سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محسن آزموده: راینهارت کوزلک (۱۹۲۳-۲۰۰۶) مورخ اندیشه و نظریهپرداز تاریخ، اهل آلمان بود. کوزلک در ایران، نخستینبار از طریق آثار سید جواد طباطبایی (۱۳۲۴-۱۴۰۱) فیلسوف سیاسی، مطرح شد. دکتر طباطبایی، کوزلک را یکی از نظریهپردازان تاریخ مفاهیم معرفی کرد و خود کوشید که مفاهیم بنیادین در تاریخ اندیشه ایران را بازشناسی کند. اما بهواقع کوزلک کیست و منظور او از روش تاریخ مفاهیم چیست؟ مفهوم بنیادین در دیدگاه او چیست و چه تفاوتی با سایر مفاهیم دارد؟ این مفاهیم بنیادین آیا در نظامهای اندیشهای مختلف مثل اندیشه غربی و اندیشه ایرانی متفاوتاند؟ مفاهیم بنیادین در اندیشه ایرانی کدماند؟ ضرورت و اهمیت بازشناسی و نگارش تاریخ مفاهیم بنیادین در چیست؟ ما در این زمینه در ایران چه کردهایم و چه باید بکنیم؟ خوشبختانه بهتازگی کتاب «تاریخ مفاهیم و مفاهیم بنیادین (نظریه و روش)» (۱۴۰۴) اثر راینهارت کوزلک و هانس الریش گومبرشت به همت بهنام جودی به فارسی ترجمهشده و نشر قصیدهسرا آن را منتشر کرده است. این کتاب از پنج فصل تشکیلشده که چهارفصل نخست را کوزلک و فصل پنجم را گومبرشت از همکاران کوزلک در پروژه سترگ فرهنگ مفاهیم بنیادین تاریخی، نوشته است. به مناسبت انتشار این کتاب پرسشهای بالا را با بهنام جودی در میان گذاشتیم که از نظر میگذرد.
***
با سپاس از زمانی که در اختیار ما گذاشتید، نخست برای آگاهی مخاطبان بهاختصار بفرمایید راینهارت کوزلک کیست و چه اهمیت در تاریخ اندیشه جدید دارد؟
سپاس برای این مصاحبه. اگر از تعارفات معمول بگذریم و بخواهیم بر موضوع مصاحبه متمرکز شویم، باید بگویم راینهارت کوزلک نظریهپرداز و مورخ تاریخ اندیشه در اروپاست، مثل کوئنتین اسکینر یا میشل فوکو؛ اما چند ویژگی او را از بقیه متمایز میکند: نخست، او از سنتی ریشهدار و مهم آلمانی برآمده است که گرایشهای لیبرال-محافظه کار آلمانی دارد و حوزه مطالعات خودش در اروپا را هم با محوریت جهان آلمانیزبان دنبال میکند؛ دوم، او به واسطه دوره زندگی، شاگرد بسیاری از فیلسوفان مهم آلمانی مانند کارل اشمیت، مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر، کارل لُویت، یوهانس کوهن، آتو برونر و وِرنر کونتسه در سده بیستم بود و همین ارتباطات، که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد، روی نوع اندیشه، مطالعات و پژوهشهای او تأثیر عمیقی بر جای گذاشت.
