سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب تازه عمر العقاد با عنوان «روزی همه همیشه مخالف این خواهند بود» همانقدر که سند زمانه است، بیانیهای شخصی و زیسته درباره بحران اخلاقی غرب هم هست. العقاد، روزنامهنگار و رماننویس شناختهشده، این بار سراغ غیرداستان رفته تا تصویری صادقانه از مرزهای فروپاشیده انسانیت و سستی ارزشهای لیبرال ارائه کند. انتشار این کتاب در ۲۰۲۵ (انتشارات Knopf) بار دیگر نام او را در صدر لیست منتقدان و جوایز ادبی آورد. اما شاید مهمتر از هر برچسب بازار کتاب، تلاش این نویسنده برای روشن کردن پرتویی بر گوشهای از جهان است که اغلب از نگاه رسانههای مسلط پنهان میماند.
بحران غزه، سیاست رسانهای و زمینه کتاب
کیفیت اصلی کتاب در همین انتخاب نقطه عزیمت آن است: غزه ۲۰۲۳؛ جایی که روایتهای رسمی، عمدتاً کوتاه و بیاثر باقی ماندهاند و بار اصلی روایت خشونت به دوش خبرنگاران شهروند و فعالانی افتاده که با قیمت جان ثبت حقیقت میکنند. العقاد این خلاء صدای مستقل را میبیند و فصل نخست کتاب را به همین سکوت آکنده از خشونت اختصاص میدهد. جایگاه وائل الدحدوح، موتاژ عزایزه و بیسان عوده به عنوان صداهای غیرفیلترشده بحران، در آغاز کتاب برجسته است؛ خبرنگارانی که نوشتههایشان اغلب از جان خودشان بیشتر دوام میآورد.
در ادامه، العقاد ضرباهنگ تحلیل را بالا میبرد: غرب، با همه ادعاهای دیرینهاش درباره آزادی و عدالت، در مواجهه با ویرانی و کشتار جمعی در غزه، واکنشی عمدتاً منفعل و کاهنده داشته است. او مینویسد که چرا حتی لیبرالترین بخشهای جامعه، از دانشگاه تا عرصه هنر، اگر هم واکنشی نشان دادهاند بیشتر به حذف و سانسور خود انجامیده نه به ایستادگی برابر قدرت. یکی از بخشهای کلیدی این کتاب، بازخوانی تجربه کودکان و زندگیهایی است که در گزارشهای خبری به یک عدد تقلیل پیدا میکنند. العقاد با روایت مرگ «هند رجب»، کودک پنج سالهای که تا آخرین لحظه با تلفن درخواست کمک میکرد، و توضیح این زنجیره انسانی، عمق تراژدی را به خواننده منتقل میکند.
در این میان، جمله محوری کتاب - که برگرفته از توییت پرخروش العقاد است - تبدیل به محور گفتمان میشود: «روزی، اگر گفتن حقیقت دیگر هزینهای نداشته باشد، همه خواهند گفت همیشه مخالف این فاجعه بودند.» بارها در متن، نویسنده با نگاهی انتقادی سراغ سازوکار بیعملی میرود: رسانههایی که صرفاً انعکاسدهنده روایت برگزیده قدرتاند و مخاطبانی در غرب که وقتی خبر فاجعه را میشنوند، فراتر از ابراز تأسف همدلانه قدمی برنمیدارند.
العقاد با هشیاری نشان میدهد که چگونه اعمال سیاستهای قدرت همواره گروههایی را خارج از تعریف «انسانیت کامل» قرار داده؛ نه فقط فلسطینیها یا مهاجران، بلکه هرکس از حلقه امتیاز دور است. این پرسشها مستقیم و بیپردهاند: وقتی جان دهها هزار غیرنظامی با یک عبارت شرطی ملایم مثل “اما…” کمرنگ میشود، ارزشهای لیبرال دقیقاً به چه کار میآیند؟
عمر العقاد؛ از مهاجرت تا روزنامهنگاری انتقادی
العقاد تجربه کودکی، نوجوانی و موفقیت حرفهای در چند قاره را بیپرده جلو خواننده میگذارد. او در ۱۹۸۲ در قاهره متولد شد؛ خانوادهاش اندکی پس از ترور سادات، مصر را ترک کردند و او سالهای ابتدایی را در قطر و بعد کانادا سپری کرد. این مهاجرت اجباری و آزمون تلخ تفاوت فرهنگی، بخشی جدانشدنی از جهانبینیاش شد.
