد آن در پخت غذاهای محلی اطلاع کسب کند و هم از مردم محلی این محصول را تهیه کرده و به خانه ببرد. این پیوند باعث می‌شود تا گردشگر از سفر خود رضایت داشته باشد و مردم محلی نیز از به راه افتادن چرخه اقتصادی در منطقه راضی باشند و اصل صحبت من این است که این مهم با نگاه گردشگری یک پژوهشگر و مؤلف می‌تواند رقم بخورد چرا که از کنار هیچ چیز به سادگی عبور نکرده و دیدگاه خود را در آن متبلور می کند.

و چطور می توان این دیدگاه را تسری بخشید تا بتوان شاهد تألیف آثار ارزشمند بیشتری در حوزه گردشگری باشیم که به اقتصاد این حوزه نیز کمک کند؟

دستگاه‌های متولی لازم است تا این دیدگاه را در بین علاقه‌مندان پرورش دهند و فعالان حوزه گردشگری و نویسندگان و پژوهشگران را پای کار بیاورند و آنها را برای تبدیل شدن به مؤلفانی در حوزه گردشگری پرورش دهند چرا که نه تنها استان مازندران که کشور ما با گنجینه غنی از جاذبه‌های گردشگری آنقدر فضا برای کار کردن دارد که اگر از همین امروز هم شروع به تولید آثار مکتوب در حوزه گردشگری کنیم، سال‌ها طول می‌کشد تا بتوان تمام جاذبه‌های مازندران و کشور را به گردشگران معرفی کرد.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مسعود صوفی نژاد سیویری IR ۲۲:۱۳ - ۱۴۰۴/۰۸/۰۲
    سلام بنده با اینکه گیلانی مقیم در مازندران هستم کلی مقاله مازندران شناسی و۴ عنوان کتاب چاپ کردم کلی برای مازندران زحمت کشیدم یکبار تشویق نشدم وتازه بیمه هنرمندان بنده را با ۵۶ سال سن قطع نمودند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها