دوشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۲
ماتریالیسم تاریخی زیر درفش استالین

کتاب «تاریخ مبارزات فلسفی در شوروی از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱»، پژوهشی مستند و دقیق درباره یکی از پرتنش‌ترین و پیچیده‌ترین دهه‌های حیات فکری در اتحاد جماهیر شوروی است. رنه زاپاتا، فیلسوف و مورخ، با اتکا به اسناد تاریخی و منابع دست‌اول، تحلیلی جامع از کشمکش میان فلسفه‌ مارکسیستی و جریان‌های فلسفی دیگر در سال‌های نخستین دولت بلشویکی ارائه می‌دهد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - آناهید خزیر: کتاب «تاریخ مبارزات فلسفی در شوروی از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱» نوشته رنه زاپاتا با ترجمه محمدجعفر پوینده روایت نبرد ایدئولوژیک در دهه‌ای سرنوشت‌ساز است که از سوی نشر چرخ منتشر شده است. این کتاب به بررسی مناقشات فلسفی و سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی در دهه سال‌های ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱ می‌پردازد.

کتاب تاریخ مبارزات فلسفی در شوروی از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱، پژوهشی مستند و دقیق درباره یکی از پرتنش‌ترین و پیچیده‌ترین دهه‌های حیات فکری در اتحاد جماهیر شوروی است. رنه زاپاتا، فیلسوف و مورخ اندیشه، با اتکا به اسناد تاریخی و منابع دست‌اول، تحلیلی جامع از کشمکش میان فلسفه‌ی مارکسیستی و جریان‌های فلسفی دیگر در سال‌های نخستین دولت بلشویکی ارائه می‌دهد. ترجمه‌ی دقیق و وفادار محمدجعفر پوینده، یکی از مترجمان برجسته حوزه علوم انسانی، ارزش این اثر را دوچندان کرده است.

این کتاب نه‌تنها بازگوکننده‌ی تحولات نظری در حوزه‌ی فلسفه مارکسیستی است، بلکه به شکل‌گیری و سرکوب اندیشه‌های بدیل، نزاع میان دیالکتیک ماتریالیستی و جریان‌هایی چون مکانیسم، ایده‌آلیسم یا امپریوکریتیسیسم نیز می‌پردازد. با خواندن این اثر، مخاطب درمی‌یابد که چگونه فلسفه در شوروی دهه‌ی ۲۰ میلادی، نه صرفاً عرصه‌ای انتزاعی بلکه میدان نبردی سیاسی و ایدئولوژیک بوده است.

دریچه‌ای به فهم چگونگی تبدیل فلسفه به ابزار قدرت

این کتاب یکی از معدود منابع جامع و مستقل درباره تاریخ نزاع‌های فلسفی در شوروی است که نه از درون روایت رسمی، بلکه با نگاهی انتقادی و مستند نوشته شده است. خواندن این اثر، دریچه‌ای به فهم چگونگی تبدیل فلسفه به ابزار قدرت، سانسور، حذف و نیز مقاومت نظری در نظام‌های ایدئولوژیک می‌گشاید. برای دانشجویان و پژوهشگران حوزه‌های فلسفه، جامعه‌شناسی، تاریخ اندیشه، و مطالعات سیاسی، این کتاب منبعی بی‌بدیل است.

این کتاب به بررسی سیر تحول و تکامل مناقشات فلسفی در شوروی در فاصله سال‌های ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱ می‌پردازد. این دوره زمانی مصادف با اجرای سیاست نوین اقتصادی (نپ) در شوروی است که آغاز تلاش برای نظام‌مند کردن نظریه مارکسیستی در سطح آموزشی و درگیری‌های فکری نخبگان حامی نظام جدید را در پی داشت. کتاب به سه مرحله اصلی در این مجادلات می‌پردازد: مبارزه با انحلال‌طلبی در سال‌های ۱۹۲۲-۱۹۲۳، مجادله بر سر دیالکتیک در سال‌های ۱۹۲۴-۱۹۲۵ و درگیری بر سر ماتریالیسم دیالکتیکی در سال‌های ۱۹۲۵-۱۹۳۱.