جایگاه کوزلک در تاریخ اندیشه اروپایی به واسطه پژوهشها و ایدههایی که مطرح کرده است، شناختهشده و جزو نظریهپردازان مهم این حوزه محسوب میشود؛ اما به واسطه اینکه جهان انگلیسیزبان میانه خوبی با زبان آلمانی ندارد، به شهادت امثال ملوین ریشتر و حتی کوئنتین اسکینر، آثار او با تأخیر به انگلیسی ترجمه شد و خیلی دیر بیرون از مرزهای اروپای قارهای شناخته شد. کوزلک را به واسطة سه اثر و پروژه مهم میشناسند: نخست، رساله دکتری او که تحت تأثیر استاد و دوست صمیمی او، کارل اشمیت، نوشته شد تحت عنوان «نقد و بحران، روشنگری و آسیبزایی جامعه مدرن»؛ البته اشمیت استاد غیررسمی او در این رساله بود زیرا پس از جنگ جهانی دوم از خدمت دانشگاهی محروم شده بود. رساله کوزلک که بعدها به توصیه و کمک هانس گئورگ گادامر در قالب کتاب منتشر شد، و طی دهههای بعد به زبانهای اروپایی نیز ترجمه شد، اکنون یکی از آثار کلاسیک درباره پیدایش و تکوین اندیشه سیاسی مدرن است. کوزلک، در آن رساله که با هابز شروع میشود و با متفکران روشنگری پایان مییابد، عقل مدرن و نقادی را باعث ایجاد بحرانهای پیدرپی در اروپا، شامل جنگهای داخلی، شورشها، انقلابها و غیره معرفی میکند که بورژوازی نماینده آن است و در نهایت منجر به فجایع سده بیستم یعنی فاشیسم، نازیسم، جنگ جهانی و بلوکبندی شرق و غرب میشود (در یک مقاله مفصل به نقد و بررسی این کتاب کوزلک پرداختهام که در پژوهشنامه انتقادی متون و برنامههای علوم انسانی منتشرشده است). کوزلک در ادامه فعالیت فکری و دانشگاهی خود، به مطالعه تحول مفهومی جهان مدرن میپردازد و بقیه عمر خود را صرف نظریهپردازی درباره چگونگی چنین مطالعه و پژوهشی میکند که در قالب کتابهایی متشکل از مجموعه مقالات منتشر شدند، شامل نظریهپردازی درباره روش و نظریه مطالعه تاریخی مفاهیم و کاربست این روششناسی درباره مفاهیمی مانند بحران، انقلاب، پیشرفت و غیره؛ اما کوزلک بعد از جذب در دانشگاه، پروژهای بلندپروازانه دربارة تحول مفهومی جهان آلمانیزبان را طراحی کرد که بر گذار از جهان قدیم به جهان مدرن با محوریت سدههای ۱۸و۱۹ م تمرکز داشت که طی ۲۵ سال و ۸ جلد کار گروهی عظیم که در نوع خود بینظیر است، ۱۱۵ مفهوم را تاریخنگاری کردند که با عنوان «مفاهیم بنیادین تاریخی» مشخصشده است و بخش بزرگی از شهرت و آوازة کوزلک مربوط به همین پروژة عظیم است، کتاب «تاریخ مفاهیم و مفاهیم بنیادین» ترجمة روششناسی و فصلهایی از آن مجموعه است.
آیا درست است که کوزلک متفکری ضدروشنگری است که با چهرههایی چون کارل اشمیت و کارل لوویت در ارتباط بوده و از آنها متأثر است؟
دقیقاً نمیتوان گفت که کوزلک «ضد-روشنگری» است؛ اما سویههای محافظهکارانه و انتقادی اندیشه و آثار او نسبت به روشنگری به سمت ضدروشنگری میل میکند. همانطور که پیشتر گفتم، او با کارل اشمیت دوستی نزدیکی داشت و موضوع رساله دکتری کوزلک را اشمیت جهت داد و بهگونهای تکمیل کتاب «لویاتان در نظریه دولت هابز» نوشته اشمیت بود، باوجوداینکه اشمیت از خدمت دانشگاهی منع شده بود؛ اما همچنان نفوذ بالایی در فضای دانشگاهی داشت. جالبتر اینکه، کارل لُویت یهودی در مقام شاگرد هایدگر که در دورع نازیسم از آلمان به آمریکا گریخته بود کتابی بسیار مهم تحت عنوان «معنا در تاریخ» را به زبان انگلیسی منتشر کرده بود و بهنوعی در هماهنگی عجیب با تز سکولاریزاسیون اشمیت، اندیشه روشنگری را هدف قرار داده و آن را دارای ریشههایی الهیاتی معرفی کرده بود. بعد از جنگ جهانی دوم و شکست نازیسم، با دعوت و مساعدت گادامر، لُویت به فضای دانشگاهی آلمان بازگشت و ازآنجاکه کوزلک تسلط بالایی به زبان انگلیسی داشت، در کنار هنو کستینگ به ترجمه کتاب «معنا در تاریخ» به زبان آلمانی پرداخت، هرچند نام او بهعنوان مترجم در آن کتاب حذف شد. در همین حال، لُویت نیز یکی از داوران رساله دکتری کوزلک بود. لُویت تأثیرات زیادی بر اندیشه کوزلک داشت که در بخش دوم رساله او و در بحث از فلسفههای تاریخ روشنگری و سکولاریزاسیون بهخوبی نمایان بود؛ البته تأثیرات این دو فراتر از اینها بود و در پروژه مفاهیم بنیادین و بقیه آثار کوزلک نیز مشهود است (تأثیرات اشمیت و لُویت و حلقه ضدروشنگری آلمانی بر اندیشه کوزلک را طی یک مقاله مفصل بررسی کردهام که در فصلنامه غرب پژوهی منتشرشده است). درعینحال، آتو برونر و ورنر کونتسه نیز دستکمی از اشمیت نداشتند و متهم به همکاری با نازیها بودند، مانند هایدگر. میتوان گفت کوزلک گرایش یا دستکم همکاری گستردهای با محافظهکاران آلمانی داشت.
