سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیاوش پارسامنش - کتاب «نشر کتاب و تمدن» تالیف عبدالحسین آذرنگ، در شرحی مفصل به «پیدایش نشر چاپی: زمینهها و تاثیرها، پیامدها و واکنشها در عصر پسانوزایی، پیشگامان در عرصه نشر، تاثیرها بر نشر و تاثیرگذارها، عصر جدید و فصلی تازه در نشر (۱)، عصر جدید و فصلی تازه در نشر (۲)، جنبش روشنگری و نشر، نشر در سده ۱۸ م (۱)، نشر در سده ۱۸ م (۲)، سلسله تحولات دیگری در نشر، نشر در سده ۱۹ م، رویدادهای تاثیرگذار بر نشر سده ۱۹ م، ادبیات در سده ۱۹ م، نشر انگلستان و فرانسه در سده ۱۹ م، نشر سده ۱۹ م در چند کشور دیگر، نشر در سده ۲۰ م، چند رویداد و جنبه تاثیرگذار، وضعیت نشر در چند کشور، عرصهها و عاملهای دیگر، انتقال کانون نشر و تحول آن در آمریکا، تحول در ساختار و مشی نشر آمریکا، رویدادهایی در نشر دهههای آخر سده ۲۰ م آمریکا و نشر در سده ۲۱ م و آینده پیش روی» میپردازد.

در مقدمه ناشر میخوانیم: تاثیر دوسویه نشر و تمدن بر کسی پوشیده نیست. بررسیها نشان میدهد که همواره در طول تاریخ، پیوندی عمیق بین نشر و تمدن برقرار بوده است.
نشر که در واقع با اختراع خط و نوشتن آغاز شد، ابزاری است برای حفظ و انتقال از هر گونه پیام در زمان حال و آینده. نیاز بشر به برقراری ارتباط، پیش از خط و نوشتن نیز وجود داشت، اما این ارتباط به صورت شفاهی بود و محدودیتهایی را دربرداشت، به طوری که انتقال اطلاعات بدون تماس حضوری مقدور نبود؛ به همین دلیل با اختراع خط و چاپ و برطرف شدن این محدودیتها، اهمیت نشر نمایان شد.
موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران براساس سیاستها و برنامههای خود، از سالهای ابتدایی تاسیس، همواره توجه ویژهای به صنعت نشر داشته و تحولات این حوزه را شناسایی و مورد ارزیابی قرار داده است. از دیگر اهداف خانه کتاب این است که بتواند در رفع مشکلات و چالشهای پیش روی صنعت نشر نقشآفرینی کند و در این راه سعی کرده با همکاری پژوهشگران و محققان برتر این حوزه، راه را بر تلاشگران این صنعت هموار سازد.
در این کتاب سعی شده تا رابطه میان نشر کتاب و توسعه تمدن و فرهنگ مورد تتبع قرار گیرد و اثرگذاری و کارآیی متقابل آنها بر هم شناخته شوند. ایشان با مراجعه به منابع بسیار، به بررسی زمینههای پیدایش نشر، آغاز چاپ، نخستین تحولات این صنعت و عاملهای تاثیرگذار بر نشر پرداختهاند.
این کتاب در ۲۳ فصل سامان یافته است. نویسنده، کتاب را با سخن درباره «پیدایش نشر چاپی» آغاز کرده و پیامدها و واکنشها در عصر پسانوزایی» را مطرح میکند. در ادامه «پیشگامان در عرصه نشر» و «تاثیرها بر نشر و تاثیرگذارها» را شرح میدهد. سپس از «جنبش روشنگری و نشر» و «سلسله تحولات در نشر» سخن گفته و وضعیت نشر در چند کشور را به دقت مورد بررسی قرار داده است.