ماتریالیسم تاریخی زیر درفش استالین

یک دهه مجادله «فلسفی» در اتحاد جماهیر شوروی

کتاب به چهار بخش تقسیم شده است که سه بخش آن (دوم، سوم و چهارم) با مراحل اساسی مجادلات فلسفی دهه ۱۹۲۰ هم‌خوانی دارد. بخش اول به انتشار نشریه «زیر درفش مارکسیسم» اختصاص دارد که اغلب با کوته‌نوشت PZM از آن یاد می‌شود.

متن‌های گرد آمده در این کتاب درباره تقریباً یک دهه مجادله «فلسفی» در اتحاد جماهیر شوروی است. طی این دوران فیلسوفان، دانشمندان مبلغان و رهبران سیاسی فعالانه کوشیدند فلسفه‌ای مارکسیستی را تبیین کنند. از حیث زمانی می‌توان سه مرحله را در تکامل این مجادله‌ها در نظر گرفت: ۱۹۲۳-۱۹۲۲ مبارزه با انحلال طلبی در فلسفه جدل با مبارزان و روشنفکران حزبی که در وجود خود فلسفه مارکسیستی تردید می‌کردند و آن را با علم یا ایدئولوژی یکی نمی‌دانستند؛ در میان سال‌های ۱۹۲۹-۱۹۲۴ مبارزه با دانشمندان، مبلغان ضد مذهبی و فیلسوفان موسوم به مکانیست ها که معتقد بودند دیالکتیک باید برخاسته از خود علم باشد نه اینکه از بیرون به آن تحمیل شود؛ در میان سال‌های ۱۹۳۱-۱۹۳۰ مبارزه میان دیالکتیسین‌ها و بلشویکی‌کنندگان فلسفه که اکثراً فارغ التحصیل مؤسسه استادان سرخ بودند و حول مسئله «مرحله لنینیستی فلسفه» و رابطه میان نظریه و عمل بحث می‌کردند.

تاسیس نشریه زیر درفش مارکسیسم در مسکو

بخش اول کتاب به انتشار نشریه «زیر درفش مارکسیسم» اختصاص دارد. در آغاز ۱۹۲۲ نشریه زیر درفش مارکسیسم را روشنفکران عضو حزب یا هواداران آن در مسکو تأسیس می‌کنند. این اولین گاهنامه منتشر شده در اتحاد جماهیر شوروی است که به مسائل نظری مارکسیسم اختصاص دارد. هدف این نشریه به گفته بنیانگذارانش دفاع از مواضع ماتریالیسم رزمنده و مجادله با نمایندگان روشنفکران بورژو است چه در روسیه چه در خارج از آن حال که بورژوازی از نظر سیاسی و نظامی مغلوب شده، باید او را از خلوتگاه‌های ایدئولوژیکی‌اش بیرون کشید. در این دوران فیلسوف‌های ایده‌آلیست و مرتجع در کشور بسیار فعال بودند و همچنان از آزادی انتشار و آموزش افکار خود برخوردار بودند.

پیدایش نشریه‌ای که به مسائل فلسفی اختصاص دارد، بدون برانگیختن مجادله‌هایی درون حزب نخواهد بود. در همان ژوئن ۱۹۲۲، س. مینین رئیس دانشگاه سوردلف در سنت پترزبورگ در مقاله‌ای که بعدها شهرت بسیار یافت و «فلسفه را دور بریزیم!» نام داشت علیه موج فلسفی‌ای که حزب را به جنب و جوش انداخته بود اعتراض کرد و فلسفه را «مهر و نشان معنوی بورژوازی عصاره و جوهر طبقاتی این طبقه» توصیف کرد. به نظر مینین، تنها علم می‌توانست پرولتاریا را نجات دهد.

ا. انشمان نیز به نوبه خود خصلت بورژوایی فلسفه را افشا می سازد و از ۱۹۲۰ شروع به تدوین نظام «زیست شناسی نوین» خود می‌کند که چنان خرابی‌ای در حزب به بار آورد که کمیته مرکزی مجبور شد آن را در دسامبر ۱۹۲۳ رسماً محکوم کند. انشمان که نظراتش احیای سنت کاملاً جا افتاده‌ای در روسیه پیشا انقلابی مبنی بر تقلیل پدیده‌های اجتماعی به الگوهای زیست شناختی بود سخت در معرض انتقاد بوخارین قرار گرفت.