اگر ممکن است بهطور ساده بفرمایید که منظور کوزلک از تاریخ مفاهیم چیست و چه تفاوتی مثلاً با تاریخ اندیشهها و تاریخ فلسفه و تاریخ جریانهای فکری دارد؟
اگر مطالعه تاریخ اندیشه را به دو سطح تاریخ ایدهها و تاریخ مفاهیم تقسیم کنیم. سنت دیرینه مطالعه تاریخ اندیشه همواره معطوف به بررسی «ایده» بوده است، ایده حاصل نوعی تعقل است. به واسطه نقد اول کانت و بحث معرفتشناسی، «مفهوم» و فرآیند معرفت از منظری دیگر دیده شد و از طریق مباحث فیشته، و بهویژه هگل، مفهوم در تحول تاریخی اهمیت یافت؛ اما همچنان در حاشیه مطالعات تاریخ اندیشه قرار داشت و بیشتر سویههایی فیلولوژیک را دنبال میکردند. از سده بیستم، بهتدریج، مطالعه تحول مفهومی یا تحول معرفتی سوژه در قالب مفاهیم اهمیت یافت و با بحثهای تاریخ و تاریخمندی که آغازش به هگل بازمیگشت، مطالعه تاریخی تحول مفهومی در آلمان و پس از نیمه دوم سده بیستم گسترش یافت. بهگونهای که یوآخیم ریتر و اریش روتهاکر به تأسیس آرشیو تاریخ مفاهیم پرداختند. (برای اطلاعات بیشتر و دقیقتر کتابی متشکل از مجموعه مقالات ترجمه و تألیف دربارة تاریخ مفاهیم را طی سال گذشته و همکاری مترجمین و نویسندگان گوناگون تدوین کردم که تا آخر امسال انتشارات قصیدهسرا آن را منتشر خواهد کرد). کوزلک با نظر به مباحث کانت و هگل، تبارشناسی تحول مفهومی را در زبان سیاسی-اجتماعی موضوع خودش قرار داد تا نشان دهد سوژه مدرن تجربههای جدید را چگونه در قالب مفاهیم، معنادار کرده و مفهومپردازی کرده است و در هر مرحله تحول تاریخی، این تجربهها چه تفاوتهایی داشتند و چگونه معانی جدید خلق کردهاند. بخش قابلتوجهی از این فرآیند تحول در قالب مفاهیم ثبتشده است و با مطالعه تاریخی تحول مفاهیم، از طریق بررسی زبان و منابع دستاول هر دوره تاریخی، میتوان تجارب متفاوت سوژه را نمایان کرد. این کلیت تاریخ مفاهیم و بحث کوزلک است.
چرا کوزلک برای بررسی تحولات اندیشه از واحد «مفهوم» استفاده میکند و مراد او از تعبیر «مفهوم بنیادین» چیست و این مفاهیم چه تفاوتی با سایر مفاهیم دارند؟
همانطور که گفتم، در بحث معرفتشناسی در نقد اول کانت، نظر بر این است که سوژه جهان و تجربهها را از طریق بازنمایی در شهود و سپس بازنمایی این بازنمایی در قالب مقولات یا مفاهیم، معنادار کرده و قابلدرک میکند. پس، تجربه زمانی میتواند درک شود که سوژه، پدیدارها را به قالب مفاهیم درآورد. این مفاهیم طی دورههای تاریخی، دچار تحول میشوند. برای مثال، بحران تا پیش از دوران مدرن، در حوزه پزشکی و الهیات معنا داشت و هر دو به شرایطی خطیر اشاره داشتند که دو گزینه در مقابل قرار میدادند؛ در پزشکی وقتی بیماری به مرحله خاصی از روند خود میرسید پزشک اعلام میکرد که در این وضعیت بحرانی دو گزینه بهبود یا مرگ پیش روی بیمار قرار دارد؛ در الهیات مسیحی بحران به فرآیند نزدیک شدن به آخرالزمان معنا میداد که دو گزینه رستگاری یا عقوبت را در پِی داشت. به واسطه تجربههای متشنج سیاسی در دوران مدرن، بحران در حوزه سیاست و دولت کاربرد یافت که دو گزینه در سیاست داخلی و خارجی داشت. در سیاست داخلی، در وضعیت بحرانی، گزینه انقلاب و سقوط دولت یا نجات دولت در پیش روی سوژه بود؛ و در سیاست خارجی و در وضعیت