در ادامه یادداشتی از نویسنده آمده است: نشر، از بنیادهای اصلی تمدن جدید، فعالیتی اجتماعی، فرهنگآفرین، فرهنگساز و تاثیرگذار بر تغییر و تحول مسیر رویدادها، یا ایجادکننده مسیرهای تازهای در روند آنهاست. نشر در عین حال که با تولیدات خود تاثیر میگذارد، از دستاوردهای فرهنگ و تمدن هم تاثیر مستقیم میپذیرد. افزون بر تاثیرهای مستقیم، تاثیر و تاثرهای فرعی و جنبی نشر و تمدن کم نیست و شاهدهای تاریخی بسیاری میتوان ارائه داد که پیوندهای میان اینها را به خوبی نشان دهد.
درباره مرز میان تمدن و فرهنگ و تعریفهایی که از آن دو به دست داده شده است، اختلافنظرهای بسیاری میان فیلسوفان تمدن و فرهنگ و نظریهپردازان در این باره دیده میشود. اینکه چه چیزهایی در قلمرو تمدن جای میگیرد و چه چیزهایی در گستره فرهنگ، از موضوعهایی نیست که درباره آنها به توافقنظر رسیده باشند، یا حتی دیدگاههایشان به هم نزدیک شده باشد. در کشورهای مختلف، به ویژه در کشورهای فرهنگساز، برداشت از تمدن و فرهنگ یکسان نیست.
پژوهشگران آلمانی، برخلاف فرانسویها و انگلیسیها، برای اصطلاح فرهنگ دامنه معنایی گستردهتری قائل هستند و کاربرد آن را بر تمدن ترجیح میدهند.
در ادامه نویسنده به پیدایش نشر چاپی: زمینهها و تاثیرها اشاره میکند و مینویسد: در شماری از منابع، آغاز نشر را در جهان از ابداع خط و انتقال محتوا و پیام نوشته به کسانی میدانند که توانایی خواندن داشتند، یا اگر نداشتند، نوشتهها را برایشان میخواندند و آنها پیام را از راه گوش دریافت میکردند. نشر این دوران طولانی، که میتوان آن را «نشر خطی» یا «نشر پیشاچاپ» نامید، کاربرد محدودی داشت و محدودیت آن هم به سبب شمار اندک انتقالدهندگان پیام، گیرندگان پیام، فناوری انتقال پیام و سرجمع متن پیامها بود.
نشر در معنای امروزی و البته تا پیش از ابداع و رواج نشر الکترونیکی یا دیجیتال با ابداع چاپ به دست یهانس گوتنبرگ (۱۳۹۰-۱۴۶۸ م)، آغاز شد که با دوره جنبش نوزایی (رنسانس) در دنیای غرب در آغاز سده ۱۵ م (میلادی) / حدوداً برابر با عصر تیموریان در ایران، همزمان بود.
البته باید در نظر داشت که فناوری چاپ در خاورزمین پیشینه کهنتری داشته است. اثری در دست است که در ۸۶۸ م / تقریباً مقارن با عصر حکومت طاهریان در ایران، در چین و به شیوه حکاکی روی چوب چاپ و تکثیر شده است؛ یا اینکه حدود چهار قرن پیش از گوتنبرگ، نخستین سامانه حروفچینی با حروف مجزا را در چین ابداع کرده بودند، حروفی ساخته شده از گِل پخته سخت شده و سختتر از جنس آجر. در سده ۱۳ م، تقریباً یک قرن و نیم پیش از گوتنبرگ، حروفی از جنس مفرغ (برنز) در ژاپن ساخته شده و به کار رفته بود. کاغذ هم در سده ۲م از پوست درخت توت و الیاف خیزران در چین ساخته شد و بعدها فناوری تولید آن از راه کره و سرزمینهای همجوار به ماوراءالنهر رفت و برخی از بلاد اسلامی در نبردها و در دوره شکل گرفتن تمدن اسلامی که از سده ۲ق (قمری) آغاز شد، با آن آشنا شدند و سپس تولید آن را تکامل بخشیدند، ابتکارهایی به کار بستند و با ظرافتهای هنری همراه ساختند. سرانجام هم فناوری تغییر یافته و کامل شده تولید کاغذ از الیاف، از راه تماسهای تمدنی-فرهنگی و مراودات دیگر در دوره جنگهای صلیبی به دنیای غرب انتقال یافت.

عاملها و رویدادهای تاثیرگذار بر نشر
چندین عامل و رویداد تاثیرهای مستقیم و غیرمستقیم خود را از راههای مختلف بر نشر باقی گذاشتند که یکی از مهمترین آنها ایجاد و توسعه دانشگاهها در اروپا بود. جنبش نوزایی به سهم خود بسان عامل دگرگونکننده پرقدرتی ساختارهای آموزشی، ازجمله ساختار دانشگاههای سدههای میانه را در غرب، به هم ریخت. افزون بر این، دانشگاههای جدیدی با حال و هوای تازه و پاسخگویی به نیازهایی بیسابقه تاسیس شدند. روح عصر جدید در کالبد فرتوت دانشگاهها وزید. عصر در حال نوزایی به استعدادها، نگرشها و تحلیلهای دیگری نیاز داشت که دستکم بخشی از آن فقط میتوانست از راه دانشگاهها، آموزشهای دانشگاهی و انتشار متنها تامین شود.
جنبش نوزایی بسان موج توفندهای بنیادهای فرهنگی را بیش از بنیادهای عرصههای دیگر آماج ضربههای خود قرار داد.
پیامدها و واکنشها در عصر پسانوزایی
از ابداع چاپ در سده ۱۵ م تا سده ۱۷ م بیشتر کتابهایی که در اروپا انتشار یافت، به زبان لاتینی بود، اما جنبشهای فکری، نگرشی و فرهنگی از فناوری چاپ و ظهور نشر تاثیر گرفت و در عین حال بر آن تاثیر گذاشت. چالشهای انسانگرایان و دگراندیشان با کلیسا، نهادی که زبان رسمی و مقدس شده آن لاتینی بود، به کاربرد زبانهای ملی و محلی در نشر دامن زد. این چالشها بعدها با گسترش آیین پرتستان شدت یافت، به ویژه با انتشار عهد جدید و سپس عهد قدیم (کتاب مقدس) نه به زبان لاتینی، بلکه به زبانهای محلی اروپا. تاثیر گسترش این آیین در نشر به اندازهای گسترده و عمیق شد که در مرحلههای آغازین به تصور هم در نمیآمد، حتی به تصور ترویجگران آن آیین.
دو شهر پیشگام
در اواسط سده ۱۵ م، شهر فلورانس که از راه دادوستد با نقاط دیگر ثروتمند شده بود، حدود ۶۰ هزار تن جمعیت داشت که با معیارهای آن روزگار شهر کمجمعیتی به شمار نمیآمد. فلورانس به گونه کشور شهری آزاد و مستقل اداره میشد و فضای فرهنگی پرباری بر آن حاکم بود. آمد و شدها، بازرگانی و معاملات، فعالیتهای بانکی و ساخت و سازها رونقی گرفته بود. در این شهر ایتالیایی ۱۲ صنف تشکلهای خود را به وجود آورده و منافع اقتصادیشان را به هم پیوند زده بودند. این تشکل کمنظیر به نیروی محرک و پشتیبان اقتصاد در حال رشد شهر تبدیل شده بود. رشد اقتصادی به توسعه فرهنگی هم نیاز داشت. تجربههای مکرر در کشورهای مختلف هم از آن سده تا روزگار ما نشان داده است که رشد و توسعه اقتصادی پایدار بدون رشد و توسعه فرهنگی امکانپذیر نیست. تاثیری که فرهنگ شکوفا میتواند بر شکوفایی اقتصاد و شکوفایی بخشهای دیگر جامعه بر جای بگذارد، هم گسترده است و هم عمیق و دیرپا.