مطالعه دیالکتیک هگل از دیدگاه ماتریالیستی

سومین نماینده مهم «انحلال طلبی» در فلسفه و. و. آدوراتسکی نیز به آن قسمت‌هایی از ایدئولوژی آلمانی مارکس و انگلس که در آن فلسفه با ایدئولوژی یکسان شمرده شده استناد می‌جوید و این باعث می‌شود طرفداران ماتریالیسم دیالکتیکی که مدعی‌اند ماتریالیسم آنان جنبه‌های تئوریک و علمی دارد او را سخت سرزنش کنند.

نشریه زیر درفش مارکسیسم از بابت حمایت‌های سیاسی کم و کسری ندارد. ل. د. تروتسکی و و. اولیانوف انتشار آن را با نامه‌هایی خطاب به شورای نویسندگان نشریه تبریک می‌گویند. محتوای مقاله لنین به نام «اهمیت ماتریالیسم رزمنده» به برنامه کاری بخش وسیعی از اعضای حزب تبدیل می‌شود که در «جبهه فلسفی» به رهبری آ. دبورین، شاگرد، پلخانوف کار می‌کنند. مسئله‌ای که مشخصاً مورد توجه این فیلسوفان است رابطه با دانشمندان است، زیرا لنین با تأکید بر نیاز اتحاد با «نمایندگان علوم طبیعی جدید» با هوشیاری تصریح می‌کند که کلید این اتحاد در اشاعه دیالکتیک مارکسیستی میان دانشمندان نهفته است و اینکه همکاران نشریه باید دیالکتیک هگل را از دیدگاه ماتریالیستی یعنی دیالکتیکی که مارکس عملاً در سرمایه و نوشته‌های تاریخی و سیاسی‌اش به کار بسته به طور منظم مطالعه کنند.

ماتریالیسم تاریخی زیر درفش استالین

سیاست آشتی شتابان با روشنفکران

اهمیت این سفارش‌های لنین وقتی روشن می‌شود که به مسئله سیاسی و ایدئولوژیکی‌ای بیندیشیم که مناسبات حکومت شوروی با دانشمندان مطرح می‌کند؛ مسئله‌ای که در ۱۹۲۲ هنوز خیلی مانده تا حل شود. می‌دانیم که مهم‌ترین موسسه علمی کشور، آکادمی علوم، در آن دوران هنوز در صفوف خود هیچ آکادمیسینی که عضو حزب بلشویک باشد نداشت و تازه پس از ۱۹۲۸ است که زیر فشار حزب روشنفکران مارکسیستی مانندن بوخارین و د. ریازانوف را در صفوف خود می‌پذیرد. جامعه علمی همگی به استثنای چند نفر و به ویژه آبی تیمیر یازوف او لو اشمیت آ آ ماکسیموفی اورلوف آن باش ن. ی. واویلوف در برابر طرح‌های برنامه‌ریزی کار علمی که مرتبط بقامی نیازهای تولید هستند یا سکوت می‌کنند یا مخالف‌اند و آشکارا به ماتریالیسم دیالکتیکی به مثابه فلسفه علوم به دیده تحقیر می‌نگرند.

مورد دانشمندان را باید در چارچوب سیاست حزب در برابر «متخصصان بورژوا» (دانشمندان، متخصصان فنی و کارشناسان اداری) نیز بررسی کرد. این سیاست در آن دوران‌همان طور که شیلا فیتزپاتریک به روشنی توصیف کرده، «سیاست آشتی شتابان با روشنفکران بر مبنای شرایط غیر قابل مصالحه‌ای است که رهبری یک حزب معین مطرح کرده و فاقد ضمانت‌های قانونی است.» این سیاست مدارا کردن با این قشر اجتماعی و در صورت امکان جلب آن در حکومت شوروی است تا زمانی که متخصصانی با خاستگاه پرولتری پرورش یابند و هر چه زودتر جایگزین متخصصان بورژوا شوند. برای اطمینان از این جایگزینی ما در حال تأسیس نهادهایی مانند «دانشکده‌های کارگری»، مؤسسه استادان سرخ و به ویژه آکادمی کمونیستی هستیم که انتظار می‌رود این آکادمی در مقام عالی‌ترین نهاد علمی جایگزین آکادمی علوم شود.