تحصیلات دانشگاهیاش را در انتاریو تکمیل کرد، کار روزنامهنگاری را از گلوب اند میل شروع کرد و خیلی زود مسئولیت پوشش اخبار افغانستان، گوانتانامو و انقلابهای عرب را به عهده گرفت؛ او همانقدر به جغرافیای نبردهای سیاسی نزدیک بود که با تجربه شخصی تبعیض روبهرو شده بود. العقاد مینویسد، شهروندیاش در آمریکا را صرفاً یک ضرورت عملگرایانه میداند نه امتیازی برای ریشه دواندن.
در بخشهایی از کتاب، مستقیماً سراغ فشارهایی میرود که روزنامهنگاران و کنشگران مستقل را از هر دو سو تهدید میکند: هم از سوی قدرت رسمی، هم از جانب نهادهای لیبرال که شعار بیطرفی را به تعلیق هر عملی معنادار بدل کردهاند. به زبان سادهتر، او تأکید میکند مرزی که میان «ژورنالیسم حرفهای» و عمل اخلاقی کشیده شده، بیش از حد دستساز و گاه توجیهگر سکوت است.
ارزیابی منتقدان؛ تحلیل کیفی و جایگاه کتاب
بازتاب انتقادی کتاب گسترده و گاه متضاد است. نائومی کلاین، در موضعی آشکارا همدلانه، این کتاب را اثری جسورانه و بیهمتا توصیف میکند که توانسته است در موقعیتی بغرنج، از ابراز درد و نقد خودداری نکند. از نگاه او و بسیاری دیگر، نقطه قوت بزرگ کار العقاد همان است که از توهمات معمول روایتهای غربی فراتر میرود و نسبت به جامعه میزبان هم بیمحابا انتقاد دارد.
در گاردین، کتاب اثری تاثیرگذار و ویرانگر خوانده شده و نقدهایی مانند نیویورکتایمز و واشنگتنپست، هم بر دقت روایی او و هم روی جسارت مواجهه اخلاقیاش با دشوارترین پرسشهای سیاسی روز تکیه دارند. برخی منتقدان بهخصوص روی این نکته انگشت گذاشتهاند که کتاب خطاب خود را نهفقط متوجه سیاستمداران یا افراد صاحب قدرت، بلکه جامعه مدنی، رسانه و حتی مصرفکننده اخبار قرار میدهد.
برخی نقدها البته پا را فراتر گذاشتهاند و زبان گاه تند و گزنده کتاب را چالشبرانگیز و حتی ناخوشایند دانستهاند. اما همین ویژگی است که صداقت متن را پررنگتر میکند؛ گفتن آنچه قرار نبوده چندان با صدای بلند مطرح شود. برخورد کتاب با مقولاتی چون «سکوت جمعی» و «مصالحه اخلاقی» عمدتاً تحلیلی است و کمتر اجازه میدهد تا احساسات تند بدون پشتوانه عقلانی پیش برود.
چرا خواندن کتاب اهمیت دارد؟
کتاب «روزی همه همیشه مخالف این خواهند بود»، برخلاف بسیاری از تحلیلهای سطحی و روایات احساسی رایج، میکوشد همان نقطهای را هدف قرار دهد که اغلب از دید جامعه غربی دور مانده است. اهمیت این کتاب در مقایسه مستقیم روایت عریان رنج انسان و سیاستهای قدرت است. او هم مخاطب غربی را به پرسشگری تازه میکشاند و هم از خواننده خاورمیانهای میخواهد تصویر خود را در آینه پارهپاره رسانههای جهانی بازخوانی کند.
«روزی همه همیشه مخالف این خواهند بود»، بهجای آنکه مشقِ همدلیهای پنهان یا تفسیرهای تکراری بسیاری از روایتها را تکرار کند، مسئولیت فردی و جمعی را به موشکافی میکشد و بهروشنی هشدار میدهد که روزی فرا میرسد که ثبت حقیقت دیگر بیهزینه خواهد بود، اما هزینه نپرداختن به آن امروز سنگینتر از فرداست. این کتاب فقط گزارش یک بحران نیست؛ تذکری است برای همین حالا، برای اینکه در عصر روایتها، آنچه مهمتر از هر شعار و همدردی است، حضور آگاهانه، صدا داشتن و انتخابِ نایستادن به تماشا است.
منابع: گاردین و آمازون
نظر شما