ونیز، شهر پررونق دیگر ایتالیا و از کانونهای دیگر جنبش انسانگرایانه، کموبیش وضعیتی همانند فلورانس داشت. ثروتی که از راه دادوستدهای داخلی و خارجی به این دو شهر سرازیر میشد، بسیار هنگفت بود و از این رو، زمینه رشد چاپ و ایجاد نشر در این دو شهر، بیش از سایر شهرهای اروپا مهیا بود. حوالی ۱۵۰۰ م شمار کارگاههای چاپ در شهر ونیز به ۱۵۰ رسید که رقم بسیار درخور توجهی بود و از افزایش چشمگیر مطالب قابل چاپ و استقبال خوانندگان نشان داشت.

ظهور نخستین ناشران فرانسوی
نشر، نه به گونهای که به ایتالیا راه یافت، بلکه به گونهای دیگر به فرانسه وارد شد. در ۱۴۷۰م/۸۷۵ ق، مدیر کتابخانه دانشگاه سُربُون از سه چاپگر آلمانی دعوت کرد کارگاه چاپ آن دانشگاه را راه بیندازند. پس از تاسیس کارگاه چاپ، شماری از استادان به انتخاب کتاب از میان متون لاتینی پرداختند و بر چاپ و انتشار، حتی تعیین حروف آنها نظارت کردند. به این ترتیب نشر فرانسه عملاً با انتشار منابع دانشگاهی و پژوهشی آغاز شد، اما نشری نبود که به میان مردم برود و تاثیرهای فکری و عقیدتی بر جای بگذارد. ساختار اجتماعی-سیاسی فرانسه در آن زمان پذیرش اندیشههای انسانگرایانه را برنمیتافت.
پس از مدتی بازرگانی به نام ژان دوپر سرمایهای را به عرصه نشر آورد و در ۱۴۸۱ مبانی انتشار مجموعهای نفیس شد و جنبههای زیباشناختی نشر را بر پایه معیارهایی که تا آن زمان میشناختند، در این مجموعه اعمال کرد. حدود چهار سال پس از او آنتوان ورار بیشتر به قصد تعیین اوقات شرعی برای مومنان مسیحی، به انتشار کتابهایی در این زمینه دست زد که از جهت دیگری بر نشر فرانسه تاثیر گذاشت. نکتههای فنی چاپ در این کتابها به اعتلای جنبههای فنی نشر در آن کشور کمک کرد.
واکنش جامعه مسیحی به نشر
نشر فرانسه که مرکز فعالش در پاریس بود، به سبب نظارتها و مداخلههای کلیسای کاتولیک، از آزادیهای لازم و کافی برخوردار نبود. لیون، شهر دیگر فرانسه، که بنیه فرهنگی مساعدتری داشت، به فعالیتهای انتشاراتی میدان داد و آثار بسیاری با مضمونهای انسانگرایانه و نیز بسیاری از کتابهای پرتستانها آزادانه منتشر شد. چندین ناشر با گرایشهای انسانگرایانه در آن شهر فعالیت میکردند. کلیسای کاتولیک هم دست به کار شد و به فعالیتهای انتشاراتی در شهر لیون واکنش نشان داد. سرانجام دامنه فشار کلیسای کاتولیک از پاریس به لیون هم کشیده شد، البته رقابتهای شهر پاریس هم بی تاثیر نبود. نشر کتاب در لیون، که به رونقی رسیده بود، حدود سالهای پایانی سده ۱۶ م به تعطیلی کشیده شد و پس از مدتی پاریس بار دیگر جایگاه مرکزی خود را در نشر فرانسه بازیافت.
در کل کتاب «نشر کتاب و تمدن» شرحی مبسوط از روند نشر و چاپ ارائه میدهد که مطالعه آن را به علاقهمندان این حوزه پیشنهاد میکنیم.
کتاب «نشر کتاب و تمدن» تالیف عبدالحسین آذرنگ با ۵۵۱ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه از سوی انتشارات خانه کتاب و ادبیات ایران منتشر شده است.
نظر شما