آ. دبورین و پیروانش با تفسیر رهنمودهای لنین به مثابه دستورالعمل و با کنار گذاشتن علوم اجتماعی که به نظرشان مارکسیست‌ها در این زمینه «استاد هستند» کوشش‌هایشان را بر متخصصان علوم طبیعی متمرکز می‌کنند و آشکارا این هدف را در پیش می‌گیرند که آنان را غیر مستقیم از طریق ماتریالیسم دیالکتیکی به سوی حکومت شوروی بکشانند. پروژه دبورینی‌ها در ظاهر چیزی جز تحقق به اصطلاح «برنامه» ی اولیانوف نیست با این همه باید توجه خاصی به چگونگی و شرایط این تحقق داشت چرا که این چگونگی و شرایط برای تکامل بعدی فلسفه تعیین‌کننده خواهد بود، به‌ویژه در سطح تبدیل احکام انتقادی لنینیستی به ضمانت‌نامه نظری هستی‌شناسی دبورینی.

ماتریالیسم تاریخی زیر درفش استالین

روایتی هستی‌شناسانه از ماتریالیسم دیالکتیکی

راه حل بحران، از نظر دبورینی‌ها در کنار گذاشتن ماتریالیسن مکانیکی و پذیرش ماتریالیسم دیالکتیکی از سوی علم است که روش‌شناسی عام علوم تصور می‌شود؛ روش‌شناسی‌ای که قوانین و مقوله‌هایی را در اختیار دانشمندان می‌گذارد تا بتوانند کشفیات جدید را به درستی تفسیر کنند. در یک کلام ماتریالیسم دیالکتیکی منطق جدیدی به دانشمندان عرضه می‌دارد که هم محدوده علوم اجتماعی را در برمی‌گیرد و هم علوم طبیعی را «وظیفه علوم طبیعی به طور کلی بررسی شکل‌های گوناگون حرکت، بررسی قوانین گوناگون از دیدگاه روابط و تغییرات متقابل میان آن‌هاست. نظام علم همانند زنجیره‌ای واحد نمودار می‌شود که علوم خاص حلقه‌های گوناگون آن را تشکیل می‌دهند.»

دیالکتیک از زمان هگل به بعد نتایج فیزیک معاصر را پیش بینی می‌کرد و می‌بینیم که لنین برای اولین بار به تاریخ فیزیک پا می‌گذارد. آخر او «بیست سال پیش موجز و روشن راه‌های جدید را هموار ساخت و ابزارهای شناختی را ابداع کرد که امکان پشت سر گذاردن بحران فیزیک معاصر را فراهم آوردند.» همه نکات زیر در ایجاد نظریه شناخت سنتی‌ای سهیم‌اند که تفاوت چندانی با پوزیتیویسم منطقی‌ای ندارد که در همان زمان در اروپای غربی بسط و توسعه می‌یابد: تقلیل «علم» به روش علمی، وحدت «علم» بر مبنای یگانگی ساختار منطقی شاخه‌های گوناگون آن، تقدم (تاریخی و مفهومی) فلسفه بر علم. این گونه است که هدف پیشنهادی لنین هدف اتحاد با دانشمندان به نفع تبعیت تام و تمام علوم از نوع جدیدی از معرفت‌شناسی کنار گذاشته می‌شود. بنابراین این نظر برخی از محققان در شوروی و غرب که مدعی‌اند دبورینی‌ها طرفدار استقلال تحقیق علمی بوده‌اند تنها موجب شگفتی می‌شود هر چند نمی‌توان منکر شد که دبورینی‌ها به بهانه اصول ایدئولوژیکی حق رد نظریه‌های جدید علمی را به خود ندادند ولی ادغام خود به خودی و نسنجیده نظریه‌های جدید علمی در چارچوب قوانین دیالکتیک اساس نظری (هستی شناسانه) مداخله‌های بعدی درون خود علوم را فراهم کرد، به ویژه از ۱۹۳۵.