بحرانی میان دولتها، دو گزینه جنگ یا صلح نتیجة بحران بود و از سده ۱۸ تا ۲۰ م این مفهوم عملاً زیست-جهان مدرن را تسخیر کرد. از همین روی، کوزلک معتقد است دستهای از مفاهیم، ازجمله مفهوم بحران، طی دوره روشنگری به درجهای از تداول، کاربرد و تأثیرگذاری رسیدند که عملاً زبان سیاسی-اجتماعی اروپایی با محوریت جهان آلمانیزبان را تسخیر کردند و هیچ اندیشه و عملی بدون این مفاهیم ممکن نبود. این مقطع تاریخی و تحولات آن را کوزلک «آستانهای دورانی» نامیده است که جهان قدیم فروپاشیده و جهان جدید بهتدریج شکل میگیرد. مفاهیم موردبحث در این دوره تاریخی در قیاس با دورههای قبل، به ثبت تجارب گوناگون و ملتهب سیاسی-اجتماعی پرداختند و حتی برخی از تحولات سیاسی-اجتماعی را شکل دادند، و تا به امروز در فرآیندی از تحول و دگرگونی قرار دارند و لایههای معنایی متفاوت و حتی متعارض یافتهاند. از همین رو، اندیشه مدرن را این مفاهیم خاص شکل دادهاند که کوزلک آنها را «بنیادین و تاریخی» مینامد.

شما در مقالهای که در شماره ۳۴ مجله سیاستنامه نوشتهاید از پروژه مفاهیم بنیادین تاریخی و ضرورت تدوین فرهنگ تاریخ مفاهیم نوشتهاید. اگر ممکن است بهاختصار درباره این پروژه توضیح دهید.
ما دو انقلاب بزرگ را طی ۱۵۰ سال گذشته تجربه کردهایم، همچنین تحولات سیاسی-اجتماعی گسترده و پرالتهاب؛ در همه این تحولات میتوانیم نقش دستهای از مفاهیم را ببینیم و اینکه چه مجادلات و کشمکشهایی بر سر این مفاهیم شکلگرفته است و چگونه برخی از آنها مجادلات و کشمکشهایی را شکل دادهاند و تجارب گوناگون را در خود ثبت کردهاند. بر اثر روند شتاب یافته تحولات ۱۵۰ سال گذشته، این مفاهیم لایههای متفاوت و حتی متعارض معنایی یافتهاند. بازنمایی چنین تحولاتی، نیازمند مطالعه تاریخی این مفاهیم است و ضرورت تدوین تاریخ مفهومی اینجا آشکار میشود. به عبارت دقیقتر، زبان سیاسی-اجتماعی در ایران از دوره مشروطه متحول شده است؛ واژههای قدیم معانی جدید پیداکردهاند؛ واژههایی ابداعشدهاند؛ برخی واژهها هم به واسطه ترجمه وارد زبان ما شدهاند. ازآنجاکه بعضی از تجربههای گوناگون تاریخی درباره گذشته، زمان حال و آینده از طریق زبان ثبت و درک میشوند، شماری از مفاهیم (در زبان فارسی) به واسطه زبان، تجارب اجتماعی-سیاسی را در خود ثبت کردهاند و همچنین شکل دادهاند. از طریق مطالعه تاریخی این مفاهیم میتوان نشان داد ایرانیان در دوره معاصر چه تجربههای «جدیدی» کسب کرده و آن را چگونه «مفهومپردازی» کردهاند و این فرآیند با دورههای دیگر چه تفاوتهایی دارد. از این طریق میتوان فهمید که زبان درگذشته چه کاربردی داشته و دچار چه تحولاتی شده است و زبان امروز ما در کدام مرحله از تحول تاریخی قرارداد. آگاهی از فرآیند چنین تحولی به ما امکان میدهد تا زبان را دقیقتر بهکاربرده و تا حدودی از «اغتشاش مفهومی» اجتناب کنیم یا برخی از آنها را برطرف کنیم. برای روشنتر شدن بحث، و نشان دادن برخی نمونههای انضمامی، میتوان گفت از دهه ۱۳۲۰ شمسی به اینسو با توجه به وجه زمانمند و ایدئولوژیک شدن مفاهیم طی دوره مشروطه، دوقطبیها و ساختن شعارها روندی صعودی پیدا کرد. بهگونهای که در میدان منازعات ایدئولوژیک، این مفاهیم دوقطبی به شکلهای گوناگون و متناسب با موقعیت کاربران بهکاربرده میشدند. برای مثال، ایدئولوژیهای چپ از دوقطبی انترناسیونالیست / ناسیونالیست، فاشیست و شوئونیست؛ سوسیالیست / لیبرال و بعدها نئولیبرال، امپریالیست / ضدامپریالیست، انقلابی / مرتجع و… استفاده میکنند. در سوی دیگر، طرفداران نظام سلطنت از اصطلاحاتی پروپاگاندایی برای نامیدن مخالفان استفاده میکنند مانند استالینیست، چپ، تودهای، فدایی، مصدقی، مجاهد، مرتجع، ارتجاع سرخ و سیاه، عنتلکتوئل و.... ایدئولوژیهای اسلامی نیز اصطلاحات پروپاگاندایی مانند سلطنتطلب، شاهدوست، ساواکی، بهایی، نوکر آمریکا و انگلیس و… را به کار میبرند. بعد از انقلاب اسلامی نیز مفاهیم دوقطبی ساز در قالب اسلامی / لیبرال، ملیگرا، تودهای، سلطنتطلب، غربزده؛ اصولگرا / اصلاحطلب؛ روشنفکری دینی / بنیادگرا، طالبان، حزبالله؛ امت / ملت و… ابداعشده یا به شیوهای متفاوت با گذشته به کار گرفته میشوند. همین مثالها نشان میدهد تجربهها و مفهومپردازی این تجربهها، استفاده از زبان و واژگان سیاسی-اجتماعی، چه ابعاد گسترده، ایدئولوژیک و متفاوتی یافته است. به انبوه واژهها و دوقطبیها توجه کنید، اینها هرکدام نمایانگر تجربههای متفاوت هستند و حتی متعارض و در هر دورهای معانی متفاوتی یافتهاند. تاریخ مفاهیم این تحولات را مطالعه و بازنمایی میکند.
ایده طراحی پروژهای برای تاریخنگاری مفاهیم بنیادین در زبان سیاسی-اجتماعی ایرانیان تقریباً از سال ۱۳۹۵ شکل گرفت. طی دوران دانشجویی و مشغولیت با آثار کوزلک به این نتیجه رسیدم که ما نیز نیازمند تدوین چنین فرهنگی هستیم. در آن زمان هیچ متنی به فارسی از کوزلک در دسترس نبود و تقریباً هیچکسی کوزلک را نمیشناخت؛ لذا طرح چنین ایدهای نیازمند مقدماتی بود هم برای من و هم برای مخاطبان. از همین رو، قدم اول باید ترجمه این مباحث و سپس تألیف آثاری مانند مقاله درباره این مباحث میبود. طی چند سال گذشته که متنهایی از کوزلک به فارسی ترجمه شد، به نظر میرسد کمکم مقدمات طرح چنین ایدهای فراهمشده است. از همین روی، طی نیمه دوم سال گذشته تدوین روششناسی این پروژه را آغاز کردم (در بخشهایی از مساعدت و همکاری دکتر عارف مسعودی نیز بهره برده شد) و نویسندگانی برای کار بر روی مفاهیم موردنظر انتخاب شدند. حدود ۴۰ مفهوم بنیادین در زبان سیاسی-اجتماعی ایرانیان شناسایی شد، مفاهیمی مانند ایران، سنت، انقلاب، پادشاهی، جمهوری، مشروطه، قانون، تجدد، دولت، هویت، زن، امت، ملت و… که از دوره مشروطه تا به امروز نظر و عمل ما ایرانیان با این مفاهیم درهمتنیده شده است. از همین رو، پروژه «مفاهیم بنیادین تاریخی: فرهنگ زبان سیاسی-اجتماعی در ایران معاصر» بخشی از وظیفه مطالعه تحول مفهومی را به عهده گرفته است و من در مقام طراح و ویراستار این پروژه خوشحالم که با پژوهشگران و اساتیدی همکاری میکنم که هرکدام سالها به مطالعه تحول مفهومی در ایران پرداختهاند و از رشتههای گوناگون دانشگاهی مثل ادبیات، اندیشه سیاسی، فلسفه، تاریخ و غیره هستند. امیدوارم طی چند سال آینده با انتشار حاصل زحمات این نویسندگان و پژوهشگران، مقدمات بررسی مفهومی تجربههای تاریخی در ایران فراهم شود و تا اندازهای به تدقیق مفاهیم سیاسی-اجتماعی ما کمک کند.
نظر شما