به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -نیما بهاروندی: کتاب «تاریخ اندیشه سیاسی کیمبریج؛ یونان و روم»، ویراسته «کریستوفر راو» و «ملکولم اسکوفیلد»، با ترجمه «زانیار ابراهیمی»، به همت نشر «هرمس» روانه بازار کتاب کشور شده است. کتاب شرحی نو و انتقادی از اندیشه سیاسی دورانهای یونان باستان و روم رائه میدهد. ۲۴ متخصص دانشگاهی از پنج کشور دنیا، بر سر این پروژه با یکدیگر همکاری کردند که نتیجه آن آفرینش اثری مرجع در اندیشه سیاسی این دوره شده است.
کریستوفر راو، متخصص فلسفه سیاسی کلاسیک، استاد افتخاری در دانشگاه «دورِم» انگلستان و، جان ملکولم، متخصص فلسفه کلاسیک و استاد افتخاری دانشگاه «کیمبریج» ویراستاران این اثر هستند. هر بخش از کتاب را متخصص مرتبط با آن حوزه یا اندیشمند، با رویکرد نویسندهمحور، نوشته است.
با اینکه عنوان کتاب «اندیشه سیاسی» در دوران یونان و روم است اما، نگارندگان در حوزههای مختلفی چون تاریخ، فلسفه، هنر و ادبیات نیز وارد شدند تا دیدگاهی جامع از اندیشه سیاسی آن دوران ارائه دهند. به لحاظ تاریخی، کتاب اندیشه سیاسی را از سرآغاز پیدایش آن، یعنی پارهنوشتههای پیشاسقراطی، تا سال ۳۵۰ پس از میلاد و آغاز جهان مسیحی، پی گرفته است.
در کتابهایی با نویسندگان پرشمار، ناسازگاریهایی، در سبک یا محتوا، میان آنها ممکن است دیده شود. در این کتاب، به گفته ویراستاران، بین سه دسته از نویسندگان ممکن است تنش مشاهده شود: آنان که دغدغههای تاریخیتر دارند؛ آنان که دغدغههای فلسفی دارند و آنان که به ارتباطات میان مصالح باستان و دغدغههای مدرن میپردازند.
علیرغم وجود این تنشها، کتاب نظم خاصی دارد و به آشفتگی در محتوا نیفتاده است.
نظاممندسازی اندیشه سیاسی
امروزه پس از گذشت بیش از دو هزاره، هنوز بسیار از اصطلاحات و دانشواژههای علم سیاست، از یونان باستان سرچشمه میگیرند. هرگونه نظریهپردازی در باب سیاست و فلسفه بدون توجه به مبادی اصلی آن، ابتر خواهد بود.
از آلفرد نورث وایتهد نقلقولی معروفی بهجا مانده است که میگوید تمام فلسفه، چیزی جز حاشیه و پانویس بر اندیشه افلاطون نیست. اهمیت این دوره، بهخصوص دو فیلسوف بزرگ آن، افلاطون و ارسطو برکسی پوشیده نیست. از اینرو بخش اعظم کتاب حاضر نیز به اندیشه این دو و تاثیر شگرفشان بر اندیشمندان بعدی میپردازد.
یکی از مسائل مهم ابتدای کتاب، تمایزی است که نویسنده میان اندیشه سیاسی و نظریهپردازی سیاسی برقرار ساخته است. در این دیدگاه، اندیشه سیاسی گستردهتر از نظریه سیاسی است. میتوان در باب امور سیاسی اندیشید بدون آنکه الزاماً این اندیشه نظاممند یا فلسفی باشد. در حالی که نظریه سیاسی بیانگر تامل مستقیم و نظاممند در باب امور سیاسی است. این تامل مستقیم، در تاریخ اندیشه، با افلاطون شروع میشود.
مناقشه متاخرین بر قدما
نکته مورد اهمیت دیگری که در مقدمه بیان میشود، تفاوت نظریه سیاسی مدرن با نظریه سیاسی کلاسیک است. در اندیشه مدرن، نظریه سیاسی صرفاً و منحصراً به قدرت برآمده از نظام سیاسی اختصاص یافته است، در صورتیکه در نزد یونانیان، پولیتیا، که به نظام سیاسی ترجمه میشود، دلالت بر شهروندی نیز دارد. به عبارتی دیگر، پولیتیا صرفاً مبین نظام سیاسی نیست، بلکه نظام سیاسی و شهروندی را توامان در بر میگیرد.
بنژامن کنستان در رابطه با تفاوت آزادی مدرن با آزادی یونانیان باستان معتقد بود که باستانیان کاملاً تابع اقتدار جمعی بودند و در این میدان آزاد به حساب میآمدند و این آزادی تنها در دسترس مردان بود. آزادی مدرن، حقوق خصوصی را بر تکالیف عمومی برتری میدهد و برای مرد و زن وجود دارد.
تمایز بعدی کتاب، تفکیک میان تفکر کلاسیک (یونانی) با تفکر رومی (یونانیمآبانه) است. در واقع، هسته اصلی اندیشگانی یونانی، خود را در دورههای بعدی (یونانیمآبی و مسیحی) تداوم میبخشد. اندیشه در دوره رومی چیزی جز بسط اندیشه افلاطون و ارسطو در وضعیتی متفاوت نیست.
به گفته ویراستاران در پیشگفتار: «تفاوت سیاست یونانی و یونانیمآبانه چیزی جز بزرگ شدن دریای مفاهیمی نیست که در آن میتوان به اندیشه سیاسی پرداخت». به نظر آنها کتاب، وجه بارز نظریه سیاسی در هر دو دوره یونانی و رومی، محافظهکار بودن آن است.
وارونهسازی چشمانداز ارسطویی نسبت میان اخلاق و سیاست، تحولی است که یونانیمآبی بر تفکر کلاسیک اعمال میکند. نزد ارسطو، اخلاق بخشی از سیاست است، اما در دوره بعد، این سیاست است که تبدیل به بخشی از فلسفه اخلاق میشود. این تحول، پیوندی با ظهور مونارشیهای مقتدر داشت. عموم نوشتههای سیاسی دوره رومی، مرتبط با نظریه پادشاهیاند.
سه تحول عمده، از دلایل اصلاح نظریات کلاسیک در باب دولت و سیاست، بهشمار میآیند: پیدایش مونارشیهای خودکامه قدرتمندی که از نمونههای پارسی و ایرانی الگو گرفته بودند؛ شکلگیری اتحادهای منطقهای که در اثر سیاستهای سلطهجویانه مونارشیها پدید آمد و؛ تمایز میان دمکراسی و آریستوکراسی یا الیگارشی در این دوره، کمرنگ شد و رفتهرفته از بین رفت.
دمکراسی و مونارشی تنها بدیلهای ممکن این زمانه، توسط سیاستنامهنویسان و فیلسوفان مورد مناقشهاند. با تغییر یافتن شرایط عینی و پیدایش وضعیتی جدید، که با وضعیت پیشین در پولیس یونانی متفاوت بود، زمینه تحول در اندیشه و نظریه سیاسی نیز پیدا شد.
مفهوم امر سیاسی
امر سیاسی مهمترین مسئله مورد بحث نویسندگان کتاب است. ویراستاران در تعریف این دانشواژه اساسی کتاب نوشتهاند: «امر سیاسی شامل هر سویه مربوط به پولیس، دولت-شهر یا دولت-شهروند به منزله واحد بنیادینی است که جامعه حول آن سامان گرفته است.»
بخش اول کتاب با عنوان «اندیشه سیاسی یونانی: بستر تاریخی»، دیباچهای است که به مفاهیم و مسائل اساسی در بررسی اندیشه یونانی میپردازد. در این بخش، همچنین به تفاوت معنای اصطلاحات سیاسی در بستر یونان با روم توجه میشود.
در یونان، میان امر سیاسی و امر خصوصی یا خانوادگی، تضادی وجود نداشت. برای یونانیان سیاست در صدر مسائل مینشست و پس از آن نوبت به مسائل دیگری مانند خورد و خوراک میرسید. همچنین، دولت به معنای امروزی وجود نداشت. از این رو هر شهروند به طور رسمی و غیر رسمی ملزم بود با خیرعمومی همسو باشد. پولیس یونانی در نسبت با اجتماع مدرن، اجتماعی بیدولت به حساب میآید. در یونان باستان مفاهیم فرد، آزادی فردی و حق حیات، وجود نداشت و نقطه عزیمت بحث سیاسی، جامعه بود.
نکته دیگر، در رابطه با دین و دلالتهای سیاسی آن نزد یونانیان است. شهر یونانی، شهر خدایان و نیز شهر انسانها بود. قانونهای دینی در یونان باستان ساخته دست بشر، یا به معنایی دیگر، درونماندگار بودند. دین یونانی، نظامی با تعهد ایدئولوژیک به عرصه عمومی بود. دین کارکردی برای حفظ نظم پولیس داشت. محاکمه سقراط نیز بهخاطر به پرسش کشیدن خدایان شهر، یا به معنای دیگر، به چالش کشیده نظم عمومی بود. باید توجه داشت که با وجود این تفاصیل، پولیس یونانی حکومتی دینی (تئوکراسی) به شمار نمیآید.
نظم شهر، بهجز بهواسطه به پرسش کشیدن خدایان، توسط استاتیس نیز به خطر میافتاد. استاتیس، یا جنگ تمام عیار داخلی، بهخاطر محروم ماندن افراد کاریزماتیک از افتخار سیاسی و، قشربندی محکم اقتصادی پدید میآمد. به عبارت دیگر، محرومیت افراد از دسترسی به منافعی اقتصادی و سیاسی که مستحق خود میدانستند، منجر به درگیریهای داخلی میشد؛ «استاتیس منطقاً چیزی نبود جز افراطیترین تبلور دودستگی و شقاقی که به طور بالقوه پیکره شهروندان یونان را تهدید میکرد، تا زمانی که جمع میشدند تا در قالب شهر تصمیمات را به نحو رقابتی اتخاذ کنند».
پولیس و نظریه سیاسی
به نظر نویسنده نظریه سیاسی معطوف به نظام سیاسی در یونان باستان، دستکم صدسال پیش از افلاطون، توسط هرودوت در «بحث پارسی» آغاز یافت.
بحث در رابطه با نظام سیاسی، ابتدا ساده بود. هرودوت، در ابتدا نظامهای سیاسی را سه دسته میدانست: حکومت یکنفر، حکومت چندنفر و حکومت همگان. رفتهرفته این دیدگاه ساده اما هوشمندانه، پیچیدگیهایی یافت. هرودوت بعدتر نظر خود را تفصیل بیشتری داد. بهنظر او حکومتها هم مشخصات خوب و هم مشخصات ناپسندیده را توامان دارند. برای مثال، حکومت یک نفر، میتواند مونارشی مشروع، موروثی و سامانمند پدری خردمند یا استبداد نامشروع جباری شرور باشد.
اندیشه کلاسیک پیوند عمیقی با ارزشها و آرمانهای پولیس دارد. «اندیشه کهن، چنان که در شاعران و فیلسوفان نخستین منعکس شده است. اغلب بر ارزشها و روابط، و عدالت و نظم خوب در پولیس متمرکز است، یعنی بر آن دست مشکلات سیاسی که بیشترین اهمیت را در رفاه اجتماع داشتند». به این ترتیب، نویسنده پولیس را عامل شکلگیری اندیشه سیاسی میداند.
کتاب حاضر در ۱۰۹۳ صفحه و با قیمت یکمیلیونوسیصدوهشتادهزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفته است
نظر شما