اکنون بر پایه این عوامل تاریخی می‌توان نتیجه گرفت که آنچه معمولاً «فلسفه استالینی» خوانده می‌شود از سرهم بندی کردن روایتی هستی‌شناسانه از ماتریالیسم دیالکتیکی تشکیل شده است؛ روایتی که دبورینی‌ها در سال‌های دهه ۱۹۲۰ همراه با اقدامات تهدید آمیز و سرکوبگرانه ایدئولوژیکی بلشویکی کنندگان تدوین کردند. فلسفه استالینی از ۱۹۳۲ با انتشار اولین درس نامه‌های ماتریالیسم دیالکتیکی و ماتریالیسم تاریخی، که در آنها قوانین دیالکتیک و مقوله‌هایش در مرکز توجه فیلسوفان شوروی قرار می‌گیرد نظام‌مند می‌شود. هر چند استالین به ویژه با حذف قانون نفی نفی در این نظام‌پردازی اولیه ماتریالیسم دیالکتیکی دست می‌برد، سهم شخصی او در تدوین این فلسفه را باید کاملاً ناچیز در نظر گرفت.

ماتریالیسم تاریخی زیر درفش استالین
اولین شماره پراودا، روزنامه بلشویکی که استالین سردبیر آن بود

نشریه‌هایی که سهم مهمی در مجادله‌های فلسفی داشت

نوشته ۱۹۳۸ او، که فیلسوفان کمونیست در اتحاد شوروی و احزاب کمونیست بین الملل سوم آن را به مثابه «تکامل نبوغ‌آمیز مارکسیسم - لنینیسم» با هلهله و تحسین ستودند، چیزی نیست جز روایت خلاصه شده مطلبی که میتین پیش از این در ۱۹۳۵ در مقاله‌اش درباره ماتریالیسم دیالکتیکی برای دانش نامه بزرگ شوروی نوشته بود. آنچه باید در آن تردید شود، بیش تر از آنکه «نظارت» استالینی بر فلسفه مارکسیستی باشد کل برداشت حکومت شوروی از آن نوع اتحادی است که این حکومت کوشید از سال‌های دهه ۱۹۲۰ با دانشمندان برقرار سازد با این هدف که به شیوه‌ای امن آنان را درون روند ساختمان سوسیالیسم ادغام کند؛ برداشتی که هر روز بیشتر معلول برنامه صنعتی کردن شتابانی بود که علوم در آن نقشی جز نیروی مولد نداشتند و دانشمندان نیز صرفاً عامل انتقال رهنمودهای نظری حزب به حساب می‌آمدند. این امر در حکم نادیده گرفتن ویژگی‌های تکامل تاریخی علوم و خصوصیات ایدئولوژیکی قشر دانشمندان بود. نتایج فاجعه بار این سیاست برای علوم در شوروی و امکان احیای آن هنوز نیز نقش منفی بزرگی در روابط احزاب کمونیست و دانشمندان ایفا می‌کند. در نتیجه نه شگفت‌آور است و نه غیر عادی که طرح اتحادی که لنین شصت سال پیش ترسیم کرده بود هنوز هم برای فیلسوفان شوروی و دستیاران آنها نقش «برنامه» پیاده نشده را بازی می‌کند.

مجموعه حاضر به چهار بخش تقسیم شده که سه بخش آن (بخش‌های دوم، سوم و چهارم) با مراحل اساسی مجادله‌های فلسفی سال‌های دهه ۱۹۲۰ منطبق است؛ بخش اول به انتشار نشریه زیر درفش مارکسیسم اختصاص داده شده است. بیشتر این نوشته‌ها از صفحات زیر درفش مارکسیسم که اغلب با کوته نوشت PZM از آن یاد می‌شود گرفته شده و چنین کاری از نظر ما کاملاً موجه است چون تقریباً همه مقاله‌ها و اسناد مهم در این نشریه به چاپ رسیدند و نشریه زیر درفش مارکسیسم - خواه به دلیل ترکیب شورای نویسندگانش و خواه به خاطر مجالی که برای مواضع مختلف فراهم کرده - کشمکش‌هایی را که نشانگر تکامل فلسفه شوروی تا ۱۹۳۰ هستند به خوبی منعکس می‌کند. خواننده در این کتاب همچنین مطالبی را می‌خواند که از نشریه‌های پیام آکادمی، کمونیستی ماتریالیسم رزمنده و پراودا، که سهم مهمی در مجادله‌های فلسفی داشت، اقتباس شده‌اند.

کتاب «تاریخ مبارزات فلسفی در شوروی از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱» نوشته رنه زاپاتا با ترجمه محمدجعفر پوینده در ۳۷۰ صفحه و قیمت ۵۲۰ هزار تومان از سوی نشر چرخ منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها